قتل پیرزن تنها در خیابان جیحون
زن و مرد معتاد که به خاطر سرقت، زن همسایه را به قتل رسانده بودند، دستگیر شدند.
کد خبر :
۳۳۰۹۹
بازدید :
۱۷۳۷
زن و مرد معتاد که به خاطر سرقت، زن همسایه را به قتل رسانده بودند، دستگیر شدند.
به گزارش شهروند، غروب ٢٩ دیماه بود که جسد پیرزنی ٨٥ساله درمحل سکونتش واقع درطبقه اول یک مجتمع مسکونی درخیابان جیحون پیدا شد.
با حضور مأموران کلانتری درمحل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد که قربانی به نام آمنه ٨٥ساله به علت «انسداد مجاری تنفسی» به قتل رسیده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با حضور درمحل جنایت به تحقیق از همسایه مقتول درهمان طبقه اول ساختمان به نام «مریم» که بنا بر اظهارات اهالی ساختمان نخستین نفری که جسد را رؤیت کرده بود، پرداختند.
«مریم» در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «ظهر بود که آمنه مرا صدا زد و گفت که کنترل تلویزیونش خراب شده؛ به این بهانه درخواست کرد تا برایش یک کنترل تلویزیون بخرم. به مغازه صوتی و تصویری رفتم اما مغازه بسته بود و بدون آنکه موفق به خرید کنترل تلویزیون بشوم، به خانه بازگشتم. عصر بود که بار دیگر از خانه خارج شدم و غروب بود که به خانه بازگشتم؛ متوجه شکستهشدن شیشه آپارتمان مقتول شدم؛ از گوشه شیشه شکستهشده به داخل آپارتمان نگاه کردم که جسد آمنه را داخل اتاق پذیرایی دیدم؛ بلافاصله موضوع را به همسایههای طبقات بالا و در ادامه به پلیس ١١٠ اطلاع دادم».
کارآگاهان اداره دهم در بررسی میدانی محدوده جنایت موفق به شناسایی برخی مراکز تجاری مجهز به دوربینهای مداربسته شدند؛ در بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته، کارآگاهان موفق به شناسایی تصویر مریم شدند؛ بررسی دقیق تصاویر دوربینهای مداربسته نشان داد که مریم بار اول در ساعت ١٧: ١٥ و بار دوم در ساعت ٤٠: ١٥ درخیابان جیحون تردد داشته و مردی ناشناس، او را تعقیب میکند.
تحقیقات پلیسی
درشرایطی که «مریم» مدعی عدم شناسایی تصاویر به دست آمده از مرد ناشناس شده بود، اما درتحقیقات از اعضای خانوادهاش، پسر مریم با شناسایی تصویر مرد ناشناس به نام مجید ٤٢ساله عنوان داشت: «چهارسال پیش زمانی که درخیابان سیمتری جی سکونت داشتیم، مجید همسایه ما بود؛ به واسطه اختلاف و درگیری شدیدی که مجید با همسرش داشت، مادرم دایما تلاش میکرد تا با میانجیگری آنها را با یکدیگر آشتی دهد اما نهایتا از یکدیگر متارکه کردند و از سیمتری جی رفتند؛ ما نیز پس از گذشت مدت کوتاهی، محل سکونت خود را تغییر داده و به خیابان جیحون آمدیم».
با شناسایی دقیق محل سکونت مجید درمنطقه نواب- خیابان مرتضوی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی اقدام به دستگیری او کردند.
«مجید» ابتدا منکر ارتباط خود با موضوع قتل شد، اما در ادامه و پس از ارایه اطلاعات دقیق ازسوی کارآگاهان ازجمله تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت و همدستی مریم درجنایت اعتراف کرد.
