واکنشهای مردم به بینظمی درقطع برق
«مردی خمیرهای نانواییاش را مقابل سازمان برق در یکی از شهرستانها پهن میکند»، یکی دیگر، مرغهای مردهاش را مقابل سازمان برق شهرستان خود خالی میکند و دیگری بستنیهایش را روبهروی سازمان ولایتشان، پهن میکند.
کد خبر :
۶۰۳۸۴
بازدید :
۱۵۵۳
جوادییگانه جامعهشناس | «مردی خمیرهای نانواییاش را مقابل سازمان برق در یکی از شهرستانها پهن میکند»، یکی دیگر، مرغهای مردهاش را مقابل سازمان برق شهرستان خود خالی میکند و دیگری بستنیهایش را روبهروی سازمان ولایتشان، پهن میکند.
اینها تنها گوشهای از واکنشهای مردمی است که در اعتراض به قطعیهای مکرر برق در شهرهای مختلف کشور انجام شده است؛ قطعیهایی که گرچه برای مردم ایران بیگانه نیستند ولی اینبار به نظر میرسد طاقت مردم به معنای واقعی طاق شده باشد. قصهای تکراری که انگار با تاریخ این مرز و بوم عجین شده است.
انگار قرار نیست روزهای عجیب ما دهه شصتیها تمامی داشته باشد. همنسلیهای ما هنوز روزهای خاموشی برق در دهه ٦٠ و ٧٠ را به یاد دارند. سالهای جولان دادن چراغهای گردسوز و پریموس تا سالهای بعد از لولهکشی گاز و مد شدن چراغهای روشنایی گازی. خاموشیهایی که در برههای دلیلش جنگ بود و در برههای کمبود برق در کشور. اما در آن دوران نه خبری از اعتراض بود و نه کسی این قطعیها را سیاسی میدانست!
انگار قرار نیست روزهای عجیب ما دهه شصتیها تمامی داشته باشد. همنسلیهای ما هنوز روزهای خاموشی برق در دهه ٦٠ و ٧٠ را به یاد دارند. سالهای جولان دادن چراغهای گردسوز و پریموس تا سالهای بعد از لولهکشی گاز و مد شدن چراغهای روشنایی گازی. خاموشیهایی که در برههای دلیلش جنگ بود و در برههای کمبود برق در کشور. اما در آن دوران نه خبری از اعتراض بود و نه کسی این قطعیها را سیاسی میدانست!
آن سالها گذشت... در طول دو دهه تقریبا داشتیم فراموش میکردیم طعم قطعی برق و آب را که به یکباره از ابتدای تیرماه، دوباره سریال تکراری، اما منظم قطعیهای برق آغاز شد. اما اینبار نه مردم، شهروندان دهه شصت و هفتاد بودند و نه شرایط، شرایط آن روزها. شهروندان دهه «نود» ی، برای اینکه از توسعه تکنولوژی عقب نمانند، چنان در زندگی مدرن خود فرو رفتهاند که دیگر بدون تکنولوژی و ابزار و وسایل برقی و پیشرفته، روزشان شب نمیشود.
امروز چایساز و مایکروفر و کولرهای گازی و ریموت در و انواع وسایل برقی جای آدمها را در زندگی گرفته است. حتی آب شرب بسیاری از برجها و ساختمانهای بلندمرتبه هم به لطف استفاده از پمپهای آب، به نفس برق وصل است. طبیعی است که در چنین شرایطی، قطع برق مساوی است با قطع چرخ زندگی. مجتبی، پدر خانوادهای ٦ نفره است که در شرق تهران و در یکی از ساختمانهای ٦ طبقه رسالت زندگی میکند.
وی که به قول خودش از اینهمه قطع و وصل شدن برق کلافه شده است، میگوید: الان دو هفتهای است که کاملا فلج شدهایم، از سر کار که برمیگردیم، نمیتوانیم در پارکینگ را با ریموت باز کنیم، میخواهیم آب مصرف کنیم، اما به دلیل قطعی برق، موتوربرق مجتمع قطع شده و آب هم به دنبال آن قطع میشود.»
نرگس ٥٤ ساله هم جور دیگری از دغدغههایش در مورد قطع برق میگوید: «الان وقتی برق میرود داخل خانه عملا محبوس میشویم. کولرها هم که قطع میشود. آسانسورها هم که متوقف میشوند. اداره برق هم که معمولا جدول درستی را اعلام نمیکند تا آماده باشیم. تو همین دو سه هفته چند نفر در آسانسور گیر کردهاند. من که دیگر میترسم سوار آسانسور شوم!»
