زندگی خصوصی انیشتین و همسر اولش

زندگی خصوصی انیشتین و همسر اولش

آیا ادعاهای پیرامون زندگی خصوصی انیشتین واقعیت دارد؟

کد خبر : ۲۵۲۲۳
بازدید : ۳۵۲۲۶
زندگی خصوصی انیشتین و همسر اولش
آلبرت انیشتین و همسرش میلوا - سال 1912 میلادی

فرادید | با آغوشی گرم شروع به خواندش کردم: رمان "انیشتین دیگر" نوشته ماری بندیکت. این کتاب حول محور اطلاعات نادری می‌چرخد که از همسر اول انیشتین "میلوا" در دست است؛ ارتباط میلوا با یکی از بزرگترین دانشمندانی که تاریخ تاکنون به خود دیده است.

به گزارش فرادید به نقل از سایکولوژی تودی، بندیکت داستان را از جایی شروع می‌کند که دو دانشجوی به نام‌های آلبرت و میلِوا (Mileva) رابطه‌شان را با هم شروع می‌کنند؛ رابطه‌ای که علاقه به علوم و ریاضیات (رشته میلوا) و عشق بینشان در آن مشهود است. انیشتین بر خلاف بسیاری از مردان زمان خود سرخوش و البته غیرعادی بود؛ البته نه از آن مردهایی که در برابر زنان باهوش جبهه می‌گیرند، بلکه کاملا بالعکس.

اولین اختلاف انیشتین و همسرش
اولین اختلاف آن‌ها، بر اساس ادعای رمان، زمانی شکل گرفت که رابطه به ظاهر تساوی گرایانه‌ی آن‌ها به خاطر عدم درج اسم میلوا توسط انیشتین در اولین مقاله مهمش شکل گرفت؛ این در حالی بود که او به همراه میلوا روی مقاله کار کرده بودند و حتی در رمان بندیکت آمده که میلوا بیش از آلبرت برای آن مقاله زحمت کشیده بود!

حقیقت اما چیز دیگری می‌گوید: علیرغم اینکه گفته شده میلِوا با انیشتین در تهیه و نگارش مقالات او همکاری داشته است اما بر اساس یک نتیجه‌گیری منطقی نمی‌توان این ادعا را صحیح دانست، زیرا شواهد کافی از هوش و دانشِ میلوا در دست نیست تا بتوان چنین نتیجه‌گیری کرد که او نیز قادر بوده به اندازه آلبرت آن مفاهیم علمی را عمیقا درک کند.

البته اصلا قصد نداریم بگوییم که میلوا زن باهوشی در زمینه ریاضیات نبود و یا اینکه استعدادهای او توسط انیشتین کاملا خاموش شده است (این را در نظر بگیرید که باور اجتماعیِ آن روزها این بود که جایگاه زن به ویژه پس از تولد فرزندان فقط محدود به منزل است). با این وجود، فارغ از جنسیت افراد بسیار کمی وجود داشتند که توان علمی‌شان به پای گنجینه مغزیِ انیشتین می‌رسید. گرچه این بحث در یک رمان مطرح شده اما اینگونه به نظر می‌رسد که از این حیث ایده‌ای دور از ذهن را مطرح کرده است. اکثر خوانندگان رمان "انیشتین دیگر" در صورتی که با واقعیات زندگی او آشنایی نداشته باشند، به سرعت احساس خواهند کرد که حق و حقوق میلوا در مقالات (و بعدها جایزه نوبل) از جانب آلبرت انیشتین بزرگ سلب شده بود. آلبرت انیشتین حتی در تخیل هم شخصیت بسیار بزرگی است که بخواهد چنین عمل کند.

زندگی خصوصی انیشتین و همسر اولش
رمان انیشتین دیگر

مرز باریک بین واقعیت و خیال
با این حال، این بحث صرفا در حد گمانه‌زنی یا تخیل باقی نمی‌ماند زیرا با جلو رفتن رمان، رفتار آلبرت با میلوا در گذر زمان و همزمان با افزایش شهرت جهانی او بدتر نشان داده می‌شود؛ هر چه جلوتر می‌رویم، میلوا بیشتر در دنیای مادرانه و مراقبت از همسر و فرزندانش غرق می‌شود. افزایش تحقیرهای میلوا از سوی آلبرت انیشتین کاملا خواننده را شوکه می‌کند! خواننده‌‌ای که فراموش می‌کند آن رمان صرفا یک خیال پردازی است، نمی‌تواند به این باور برسد که باید دیدگاه مثبت و یا حتی خنثی خود نسبت به انیشتین را کنار بگذارد، چرا که انیشتین را می‌توان در کنار داروین به عنوان مشهورترین دانشمندان تمام تاریخ دانست.