اعترافات مجید
مجید در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «حدودا چهارسال پیش با مریم و خانوادهاش درمنطقه سیمتری جی آشنا شدم؛ آن زمان با همسرم درگیر بودم. مریم بهعنوان یکی ازهمسایهها، با میانجیگری سعی در آشتی ما دونفر داشت. پس از متارکه از همسرم، من به مصرف موادمخدر روی آوردم؛ مریم نیز به صورت پنهانی شیشه مصرف میکرد و همین موضوع زمینه ارتباط نزدیک مرا با مریم ایجاد کرد. من مشکلات مالی فراوانی داشتم و مریم دراین مدت به من کمک مالی میکرد. یکماه پیش از جنایت بود که یکبار، برای نظافت به خانه مقتول رفتم. مریم مرا معرفی کرده بود؛ از آن زمان، چندینبار پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمیرفت تا اینکه چند روز پیش، اینبار مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد؛ روز جنایت قرار شد تا مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد. پس از ورود به داخل ساختمان، در آپارتمان مقتول را زدم و به محض بازشدن در آپارتمان توسط مقتول، محکم در را به صورتش کوبیدم و او به داخل اتاق پذیرایی پرتاب شد.
با طناب، دست و پا و دهان پیرزن را بستم؛ هنگامی که قصد بستن دستان مقتول از پشتسر را داشتم، درحین پیچاندن دستانش، دست چپش دچار شکستگی شد. ابتدا یک انگشتر طلا را از داخل دست پیرزن خارج کردم؛ برای پیداکردن طلاجات به داخل اتاقها رفتم اما موفق به پیداکردن طلا و جواهرات نشدم؛ مریم را صدا زدم و از او جویای محل طلاها شدم و او عنوان داشت که اگر طلاها خانه نباشد، به احتمال فراوان نزد دختر مقتول است. نهایتا پس از جستوجوی داخل اتاقها و بدون پیداکردن طلا و جواهرات، یک دستگاه ویدیو، یک دستگاه پلی استیشن و یک تخته فرش دستباف را سرقت کردیم و از ساختمان خارج شدیم. پس از مدتی به مریم زنگ زدم و آن زمان متوجه شدم که پیرزن به علت خفگی فوت کرده است».
دستگیری مریم
مریم در تحقیقات اولیه منکر هرگونه مشارکت در قتل پیرزن ٨٥ساله شد، اما پس از اطلاع از اعتراف مجید، تمامی اعترافات وی را تأیید و به مشارکت خود در سرقت منجر به جنایت اعتراف کرد. هر دومتهم جهت تحقیقات بیشتر به دادسرای ناحیه ٢٧ تهران اعزام شدند.
به گزارش شهروند، غروب ٢٩ دیماه بود که جسد پیرزنی ٨٥ساله درمحل سکونتش واقع درطبقه اول یک مجتمع مسکونی درخیابان جیحون پیدا شد.
با حضور مأموران کلانتری درمحل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد که قربانی به نام آمنه ٨٥ساله به علت «انسداد مجاری تنفسی» به قتل رسیده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با حضور درمحل جنایت به تحقیق از همسایه مقتول درهمان طبقه اول ساختمان به نام «مریم» که بنا بر اظهارات اهالی ساختمان نخستین نفری که جسد را رؤیت کرده بود، پرداختند.
«مریم» در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «ظهر بود که آمنه مرا صدا زد و گفت که کنترل تلویزیونش خراب شده؛ به این بهانه درخواست کرد تا برایش یک کنترل تلویزیون بخرم. به مغازه صوتی و تصویری رفتم اما مغازه بسته بود و بدون آنکه موفق به خرید کنترل تلویزیون بشوم، به خانه بازگشتم. عصر بود که بار دیگر از خانه خارج شدم و غروب بود که به خانه بازگشتم؛ متوجه شکستهشدن شیشه آپارتمان مقتول شدم؛ از گوشه شیشه شکستهشده به داخل آپارتمان نگاه کردم که جسد آمنه را داخل اتاق پذیرایی دیدم؛ بلافاصله موضوع را به همسایههای طبقات بالا و در ادامه به پلیس ١١٠ اطلاع دادم».
کارآگاهان اداره دهم در بررسی میدانی محدوده جنایت موفق به شناسایی برخی مراکز تجاری مجهز به دوربینهای مداربسته شدند؛ در بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته، کارآگاهان موفق به شناسایی تصویر مریم شدند؛ بررسی دقیق تصاویر دوربینهای مداربسته نشان داد که مریم بار اول در ساعت ١٧: ١٥ و بار دوم در ساعت ٤٠: ١٥ درخیابان جیحون تردد داشته و مردی ناشناس، او را تعقیب میکند.
