ویدئو/ مصاحبه جنجالی فاطمه معتمدآریا؛ ماجرا چیست؟

ویدئو/ مصاحبه جنجالی فاطمه معتمدآریا؛ ماجرا چیست؟

ویدئویی از صحبت‌های کاملا متفاوت فاطمه معتمدآریا پس از یک سال وایرال شده است.

کد خبر : ۱۰۹۴۸۷
بازدید : ۳۰۳۰

ویدئویی از صحبت‌های کاملا متفاوت فاطمه معتمدآریا پس از یک سال وایرال شده. او از محدودیت در هنر می‌گوید که چطور بعد از انقلاب باعث شکوفایی سینما شد. در واقع او به وضوح حذف مسائل جنسی، نوشیدنی‌های نامتعارف و خشونت را سه پارامتر موفقیت سینمای ایران در دوره پساانقلاب می‌داند.

این امر در موسیقی و سایر هنر‌ها هم به وضوح دیده می‌شود. از دیدگاه خانم معتمدآریا محدودیت در هنر‌های تصویری باعث شکوفایی آن می‌شود.

شاید بتوان گفت این دیدگاه سینمای قبل از انقلاب را به کلی زیر سوال می‌برد و برخی از آثار ماندگار نیز با این عقیده در این ورطه آتشین خواهند سوخت. به هر حال هر دور‌های کمی و کاستی‌های خود را دارد و این دلیل بر تمام ضعیف بودن یک دوره هنری نیست و ابتذال امری نسبی‌ست.

اما خب خانم معتمدآریا فراتر از آن چیزی که فکر می‌کردیم صحبت می‌کند و این منتقدین هستند که در مقام تحلیل، این اظهارات را به نقد می‌کشند.

پژمان موسوی، روزنامه‌نگار درباره اظهارات معتمدآریا می‌نویسد: نگاهِ فاطمه معتمدآریا به سینمای ایران حیرت‌انگیز است؛ می‌گوید سینمای ایران که راهِ درستِ خود را پس از انقلاب و در دهه‌ی ۶۰ پیدا کرده بود، به دلیلِ این‌که مدیرانِ دولتی رهایش کردند، به بیراهه رفت و سقوط کرد:

«مدیران سینمایی که ما رو مثل بچه نگه‌داری کرده بودند و ما رسیده بودیم به سنِ نوجوانی، در اوجِ شکوفایی ما رو ترک کردند و ما زیرِ پاهامون خالی شد». عجیب‌تر آن‌جاست که او می‌گوید: «دستِ ما را که رها کردند، ما فهمیدیم دیگه هر کسی به اندازه‌ی توانِ خودش می‌تونه راه بره و از دلسوزی خبری نیست»!

اما تیرِ خلاص را وقتی معتمدآریا می‌زند که می‌گوید: «ما به روز‌هایی رسیدیم که دیگر مدیری نبود که ما را کنترل کند، راهبری کند، به ما بگوید این‌وری نری بهتره»!

این، صریح‌ترین اظهار نظر در حمایت از نظارت‌دولتی، سینمای رانتی، دولتی و وابسته است که تاکنون از طرفِ یک سینماگرِ شناخته‌شده مطرح شده است. عجیب نیست که او یکی از سرسخت‌ترین سینماگران در مخالفت با تشکل‌یابیِ زنانِ معترض به آزار جنسی در سینمای ایران بود و بیانیه‌ی زنان سینماگر را امضا نکرد.

رسول اسدزاده، روزنامه‌نگار در پاسخ به پژمان موسوی نوشت: این ویدیو بخشی از مستند مصاحبه‌هایی است که آرته باکس انجام داده، این ویدیو یک سال پیش در یوتیوب آرته باکس آپلود شده و حدود سیصد و سی نفر بیننده داشت، من تمام سی و چند دقیقه از مصاحبه معتمد آریا را دیدم و مانند شما از این طرز تفکر او و لاطاعلات و مهملاتی که به هم بافته متعجب هستم، واقعا غم‌انگیز است.

لیلی گلستان، مترجم و عضو کانون نویسندگان نیز مهر تایید را کامنت موسوی می‌کوبد: مثلا این خانم روشنفکر سینمای ایران بود.

فرهاد قنبری ، اما در یادداشتی با عنوان «جایگاه درست» مرزی را بین تخصص یک سلبریتی و عقاید او تعریف کرده و معتقد است که صرفا تمام نظرات این افراد درباره مسائل روز نمی‌تواند حامل نکته درستی باشد.