یکی دیگر از شهروندان که مغازهای در جنوب تهران دارد و آرایشگر است نیز از عدم اطلاعرسانی اداره برق در مورد قطعیها گلایه دارد و میگوید: «چرا جدول قطعیهای برق را درست اعلام نمیکنند. یک نقشه میدهند که در فلان منطقهها، برق خواهد رفت؛ نقشهای که نه محدوده خیابانی آن مشخص است و نه محلات آن. انگار یک نقشه هوایی است! ضمن آنکه اداره برق اکثرا این جداول را عصرها اعلام میکند.
نرگس ٥٤ ساله هم جور دیگری از دغدغههایش در مورد قطع برق میگوید: «الان وقتی برق میرود داخل خانه عملا محبوس میشویم. کولرها هم که قطع میشود. آسانسورها هم که متوقف میشوند. اداره برق هم که معمولا جدول درستی را اعلام نمیکند تا آماده باشیم. تو همین دو سه هفته چند نفر در آسانسور گیر کردهاند. من که دیگر میترسم سوار آسانسور شوم!»
یکی دیگر از شهروندان که مغازهای در جنوب تهران دارد و آرایشگر است نیز از عدم اطلاعرسانی اداره برق در مورد قطعیها گلایه دارد و میگوید: «چرا جدول قطعیهای برق را درست اعلام نمیکنند. یک نقشه میدهند که در فلان منطقهها، برق خواهد رفت؛ نقشهای که نه محدوده خیابانی آن مشخص است و نه محلات آن. انگار یک نقشه هوایی است! ضمن آنکه اداره برق اکثرا این جداول را عصرها اعلام میکند.
یعنی وقتی که برق اکثر مناطق قبلا رفته و دیگر آن جدول به کاری نمیآید. همین باعث شده که کار و کاسبی ما هم در عمل کساد شود، چون نمیدانیم کی برق میرود تا مشتری برای اصلاح قبول کنیم.» قطعی برق در این برهه، اما یک تفاوت اساسی دیگر هم با قطعیهای ٢ دهه قبل دارد.
اینکه امروز هر شهروندی به مدد موبایلها و فضاهای مجازی، یک خبرنگار محسوب میشود. شاید به همین دلیل باشد که هر حرکت اعتراضی از سوی یک شهروند گمنام در عرض چند ساعت به خبری داغ در کل کشور تبدیل میشود. اخبار داغی که کمکم به مدد همین شبکههای مجازی حتی تبدیل به موجهای اعتراضی شهروندان در برخی از شهرها شده که شاید بارزترین آنها تجمعهای اعتراضآمیز مردم اهواز و خوزستان باشد. فضایی که به مردم قدرت داده تا هر آنچه دل تنگشان میخواهد بگویند.
به بیانی اخبار درگوشی و پچ پچهای دیروز، امروز سر از فضاهای مجازی درآورده و هر کس هر تحلیلی از قطعی برق دارد را در این شبکهها منتشر میکند. پیامهایی که در نوع خود هم قابل تامل است و هم بازتاب نگاه و دیدگاههای شهروندان است. تحلیلهایی که گاه حتی رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد و قطعی برق را نشان از صعف در سیستم مدیریتی کشور یا یک طیف خاص سیاسی غالب میداند.
بخوانید: تغییر ساعت اداری و صرفه جویی ۱۵۰۰ مگاوات برق یکی از فضا سازیها علیه قطع برق که رسانههای اصولگرا آن را تدارک دیدند ارتباط دادن قطع برق به معاهده زیست محیطی پاریس بود. دوسال قبل، ایران با امضای معاهده پاریس رسما به جمع کشورهایی پیوست که باید برای حفظ محیط زیست و اتمسفر و لایه اوزن تلاش کنند.
براساس این معاهده هر کشوری متعهد شده است تا در بخشی از شاخصههای صنعتی و زیستمحیطی خود تغییراتی را برای حفظ لایه اوزن انجام دهد. ایران نیز به عنوان یکی از امضاکنندگان این معاهده متعهد شده تا در مصرف زغالسنگ خود نظارت بیشتری داشته باشد. اما با این وجود برخی از رسانهها و منتقدان دولت تلاش میکنند تا قطعیهای امروز را ناشی از همین معاهده اعلام کنند.
«سیدیاسر جبرائیلی» یکی از موافقان این نظریه است که با اشاره به مشکلات پیش آمده در حوزه برق در روزهای اخیر و اعمال محدودیتها در این خصوص، در کانال خود ضمن تکذیب این مساله که عامل قطعی برق ارتباطی با مساله کمآبی ندارد به علت اصلی این موضوع پرداخت و توافقنامه پاریس را عامل قطعی برق دانست.
جبراییلی در کانال خود مینویسد: تلقی عمومی این است که خاموشیهای برنامهریزی شده این ایام ناشی از کمآبی است. اما صرفا ١٥ درصد برق کشور در نیروگاههای آبی تولید میشود و ذخیره آب پشت سدها نسبت به سال گذشته صرفا بیست درصد کاهش داشته است، لذا کمآبی نمیتواند دلیل این خاموشیهای گسترده و سراسری باشد.
جبراییلی در کانال خود مینویسد: تلقی عمومی این است که خاموشیهای برنامهریزی شده این ایام ناشی از کمآبی است. اما صرفا ١٥ درصد برق کشور در نیروگاههای آبی تولید میشود و ذخیره آب پشت سدها نسبت به سال گذشته صرفا بیست درصد کاهش داشته است، لذا کمآبی نمیتواند دلیل این خاموشیهای گسترده و سراسری باشد.
واقعیت این است که نرخ رشد ظرفیت نیروگاهی کشور در دولت آقای روحانی نسبت به دولت سابق، ٤٢ درصد کاهش یافته و این کمکاری صرفا ناشی از اهمال یا ضعف مدیریتی نیست. دولت آقای روحانی در موافقتنامه پاریس تعهد داده است که سوزاندن سوختهای فسیلی را دوازده درصد کاهش دهد. باید توجه داشت که نیروگاههای حرارتی که هشتاد و پنج درصد برق کشور را تامین میکنند، از سوخت فسیلی استفاده میکنند.
موج سواریهای سیاسی بر روی ماجرای قطعی برق، اما به همین جا خاتمه پیدا نمیکند. برخی دیگر از منتقدان دولت نیز صادرات برق را دلیل اصلی کمبود آن در کشور و قطعی آن میدانند. رضا اردکانیان وزیر نیرو، اما با رد این شایعات رسما اعلام کرد: برخلاف شایعات و اظهارنظرهای غیرکارشناسی در حال حاضر صادرات آب و برق به صفر رسیده است.
وزیر نیرو در واکنش خود گفته است: دستها و نیتهای ناپاک در داخل کشور قصد بر هم زدن آرامش مردم را با تزریق و تشدید شایعات دارند؛ در حالی که واقعیتها غیر از آن چیزی است که برخی مدعی آن هستند؛ چراکه ما در این اوضاع و احوال کمبود انرژی و آب به هیچوجه صادرات به کشورهای همسایه نظیر پاکستان، افغانستان و عراق انجام نمیدهیم؛ چرا که قصد نداریم با صادرات خاموشیهای بیشتری را در کشور به مردم تحمیل کنیم.
«حقوق شهروندی» موضوع چالش برانگیز بعدی است که خیلیها معتقدند با قطع شدن پی در پی برق، تضعیف شده است.
احمد، مهندس تاسیسات یک سازمان دولتی است که به عنوان یکی از موافقان این نظریه میگوید: الان چند سالی است که دولت لایحه حقوق شهروندی را مصوب کرده است و شعار اجرای آن را میدهد. سوال من این است که حقوق شهروندی یعنی چه؟ مگر غیر از این است که تامین حداقلهای زندگی مانند آب و برق و گاز و... جزو اولین حقوق شهروندی هر انسانی است؟ پس چرا خود دولت این سادهترین حق ما را رعایت نمیکند؟
وی ادامه میدهد: چرا وقتی که با کوچکترین بیاحترامی که به یک شهروند میشود مردم و جامعه واکنش نشان میدهند ولی در چنین موردی که حق شهروندی تمام جامعه تضییع شده و میشود، کسی جوابگو نیست و حرفی نمیزند؟
اما چرا موضوعی مانند قطع برق در برهه کنونی تا این حد با واکنشهای شهروندان مواجه شده است؟ دکتر «محمدرضا جوادییگانه»، جامعهشناس، در تحلیل رفتارهای اجتماعی شهروندان در چند هفته اخیر و هنگام مواجهه با قطعی مکرر برق میگوید: ریشه این مساله را میتوان در دو محور اصلی کنکاش کرد.