تحقیقات پلیسی
درشرایطی که «مریم» مدعی عدم شناسایی تصاویر به دست آمده از مرد ناشناس شده بود، اما درتحقیقات از اعضای خانوادهاش، پسر مریم با شناسایی تصویر مرد ناشناس به نام مجید ٤٢ساله عنوان داشت: «چهارسال پیش زمانی که درخیابان سیمتری جی سکونت داشتیم، مجید همسایه ما بود؛ به واسطه اختلاف و درگیری شدیدی که مجید با همسرش داشت، مادرم دایما تلاش میکرد تا با میانجیگری آنها را با یکدیگر آشتی دهد اما نهایتا از یکدیگر متارکه کردند و از سیمتری جی رفتند؛ ما نیز پس از گذشت مدت کوتاهی، محل سکونت خود را تغییر داده و به خیابان جیحون آمدیم».
با شناسایی دقیق محل سکونت مجید درمنطقه نواب- خیابان مرتضوی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی اقدام به دستگیری او کردند.
«مجید» ابتدا منکر ارتباط خود با موضوع قتل شد، اما در ادامه و پس از ارایه اطلاعات دقیق ازسوی کارآگاهان ازجمله تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت و همدستی مریم درجنایت اعتراف کرد.
اعترافات مجید
مجید در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «حدودا چهارسال پیش با مریم و خانوادهاش درمنطقه سیمتری جی آشنا شدم؛ آن زمان با همسرم درگیر بودم. مریم بهعنوان یکی ازهمسایهها، با میانجیگری سعی در آشتی ما دونفر داشت. پس از متارکه از همسرم، من به مصرف موادمخدر روی آوردم؛ مریم نیز به صورت پنهانی شیشه مصرف میکرد و همین موضوع زمینه ارتباط نزدیک مرا با مریم ایجاد کرد. من مشکلات مالی فراوانی داشتم و مریم دراین مدت به من کمک مالی میکرد. یکماه پیش از جنایت بود که یکبار، برای نظافت به خانه مقتول رفتم. مریم مرا معرفی کرده بود؛ از آن زمان، چندینبار پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمیرفت تا اینکه چند روز پیش، اینبار مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد؛ روز جنایت قرار شد تا مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد. پس از ورود به داخل ساختمان، در آپارتمان مقتول را زدم و به محض بازشدن در آپارتمان توسط مقتول، محکم در را به صورتش کوبیدم و او به داخل اتاق پذیرایی پرتاب شد.
با طناب، دست و پا و دهان پیرزن را بستم؛ هنگامی که قصد بستن دستان مقتول از پشتسر را داشتم، درحین پیچاندن دستانش، دست چپش دچار شکستگی شد. ابتدا یک انگشتر طلا را از داخل دست پیرزن خارج کردم؛ برای پیداکردن طلاجات به داخل اتاقها رفتم اما موفق به پیداکردن طلا و جواهرات نشدم؛ مریم را صدا زدم و از او جویای محل طلاها شدم و او عنوان داشت که اگر طلاها خانه نباشد، به احتمال فراوان نزد دختر مقتول است. نهایتا پس از جستوجوی داخل اتاقها و بدون پیداکردن طلا و جواهرات، یک دستگاه ویدیو، یک دستگاه پلی استیشن و یک تخته فرش دستباف را سرقت کردیم و از ساختمان خارج شدیم. پس از مدتی به مریم زنگ زدم و آن زمان متوجه شدم که پیرزن به علت خفگی فوت کرده است».
دستگیری مریم
مریم در تحقیقات اولیه منکر هرگونه مشارکت در قتل پیرزن ٨٥ساله شد، اما پس از اطلاع از اعتراف مجید، تمامی اعترافات وی را تأیید و به مشارکت خود در سرقت منجر به جنایت اعتراف کرد. هر دومتهم جهت تحقیقات بیشتر به دادسرای ناحیه ٢٧ تهران اعزام شدند.
۰