او می‌نویسد:

برای جامعه قهرمان ساز ایران باید مدام یادآوری شود که اگر فردی در زمینه خاصی از فرهنگ و هنر و ادبیات و ورزش و سیاست و‌.. انسان بزرگ و صاحب مکنت و الگوی موفقی برای دیگران بوده است، دلیل بر این نمی‌شود که در همه زمینه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کردار و رفتار و گفتار او را به عنوان متر و معیار و الگو مورد پذیرش قرار بگیرد.

باید به این جامعه مدام یادآوری شود که عباس جدیدی، هادی ساعی، حسین رضازاده و... صرفا ورزشکاران موفق و افتخار آفرینی بوده‌اند و سخنان و کردار آن‌ها در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی یک نظر کاملا پیش پا افتاده و شخصی است و یا دخالت آن‌ها در حوزه‌های مدیریتی چیز جز فاجعه به دنبال نخواهد داشت.

باید به این جامعه مدام یادآوری شود که پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا و سایر سلبریتی‌هایی سینمایی که به حق یا ناحق در این جایگاه قرار گرفته‌اند، صرفا صاحب فن و تخصصی به نام بازیگری هستند و نظرات و مطالب و گفتار‌های سیاسی و اجتماعی آن‌ها [به صرف بازیگر و مشهود بودن]تفاوتی با نظرات یک راننده یا بقال و بزاز و... ندارد.

باید به این جامعه مدام یادآوری شود که فلان خبرنگار دست چندم صداوسیما و شبکه‌های خارجی و سایر رسانه‌ها صرفا یک گوینده خبر و یا گردآوردنده اخبار است نه حامل تفکر و فلسفه و اندیشه سیاسی. باید به این جامعه مدام یادآوری شود که ابی و داریوش و ستار و... صرفا خواننده خوب موسیقی پاپ هستند نه هیچ چیز بیشتر.

باید به این جامعه مدام یادآوری شود که فلان پزشک متخصص برجسته مغز و اعصاب یا فلان مهندس طراح فلان پل و برج، صرفا یک پزشک و برج ساز موفق است و به صرف پزشک و مهندس بودن نمی‌تواند صاحب اندیشه و تفکر فلسفی و هنری و سیاسی و اجتماعی باشد.

از سلبریتی‌ها عبور کرده و حتی در مواجه با چهره‌های شاخص و برجسته هنر و ادبیات معاصر ایران هم در نفس مسئله تفاوتی ایجاد نمی‌شود.

آقای صادق هدایت نویسنده برجسته و بزرگ و قابل احترامی است، اما این دلیل بر آن نمی‌شود که تمام گفتار‌ها و نوشتار‌های ایشان در مورد فرهنگ و تاریخ و سنت و جامعه ایران را دربست پذیرفته و قبول نماییم. آقای کیارستمی کارگردان بزرگ جهانی است و دلیل نمی‌شود به صرف کارگردان بودن تمام سخنان و کردار ایشان را الگو بدانیم. آقای شجریان هنرمند بزرگ موسیقی است نه اندیشمند و متفکر سیاسی.

غلامحسین ساعدی داستان نویس خوبی است، اما نظرات و عقاید سیاسی ایشان تفاوت چندانی با دگماتیسم استالینی ندارد.

شاملو یکی از برجسته‌ترین چهره‌های شعر فارسی در قرن بیستم است که در کنار نیما یوشیج و اخوان ثالث در قله شعر نو فارسی ایستاده است. اما نباید فراموش کرد که شاملو فقط یک شاعر بزرگ است و سخنان او در مورد موسیقی سنتی، سخنان او در مورد شاهنامه و یا گرایش سیاسی ایشان و.. نظری کاملا شخصی [به مانند هر شهروند معمولی دیگری بوده]است و وجهه شاعری ایشان دلیلی بر آن نیست که هر سخن و کنش سیاسی ایشان، معیار درستی و حقیقت تلقی شود.

البته این نکته را هم باید به خاطر داشت که شاملو شاعر بزرگی است و سایر وجوه زندگی ایشان هم نمی‌تواند وجه قدرتمند شاعری ایشان را زیر سوال ببرد. یا صادق هدایت نویسنده بزرگی است و خودکشی یا سایر مسائل خصوصی زندگی ایشان خللی در جایگاه ادبی ایشان ایجاد نمی‌کند و یا شجریان بزرگترین و ماندگارترین چهره موسیقی ایران است و سایر نظرات و وجوه زندگی ایشان نمی‌تواند ذره‌ای تزلزل در جایگاه ایشان در موسیقی وارد نماید.

منبع:برترین ها

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید