مردم چگونه از "چاله" به "چاه" میافتند!
کد خبر :
۲۹۸۳۳
بازدید :
۲۴۷۰
فرادید | رشتهای از حملات تروریستی در سراسر جهان آغاز شد و برخی از قدرتمندترین کشورهای جهان را به لرزه درآورد. در پیِ این حوادث غمانگیز و ترس پراکنیِ سیاستمدارانی که به دنبال بهرهبرداری و سوءاستفاده از شرایط هستند؛ افراد بسیاری خود و جامعه را در معرض یک "تهدید وجودی" میبینند.
به گزارش فرادید، از طرفی یک نظریهی روانشناسی- اجتماعی معتبر و تأییدشده پیشبینی میکند تا زمانی که احتمال یک تهدید وجودی در میان باشد، دنیا از این هم مشتت تر شده و دشمنیها روزبهروز افزایش مییابند. "تئوری مدیریت هراس از مرگ" (TMT) توضیح میدهد که چرا و چگونه حوادثی که مردم را به فکر مرگ میاندازد، حس جهانبینی فرهنگی را در آنها تشدید کرده و سبب میشود با افرادی که افکار و عقاید ناسیونال، قومی یا سیاسی شدیدی دارند همراه شوند و به مقابله و مخالفت شدید با افراد دیگر بپردازند.
درنتیجه، افزایشِ شدید حملات تروریستی در سراسر جهان، نوعی بستر روانی برای موج جنبشهای راستگرای افراطی فراهم میکند که آن نیز سبب تشویق عقاید متعصبانه و خصومتآمیز نسبت به افراد متفاوت یا مخالف با این نوع نگرش میشود.
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برکسیت) و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا جدیدترین نمونههای حاصلشده از عواقب TMT هستند. این نظریه اولین بار توسط روانشناسان اجتماعی در سالهای 1980 مطرح شد که برگرفته از تحقیقات "ارنست بکر" در کتاب "انکار مرگ" (1973) بود.
نظریه اصلی بِکِر این است که اقدامات و اعمال انسانها از "هراس از مرگ" نشئت میگیرد. برخلاف دیگر حیوانات که از قدرت ادراک و تفکر بالا برخوردار نیستند، انسان بهخوبی غیرقابلاجتناب بودن مرگ را درک میکند. درک این موضوع و میل طبیعی انسان به زندگی، باعث ایجاد ناهنجاری شناختی و وحشت و اضطراب عمیق میشود. به گفته بکر، انسانها فرهنگ را بهمنظور سپری برای مقابله با ترس اختراع کردند. با اتخاذ جهانبینی فرهنگی که به زندگی معنا و ارزش میدهد، انسانها میتوانند بهخوبی ترس در ضمیر ناخودآگاه خود را مدیریت و کنترل کنند.
ادیان مختلف خبر از زندگی پس از مرگ دادند و با این عقیده مسیری جاودانه برای انسان ایجاد کردند. اما جهانبینی غیرمذهبی (مانند ایدئولوژیهای سیاسی و هویتهای ملی) مسیر دیگری برای جاودانگی نمادین ایجاد میکنند. جاودانگی نمادین یعنی عضویت در چیزی بزرگتر که سرانجام فرد از آن خارج خواهد شد؛ مانند ملتی بزرگ یا جنبشی با هویت جمعی. بسیاری از تلاشهای انسان در راستای اهدافی است که حتی مدتها پس از مرگ وی نیز در خاطر جامعه یا گروههای مختلف باقی بماند.
البته اگر نتوان پیشبینیهای یک نظریه را مورد آزمایش قرار داد و آنها را تأیید یا رد کرد، آن تئوری (هرچقدر هم که جذاب و منطقی باشد) صرفاً یک حدس و گمان خواهد بود. نکته جالب درباره تئوری TMT میزان موفقیتش در آزمایشها بوده است. صدها مطالعه تجربی با تأیید پدیدهای به نام "فرضیه آگاهی از مرگ" از این نظریه حمایت کردهاند.
براساس این فرضیه، اگر برای مقابله با هراس از مرگ جهانبینی فرهنگی اتخاذ کنیم، بنابراین مسائلِ یادآورِ فانی بودن انسان باید روشهایی اتخاذ کنند که اعتقاد به جهانبینی را در افراد افزایش دهند. همچنین باید افراد را به سرمایهگذاری بیشتر در گروهها و مقابله با افرادی که نگرشی ناسیونال یا قومی ندارند، تشویق کنند.
یک آزمایش جالب برای ارزیابی این پدیده از سس تند استفاده کرد. دانشجویان به دو گروه تقسیم شدند و از آنها خواسته شد درباره مرگ خود یا موضوع دیگری بهجز مرگ، انشا بنویسند. سپس با فردی موافق یا مخالف با دیدگاههای سیاسیشان روبرو شدند. به دانشجویان گفته شد درباره میزان سس تند و دهانسوزی که باید به فرد مقابلشان داده شود، تصمیم بگیرند. همانطور که در فرضیه TMT پیشبینی شد، شرکتکنندگانی که درباره مرگ انشاء نوشتند مقدار زیادی سس تند برای افراد مخالف با دیدگاهشان تجویز کردند؛ اما افراد دیگر چنین رفتاری نداشتند.
از این یافتهها میتوان فهمید چگونه کشورهایی که تحت حملات تروریستی قرار میگیرند بهسرعت نسبت به فرهنگهای خارجی بدبین میشوند. در حقیقت مطالعات نشان داده "آگاهی از مرگ" حس ناسیونالیسم و تبعیض علیه گروههای دیگر را تشدید میکند. شواهد نشان میدهد که یادآورهای مرگ میتوانند بر انتخابات یک کشور هم تأثیر گذاشته و رأیدهندگان را به سمت کاندیدهای جناح راست سوق دهند. پنج هفته قبل از انتخابات سال 2004 در آمریکا، دانشمندان مطالعهای بر روی رأیدهندگان نیوجرسی انجام دادند تا ببیند آیا "یادآوریِ مرگ" مستقیماً بر رأی آنها تأثیر دارد یا خیر. از برخی رأیدهندگان سؤالاتی درباره مرگ پرسیده شد و از برخی دیگر سؤالاتی درباره تماشای تلویزیون. نتیجه مطالعه بسیار شگفتآور بود. افرادی که به مرگ فکر کردند گفتند که قصد دارند به جورج بوش رأی دهند؛ اما افرادی که به سؤالهایی درباره تلویزیون پاسخ دادند شدیداً از رقیب جناح چپ، جان کری حمایت کردند. این نتایج نشان میدهند که چرا پس از حملات یازده سپتامبر در سال 2001، جورج بوش از پایینترین سطح محبوبیت به فردی بسیار محبوب هم در میان جمهوری خواهان و هم دموکراتها تبدیل شد.
تمام این مسائل در جهان امروز چه معنایی دارند؟ طبق پیشبینیTMT اگر حملات تروریستی مخرب ادامه پیدا کنند، جوامع گوناگون بهصورت تصاعدی پر هرجومرج و ناهماهنگتر میشوند. تمایل به ابراز خشم نسبت به دیگران سبب میشود افراد جنگ را بر صلح ترجیح دهند. ناسیونالیسم جناح راست به همراه تعصب و عدم بردباری رشد خواهد کرد. بنیادگرایی شکوفا شده و میزان حملات تروریستی افزایش خواهد یافت. افزایش تنش میان ملتها، اقوام و گروههای سیاسی، درگیریهای بیشتری به بار خواهد آورد و حلقه بازخوردی از سوءظن و خشونت ایجاد میکند.
اما بسیار مهم است که در این دوران سخت و حساس، خوشبینی خود را از دست ندهیم. با آگاه شدن از تأثیرات عواملی مانند یادآورهای مرگ و تهدیدهای وجودی، میتوانیم در راه مقابله با آنها قدم برداریم. بعد از هر حمله تروریستی باید سعی کنیم گروههایی با ملیت و جهانبینی فرهنگیِ متفاوت را با یکدیگر متحد کنیم. باید میان جوامع متفاوت پل بسازیم و با عقایدی مانند ممنوعیت مهاجرت مخالفت کنیم. همچنین باید از سوءاستفادهی برخی سیاستمداران از ترس پراکنی برای اعمالنفوذ در رأیدهندگان آگاه باشیم. چنین تلاشهایی با حفظ عقلانیت، محبت و صلح در انسانها و جوامع، میتوانند در کنترل هراس از مرگ مؤثر واقع شوند.
منبع: aeon
ترجمه: وبسایت فرادید
به گزارش فرادید، از طرفی یک نظریهی روانشناسی- اجتماعی معتبر و تأییدشده پیشبینی میکند تا زمانی که احتمال یک تهدید وجودی در میان باشد، دنیا از این هم مشتت تر شده و دشمنیها روزبهروز افزایش مییابند. "تئوری مدیریت هراس از مرگ" (TMT) توضیح میدهد که چرا و چگونه حوادثی که مردم را به فکر مرگ میاندازد، حس جهانبینی فرهنگی را در آنها تشدید کرده و سبب میشود با افرادی که افکار و عقاید ناسیونال، قومی یا سیاسی شدیدی دارند همراه شوند و به مقابله و مخالفت شدید با افراد دیگر بپردازند.
درنتیجه، افزایشِ شدید حملات تروریستی در سراسر جهان، نوعی بستر روانی برای موج جنبشهای راستگرای افراطی فراهم میکند که آن نیز سبب تشویق عقاید متعصبانه و خصومتآمیز نسبت به افراد متفاوت یا مخالف با این نوع نگرش میشود.
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برکسیت) و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا جدیدترین نمونههای حاصلشده از عواقب TMT هستند. این نظریه اولین بار توسط روانشناسان اجتماعی در سالهای 1980 مطرح شد که برگرفته از تحقیقات "ارنست بکر" در کتاب "انکار مرگ" (1973) بود.
نظریه اصلی بِکِر این است که اقدامات و اعمال انسانها از "هراس از مرگ" نشئت میگیرد. برخلاف دیگر حیوانات که از قدرت ادراک و تفکر بالا برخوردار نیستند، انسان بهخوبی غیرقابلاجتناب بودن مرگ را درک میکند. درک این موضوع و میل طبیعی انسان به زندگی، باعث ایجاد ناهنجاری شناختی و وحشت و اضطراب عمیق میشود. به گفته بکر، انسانها فرهنگ را بهمنظور سپری برای مقابله با ترس اختراع کردند. با اتخاذ جهانبینی فرهنگی که به زندگی معنا و ارزش میدهد، انسانها میتوانند بهخوبی ترس در ضمیر ناخودآگاه خود را مدیریت و کنترل کنند.
ادیان مختلف خبر از زندگی پس از مرگ دادند و با این عقیده مسیری جاودانه برای انسان ایجاد کردند. اما جهانبینی غیرمذهبی (مانند ایدئولوژیهای سیاسی و هویتهای ملی) مسیر دیگری برای جاودانگی نمادین ایجاد میکنند. جاودانگی نمادین یعنی عضویت در چیزی بزرگتر که سرانجام فرد از آن خارج خواهد شد؛ مانند ملتی بزرگ یا جنبشی با هویت جمعی. بسیاری از تلاشهای انسان در راستای اهدافی است که حتی مدتها پس از مرگ وی نیز در خاطر جامعه یا گروههای مختلف باقی بماند.
البته اگر نتوان پیشبینیهای یک نظریه را مورد آزمایش قرار داد و آنها را تأیید یا رد کرد، آن تئوری (هرچقدر هم که جذاب و منطقی باشد) صرفاً یک حدس و گمان خواهد بود. نکته جالب درباره تئوری TMT میزان موفقیتش در آزمایشها بوده است. صدها مطالعه تجربی با تأیید پدیدهای به نام "فرضیه آگاهی از مرگ" از این نظریه حمایت کردهاند.
براساس این فرضیه، اگر برای مقابله با هراس از مرگ جهانبینی فرهنگی اتخاذ کنیم، بنابراین مسائلِ یادآورِ فانی بودن انسان باید روشهایی اتخاذ کنند که اعتقاد به جهانبینی را در افراد افزایش دهند. همچنین باید افراد را به سرمایهگذاری بیشتر در گروهها و مقابله با افرادی که نگرشی ناسیونال یا قومی ندارند، تشویق کنند.
یک آزمایش جالب برای ارزیابی این پدیده از سس تند استفاده کرد. دانشجویان به دو گروه تقسیم شدند و از آنها خواسته شد درباره مرگ خود یا موضوع دیگری بهجز مرگ، انشا بنویسند. سپس با فردی موافق یا مخالف با دیدگاههای سیاسیشان روبرو شدند. به دانشجویان گفته شد درباره میزان سس تند و دهانسوزی که باید به فرد مقابلشان داده شود، تصمیم بگیرند. همانطور که در فرضیه TMT پیشبینی شد، شرکتکنندگانی که درباره مرگ انشاء نوشتند مقدار زیادی سس تند برای افراد مخالف با دیدگاهشان تجویز کردند؛ اما افراد دیگر چنین رفتاری نداشتند.
از این یافتهها میتوان فهمید چگونه کشورهایی که تحت حملات تروریستی قرار میگیرند بهسرعت نسبت به فرهنگهای خارجی بدبین میشوند. در حقیقت مطالعات نشان داده "آگاهی از مرگ" حس ناسیونالیسم و تبعیض علیه گروههای دیگر را تشدید میکند. شواهد نشان میدهد که یادآورهای مرگ میتوانند بر انتخابات یک کشور هم تأثیر گذاشته و رأیدهندگان را به سمت کاندیدهای جناح راست سوق دهند. پنج هفته قبل از انتخابات سال 2004 در آمریکا، دانشمندان مطالعهای بر روی رأیدهندگان نیوجرسی انجام دادند تا ببیند آیا "یادآوریِ مرگ" مستقیماً بر رأی آنها تأثیر دارد یا خیر. از برخی رأیدهندگان سؤالاتی درباره مرگ پرسیده شد و از برخی دیگر سؤالاتی درباره تماشای تلویزیون. نتیجه مطالعه بسیار شگفتآور بود. افرادی که به مرگ فکر کردند گفتند که قصد دارند به جورج بوش رأی دهند؛ اما افرادی که به سؤالهایی درباره تلویزیون پاسخ دادند شدیداً از رقیب جناح چپ، جان کری حمایت کردند. این نتایج نشان میدهند که چرا پس از حملات یازده سپتامبر در سال 2001، جورج بوش از پایینترین سطح محبوبیت به فردی بسیار محبوب هم در میان جمهوری خواهان و هم دموکراتها تبدیل شد.
تمام این مسائل در جهان امروز چه معنایی دارند؟ طبق پیشبینیTMT اگر حملات تروریستی مخرب ادامه پیدا کنند، جوامع گوناگون بهصورت تصاعدی پر هرجومرج و ناهماهنگتر میشوند. تمایل به ابراز خشم نسبت به دیگران سبب میشود افراد جنگ را بر صلح ترجیح دهند. ناسیونالیسم جناح راست به همراه تعصب و عدم بردباری رشد خواهد کرد. بنیادگرایی شکوفا شده و میزان حملات تروریستی افزایش خواهد یافت. افزایش تنش میان ملتها، اقوام و گروههای سیاسی، درگیریهای بیشتری به بار خواهد آورد و حلقه بازخوردی از سوءظن و خشونت ایجاد میکند.
اما بسیار مهم است که در این دوران سخت و حساس، خوشبینی خود را از دست ندهیم. با آگاه شدن از تأثیرات عواملی مانند یادآورهای مرگ و تهدیدهای وجودی، میتوانیم در راه مقابله با آنها قدم برداریم. بعد از هر حمله تروریستی باید سعی کنیم گروههایی با ملیت و جهانبینی فرهنگیِ متفاوت را با یکدیگر متحد کنیم. باید میان جوامع متفاوت پل بسازیم و با عقایدی مانند ممنوعیت مهاجرت مخالفت کنیم. همچنین باید از سوءاستفادهی برخی سیاستمداران از ترس پراکنی برای اعمالنفوذ در رأیدهندگان آگاه باشیم. چنین تلاشهایی با حفظ عقلانیت، محبت و صلح در انسانها و جوامع، میتوانند در کنترل هراس از مرگ مؤثر واقع شوند.
منبع: aeon
ترجمه: وبسایت فرادید
۰