تا جایی که من می‌دانم چنان تغییر تاریکی در زندگی انیشتین وجود نداشت. در واقع ادعای رمان با آنچه از دوستان انیشتین در مورد او نوشته شده مغایرت دارد. البته آن ادعاها می‌توانند کامل یا ناقص صحت داشته باشند ولی هرگز به طور حتم نمی‌توان در مورد آن نظر داد. یقینا نمونه‌های زیادی وجود دارد که یک مرد موفق در خلوت خود با زنش به شکل بدی برخورد کند اما از بیرون از ازدواج، همه فکر کنند که چه زندگیِ شیرینی در کنار هم دارند.

می‌دانیم که انیشتین از مدت‌ها پیش با یکی از دخترهای بستگان نزدیکش رابطه داشت و سرانجام با او ازدواج کرد. حتی شواهدی در دست هست که نشان می‌دهد آلبرت اینشتین و همسرش میلوا به صورت توافقی طلاق گرفته و آلبرت تمام مبلغ جایزه نوبلش را برای نگهداری دو پسرشان به میلوا داد. هیچ یک از این تعاریف اساسا با برخورد نامناسب آلبرت و میلوا که در رمان بندیکت نشان داده شده بود، همخوانی ندارد. اما بحث اصلی من این است که آلبرت انیشتین یک شخصیت خیالی نیست و حتی نباید در رمان نیز تا این حد به او تاخت.

نویسنده داستان کیست؟
ماری بندیکت خودش یک وکیل با بیش از 10 سال سابقه و فارغ التحصیل دانشگاه بوستون است. خانم بندیکت در رمانش گفته که اساس ادعاهایش محل زندگی آلبرت و میلوا و همچنین محل کار آن‌ها بوده و از مطالب شخصی‌ای استفاده نکرده است.

زندگی خصوصی انیشتین و همسر اولش

تم اصلی رمان بندیکت در مورد رابطه زنی به نام میلوا به یک مرد قدرتمند بود اما هیچ زنی با سطح دانشی او (زنی که در رمان در بردن جایزه نوبل سهم داشته) نباید چنین نگاهی به علم داشته باشد. بندیکت حتی تلاش کرده تا مفاهیم مختص انیشتین را در داستانش به کار گیرد اما او این کار را به شکل ضعیفی انجام داده که نشان از عدم تسلط کافی وی به مفاهیم انیشتین دارد. البته خانم بندیکت اعتراف می‌کند که تسلط کافی به موضوعات انیشتین نداشته ولی به همین منظور باید با یک شخص متخصص مشاوره می‌کرد و یا به کل بر روی موضوع دیگری رمان می‌نوشت.

کلام آخر
دست است که این رمان در مورد آلبرت انیشتین و همسر اولش میلوا نوشته شده است، اما خوانندگان باید بدانند که مدارک و شواهد کافی و یا حتی ناکافی برای اثبات آن ادعاها وجود ندارد.

شاید بهتر بود که نویسنده صحبت‌هایش در مورد عدم وجود مدارک را به جای انتهای کتاب به اول آن منتقل می‌کرد تا خواننده بداند که دارد صرفا یک رمان تخیلی می‌خواند. البته باز جای شکرش باقی است که در آخر کتاب این صحبت‌ها مطرح شده گرچه به شخصه اعتقاد دارم که بسیاری از خوانندگان منتظر پایان کتاب نمی‌مانند و خودشان زودتر می‌فهمند که واقعیت چیز دیگری است!

منبع: Psychology Today
ترجمه: وبسایت فرادید
۰
نظرات بینندگان
  • ناشناس ارسالی در

    اسطوره تمام زندگیم...