موج سواریهای سیاسی بر روی ماجرای قطعی برق، اما به همین جا خاتمه پیدا نمیکند. برخی دیگر از منتقدان دولت نیز صادرات برق را دلیل اصلی کمبود آن در کشور و قطعی آن میدانند. رضا اردکانیان وزیر نیرو، اما با رد این شایعات رسما اعلام کرد: برخلاف شایعات و اظهارنظرهای غیرکارشناسی در حال حاضر صادرات آب و برق به صفر رسیده است.
وزیر نیرو در واکنش خود گفته است: دستها و نیتهای ناپاک در داخل کشور قصد بر هم زدن آرامش مردم را با تزریق و تشدید شایعات دارند؛ در حالی که واقعیتها غیر از آن چیزی است که برخی مدعی آن هستند؛ چراکه ما در این اوضاع و احوال کمبود انرژی و آب به هیچوجه صادرات به کشورهای همسایه نظیر پاکستان، افغانستان و عراق انجام نمیدهیم؛ چرا که قصد نداریم با صادرات خاموشیهای بیشتری را در کشور به مردم تحمیل کنیم.
«حقوق شهروندی» موضوع چالش برانگیز بعدی است که خیلیها معتقدند با قطع شدن پی در پی برق، تضعیف شده است.
احمد، مهندس تاسیسات یک سازمان دولتی است که به عنوان یکی از موافقان این نظریه میگوید: الان چند سالی است که دولت لایحه حقوق شهروندی را مصوب کرده است و شعار اجرای آن را میدهد. سوال من این است که حقوق شهروندی یعنی چه؟ مگر غیر از این است که تامین حداقلهای زندگی مانند آب و برق و گاز و... جزو اولین حقوق شهروندی هر انسانی است؟ پس چرا خود دولت این سادهترین حق ما را رعایت نمیکند؟
وی ادامه میدهد: چرا وقتی که با کوچکترین بیاحترامی که به یک شهروند میشود مردم و جامعه واکنش نشان میدهند ولی در چنین موردی که حق شهروندی تمام جامعه تضییع شده و میشود، کسی جوابگو نیست و حرفی نمیزند؟
اما چرا موضوعی مانند قطع برق در برهه کنونی تا این حد با واکنشهای شهروندان مواجه شده است؟ دکتر «محمدرضا جوادییگانه»، جامعهشناس، در تحلیل رفتارهای اجتماعی شهروندان در چند هفته اخیر و هنگام مواجهه با قطعی مکرر برق میگوید: ریشه این مساله را میتوان در دو محور اصلی کنکاش کرد.
اول اینکه در برهه کنونی، رسانه یا انجمن و نهادی را نداریم که بتواند نقطه نظرات واقعی مردم را منعکس کند و در عین حال شهروندان هم به آن اعتماد داشته باشند. به عنوان مثال ما الان با صدا و سیمایی مواجهیم که باید قدرتمندترین تریبون صدای مردم باشد ولی در عوض شهروندان به آن بیاعتماد هستند. یعنی رسانههای واقعی در کشور کمتر داریم.
وی در خصوص دومین محور اصلی دلیل بروز این رفتارها نیز میگوید: از سوی دیگر واقعیت این است که انتظارات مردم بیش از حد بالا رفته به طوری که دیگر در حد جامعه ایران نیست. البته این خوب است که مردم آگاه باشند و مطالبهگر. ولی باید مطالباتشان منطبق براخبار واقعی و حقیقی باشد نه هر خبر و تحلیلی که از طریق شبکههای مجازی منتشر میشود. چرا که مطالبهگری حقیقی باعث میشود مسوولان پاسخگو و به فکر حل مساله باشند.
جوادییگانه در ادامه به نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در بروز رفتارهای اجتماعی اخیر و مشابه آن اشاره میکند و میگوید: حقیقت این است که امروز به جای رسانههای واقعی با رسانههایی مواجهیم که در پشتوانه آنها فضای مجازی است و بیشتر مبتنی بر دروغ و شایعهپراکنی هستند و به خاطر نبود رسانههای واقعی مردم به آنها اطمینان میکنند.
وی تاکید میکند: به بیانی، به دلیل پایین بودن سواد رسانهای در سطح جامعه، فضای مجازی به عنوان نمادی از افکار جامعه ایران شناخته میشود در حالی که به نظر من این فضا به هیچ عنوان معرف جامعه ما نیست بلکه به نوعی ویترین خاصی است برای شایعپراکنی یا سوءاستفاده برخی دیگر برای مطرح کردن خود وحتی موج سواریهای سیاسی.
این پژوهشگر اجتماعی در مورد دلایل سیاسی شدن برخی از جریانهایی که در فضای مجازی شکل میگیرد نیز توضیح میدهد: چه بخواهیم و چه نخواهیم اعتراضهای صورت گرفته سیاسی هستند. منتها این اعتراضها ناشی از بیتوجهیهای صورت گرفته از سوی مسوولان به خواستهای شهروندان هستند. اما این دلیل نمیشود که مردم هر چه را که در فضای مجازی در مورد کمیها و کاستیها میخوانند باور کنند.
وی در خصوص دومین محور اصلی دلیل بروز این رفتارها نیز میگوید: از سوی دیگر واقعیت این است که انتظارات مردم بیش از حد بالا رفته به طوری که دیگر در حد جامعه ایران نیست. البته این خوب است که مردم آگاه باشند و مطالبهگر. ولی باید مطالباتشان منطبق براخبار واقعی و حقیقی باشد نه هر خبر و تحلیلی که از طریق شبکههای مجازی منتشر میشود. چرا که مطالبهگری حقیقی باعث میشود مسوولان پاسخگو و به فکر حل مساله باشند.
جوادییگانه در ادامه به نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در بروز رفتارهای اجتماعی اخیر و مشابه آن اشاره میکند و میگوید: حقیقت این است که امروز به جای رسانههای واقعی با رسانههایی مواجهیم که در پشتوانه آنها فضای مجازی است و بیشتر مبتنی بر دروغ و شایعهپراکنی هستند و به خاطر نبود رسانههای واقعی مردم به آنها اطمینان میکنند.
وی تاکید میکند: به بیانی، به دلیل پایین بودن سواد رسانهای در سطح جامعه، فضای مجازی به عنوان نمادی از افکار جامعه ایران شناخته میشود در حالی که به نظر من این فضا به هیچ عنوان معرف جامعه ما نیست بلکه به نوعی ویترین خاصی است برای شایعپراکنی یا سوءاستفاده برخی دیگر برای مطرح کردن خود وحتی موج سواریهای سیاسی.
این پژوهشگر اجتماعی در مورد دلایل سیاسی شدن برخی از جریانهایی که در فضای مجازی شکل میگیرد نیز توضیح میدهد: چه بخواهیم و چه نخواهیم اعتراضهای صورت گرفته سیاسی هستند. منتها این اعتراضها ناشی از بیتوجهیهای صورت گرفته از سوی مسوولان به خواستهای شهروندان هستند. اما این دلیل نمیشود که مردم هر چه را که در فضای مجازی در مورد کمیها و کاستیها میخوانند باور کنند.
بخوانید: علت اصلی قطعی برق چیست؟ وی با اشاره به نمونه فاجعههایی که فضای مجازی باعث آن بوده است، میگوید: به عنوان مثال در مورد اعتراضهای جنوب کشور برای آب ظاهرا منشأ آن یک شایعه در مورد صادرات آب به عراق و... بوده است که صحت و سقم آن از سوی مسوولان تکذیب شده و هنوز هم مدرک محکمی برای آن ارایه نشده است.
به همین دلیل همانطور که گفتم نباید فضای مجازی را فضای عمومی دانست، چراکه فضای مجازی پر است از اخبار بیپایه و اساس و البته افراد بیهویت و ناشناس و فیک که یا به فکر شهرت از این طریق هستند یا منافع دیگری را دنبال میکنند.
برای همین جدا به همه شهروندان توصیه میکنم قبل از اینکه در مورد خبری احساسی که در فضاهای مجازی منتشر میشود، واکنش نشان دهند تلاش کنند تا از صحت و سقم آن از طریق سایتها و خبرگزاریهای رسمی، اطمینان پیدا کنند وگرنه باید باور داشته باشند که فضای مجازی میتواند به راحتی آنها را به بازی بگیرد و گمراه کند.
جوادی یگانه: چه بخواهیم و چه نخواهیم اعتراضهای صورت گرفته سیاسی هستند. منتها این اعتراضها ناشی از بیتوجهیهای صورت گرفته از سوی مسوولان به خواستهای شهروندان هستند. اما این دلیل نمیشود که مردم هر چه را که در فضای مجازی در مورد کمیها و کاستیها میخوانند باور کنند.
جوادی یگانه: چه بخواهیم و چه نخواهیم اعتراضهای صورت گرفته سیاسی هستند. منتها این اعتراضها ناشی از بیتوجهیهای صورت گرفته از سوی مسوولان به خواستهای شهروندان هستند. اما این دلیل نمیشود که مردم هر چه را که در فضای مجازی در مورد کمیها و کاستیها میخوانند باور کنند.
۰