  • ناشناس ارسالی در

    کتاب فمینیستی دروغ پرداز

  • ناشناس ارسالی در

    بابا حداقل اسم این مرد را درست بنویسید !
    او " انیشتین " نیست ، او اینشتین است
    EINSTEIN و نه ANISTEIN

    • ناشناس ارسالی در

      فکر نمیکنم خیلی نکته خاصی گفتی باشی. چون اینجوری جا افتاده تو دستگاه آوایی فارسی. وگرنه که آلمانیش دقیقا میشه "آینستاین"

  • ناشناس ارسالی در

    این عکس مربوط به دریافت جایزه نوبل نیست. اینشتین در آن موقع در سفر به ژاپن بود و خیلی جوانتر از این عکس . جایزه نوبل اینشتین را سفیر سوئیس در سوئد بوکالت از اینشتین گرفت. چون اینشتین تابعیت سوئیس را هم داشت.

  • ناشناس ارسالی در

    خیلی مطلبه جالبی بود. متشکرم که وقت گذاشتین.
    انیشتین واقعا نظیر نداشت تو تاریخ. اون افق هایی رو برای بشر مشخص کرد که موجب تغییر دنیا شد.

  • ناشناس ارسالی در

    تاریخ علم به دو بخش تقسیم میشه: قبل انیشتین و بعد انیشتین...

  • ناشناس ارسالی در

    واسم جالبه که آدمای مخ، مثل انیشتین و فروید و اینا، کلا اعصاب نداشتن...

  • ناشناس ارسالی در

    خیلی مطلب جذابی بود.ایول.دمتون گرم.
    من جدیدا با سایتتون آشنا شدم و جذاب بود مطالبش.

  • ناشناس ارسالی در

    آینشتاین چه زن زشتی داشته. دلم براش سوخت!

    • ناشناس ارسالی در

      انیشتین مثل تو اگه تو فکر ظاهر آدمها بود به این جایگاه علمی نمی رسید. تو دلت برای خودت بسوزه.

    • ناشناس ارسالی در

      ما کجا و او کجا

  • علی اصغر ارسالی در

    موفقیت انیشتن در نکات زیر نهفته است:
    1- مطالب درسی را خوب فهمیده وکاربرد عملی آنها را آموخته بود.
    2- مفهوم عمیق نظریه اندازه را درک کرده بود.
    3- هندسه ریمان را خوب فهمیده بود
    4- فیزیک را از استاد خود پلانگ خوب یاد گرفته بود

  • موسویان ارسالی در

    شکی نیست که مفاهیم کوانتوم مکانیک زمانی که وارد آن میشوی تازه میفهمی که نابغه ای چون اینشتاین کی بوده وآیا اصولا ایشون برای زمان خود بوده ویا باید یک قرن بعد میامد وکارهای شرودینگر و پلانک وهایزنبرگ و بوهر و... رو تکمیل میکرد و واقعا" جهشی بسیار عمیقتر در جسم وانرژی وتبدیل اونها به یکدیگر ایجاد میکرد ومطمئنا" اکنون دیگه ما بجای حتی نفهمیدن مفاهیمی که اینشتین فهمید، داشتیم از فضای کوانتومی ترسیم شده توسط اون بزرگان وتکمیل این بزرگ دانشمند لذت میبردیم واستفاده میکردیم تا کهکشانها و دنیاهای موازی وتغییر کلی درنگرش انسان به ماده وضد ماده رو درنوردیم. انسانی مانند انیشتین شک نکنید حتی درروابط خانوادگی و انسانی هم به همان اندازه علمی خود باهوش بوده. بله ایشون بخاطر ارتباطات عجیبش با خانمهای متفاوتی درحیطه زندگی خودش، کمی ناشناخته مانده و جالبتر اینکه دختر عموی ایشون عاشقش بوده ولی دانشمند با استاد ریاضی ازدواج میکنه وبچه دار میشه و با چند نفر دیگه هم ارتباط داشته ولی نهایتا هم همه رو کنار میذاره وبه عشق عموزاده خودش( بستگان نزدیکش بوده) میرسه. جالبتر که درتمام دوران زندگی ایشون این خانم منتظر آلبرت بوده وتمام سالهای پیری وبیماری استاد هم فقط این خانم همراهش بوده وبقیه سری هم بهش نزده اند... چارلی چاپلین نابغه سینما هم همینگونه بوده ودرکشون واسه ماها جدا" سخت هستش درعین اینکه میدانیم اینها امکان نداشته بتوانند کسی رو از خود برنجانند!!!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید