این فیلم‌ها سیاه‌نمایی است یا حقیقت جامعه؟!

این فیلم‌ها سیاه‌نمایی است یا حقیقت جامعه؟!

سیاه‌نمایی در سینمای ایران چند سالی است که مطرح شده و اگر واقعا قرار بود با نمایش این فیلم‌ها اتفاق بدی در جامعه بیفتد، چرا همچنان نیفتاده است. باید بپذیریم که جامعه ما دچار مشکلاتی است و به‌عنوان نمونه همین بالا و پایین شدن قیمت طلا و ارز طی روز‌های اخیر مشکلاتی برای مردم ایجاد کرد و حالا اگر سینماگری آن را روایت کند همین دوستان او را به سیاه‌نمایی متهم می‌کنند.

کد خبر : ۶۳۶۱۰
بازدید : ۳۱۹۸
اختلاف برسر سیاه‌نمایی روی پرده نقره‌ای
سال‌هاست که موضوع سیاه‌نمایی در سینمای ایران محل بحث و جدل منتقدان و مسوولان است. گروهی معتقدند که سینمای ایران سیاه‌نمایی دارد و گروهی می‌گویند نه! در این میان کمتر کسی را می‌توان یافت که دیدگاهی میانه داشته باشد و راه سومی را برای بررسی یا توضیح موقعیت کنونی سینمای ایران ارائه کند.
اهمیت این مساله به قدری است که همین اختلاف‌نظر‌ها موجب می‌شود تا یک نهاد مسوول به یک فیلم مجوز اکران بدهد و نهادی دیگر از نمایش آن در سینما‌های تحت امرش جلوگیری کند. نطفه اختلاف میان موافقان و مخالفان وجود سیاه‌نمایی در سینمای ایران، هم مفهومی است و هم مصداقی. نه در تعریف سیاه‌نمایی تعریف واحد یا دست‌کم مشابهی وجود دارد و نه در تعیین مصادیق آن در فیلم‌ها.
بخش قابل توجهی از روند توقیف فیلم‌ها و عدم نمایش‌آن‌ها و... به همین موضوع ارتباط دارد. به نظر می‌رسد نهاد‌های مسوول، منتقدان سینما و مدیران صنف‌های سینمایی باید این مساله را بررسی و با ایجاد یک رویه ثابت و هماهنگ، معضل‌ها را برطرف کنند. موضوع سیاه‌نمایی در سینما چند وقتی است که به موضوع مورد توجه رسانه‌ها تبدیل شده و در فضا‌های دانشگاهی هم مورد توجه قرار گرفته است.
برخی از منتقدان داعیه‌دار این هستند که کارگردانان ایرانی به ویژه کارگردانان جوان میل به نمایش سیاه‌نمایی در فیلم‌هایشان دارند. تعداد این منتقدان کم نیست و از قرار بخشی از مدیران نهاد‌های مسوول در حوزه سینما هم با آنان اتفاق نظر دارند.
بیشتر آنان معتقدند که اقبال جشنواره‌های خارجی به فیلم‌های سیاه ایرانی، عامل اصلی گرایش فیلمسازان جوان و حتی باتجربه به ساخت فیلم‌های تلخ و سیاه است. محسن محسنی‌نسب از فیلمسازان ایرانی دراین باره گفته است: متاسفانه این تفکر اشتباه در میان فیلمسازان ما وجود دارد که حتما باید سراغ ساخت سوژه‌هایی مثل دختران فراری، اعتیاد و امثال این معضلات اجتماعی بروند، هر چند ساخت فیلم درباره این موضوعات هم لازم است، اما واقعا چرا به یکباره این همه فیلم با این قبیل موضوعات ساخته می‌شود.
وی اقبال جشنواره‌های خارجی به فیلم‌های ایرانی با موضوع معضلات اجتماعی را عاملی برای ترغیب بیشتر فیلمسازان به ساخت آثاری با این مضامین خواند. همچنین شهرام خرازی‌ها از منتقدان تئاتر و سینما گفته: ماجرای سیاه‌نمایی به‌صورت خیلی جدی از سال‌های نه چندان دور در سینمای ایران نفوذ کرد. فیلمسازان جوان و به اصطلاح فیلم اولی که می‌خواستند به سرعت شهرتی کسب کنند با تولید آثاری سیاه که چهره‌ای کریه از ایران نشان می‌داد کار خود را آغاز می‌کردند. این ترفند اتفاقا خوب هم جواب می‌داد و آثار سیاه‌نمای این افراد سکوی پرتابی برای شهرت و کسب جایزه‌های بین‌المللی برای آن‌ها می‌شد.
اختلاف برسر سیاه‌نمایی روی پرده نقره‌ای

سیاه‌نمایی وجود ندارد!
در مقابل این منتقدان طیف دیگری از سینماگران وجود دارند که منکر سیاه‌نمایی در سینما هستند. آنان معتقدند آنچه دیگران سیاه‌نمایی خوانده‌اند، واقع‌گرایی است.
کامبوزیا پرتوی از نویسندگان و کارگردانان سینمای ایران در این باره می‌گوید: مشکلات در تمام دنیا به اندازه‌های مختلف وجود دارد و سینماگران تمام دنیا نیز آن را به شکل‌های مختلف روایت کرده‌اند، بنابراین بحث سیاه‌نمایی را که سینمای ایران را به آن متهم می‌کنند اصلا قبول ندارم.
او ادامه داد: فیلم‌هایی بسیار تلخ در سینمای مستقل آلمان یا حتی آفریقا ساخته می‌شود که همواره از آن به‌عنوان سینمای گره‌گشا و راهنما یاد می‌کنند بنابراین به جای دعوا و نکوهش باید از موضوع آن‌ها استقبال کنیم. این ماجرای سیاه‌نمایی در سینمای ایران چند سالی است که مطرح شده و اگر واقعا قرار بود با نمایش این فیلم‌ها اتفاق بدی در جامعه بیفتد، چرا همچنان نیفتاده است. باید بپذیریم که جامعه ما دچار مشکلاتی است و به‌عنوان نمونه همین بالا و پایین شدن قیمت طلا و ارز طی روز‌های اخیر مشکلاتی برای مردم ایجاد کرد و حالا اگر سینماگری آن را روایت کند همین دوستان او را به سیاه‌نمایی متهم می‌کنند.

همچنین مسعود اطیابی دیگر کارگردان سینما معتقد است که «سیاه‌نمایی در سینما یعنی نشان دادن چیزی خلاف واقعیت که معتقدم در سینمای ایران چنین چیزی وجود ندارد. نشان دادن مشکلات، گرفتاری‌ها و معضلات جامعه سیاه‌نمایی نیست بلکه یکی از کارکرد‌های مهم سینما است و باید در هنر هفتم وجود داشته باشد.»
او می‌گوید: نشان دادن معضلات جامعه وقتی بار منفی پیدا می‌کند که در خارج از کشور تصویر شده و باعث تحقیر جامعه می‌شود و بنده نیز با آن مخالف هستم. نشان دادن نکات کور و مبهم جامعه ممکن است نمایش سیاهی باشد، اما نباید آن را انکار کنیم بلکه باید درصدد اصلاح آن برآییم. اطیابی تعریف درست سیاه‌نمایی در سینمای هر کشور را نشان دادن موضوعی دروغ یا مشکلی که اصلاح‌ناپذیر است، دانست و گفت: در واقع مطرح کردن چیزی خلاف واقعیت را می‌توان سیاه‌نمایی گفت: نه اینکه معرفی ضعف‌های جامعه با هدف اصلاح را سیاه‌نمایی تعبیر کنیم.

حامد عنقا سینماگر دیگری است که معتقد است: کسانی که درباره سیاه‌نمایی در سینمای ایران صحبت می‌کنند فقط به دنبال اثبات بی‌اطلاعی خود هستند. سیاه‌نمایی در سینما از آن دست اصطلاحاتی ا‌ست که تنها کارکرد داخلی دارد. حتما همه کسانی که سینمای هالیوود و اروپا را دنبال می‌کنند آثاری را که به موضوع بزهکاری، فساد در اقتصاد آمریکا یا اروپا، فقر، نژادپرستی و مشکلات اجتماعی پرداخته دیده‌اند، بنابراین حالا سوال از دوستانی که به سینمای ایران انگ سیاه‌نمایی می‌زنند، این است که نظرشان درباره این آثار چیست؟ این نویسنده ادامه داد: برخی سینما را با ابزاری برای رپرتاژ آگهی اشتباه گرفته‌اند و گمان می‌کنند سینما هم باید مانند آگهی‌های بازرگانی در خدمت نهاد یا گروهی خاص باشد درحالی که هنر هفتم ماهیتی مردمی دارد و باید مطالبات مردم را در قالب آثار سینمایی مطرح کند.
اختلاف برسر سیاه‌نمایی روی پرده نقره‌ای

تلاش برای رویکرد سوم
همچنان که گفته شد، کمتر کسی سعی کرده در این موضوع رویکرد سومی را به لحاظ نظری و مصداقی تعریف و تبیین کند. برخی از منتقدان سعی کرده‌اند موضعی میانه بگیرند و نه سیخ را بسوزانند نه کباب را! خسرو شوقی منتقد و نویسنده سینما می‌گوید: هیچ منتقد و فیلم‌سازی با ساختن آثاری با موضوعات اجتماعی و معضلات جامعه مشکلی ندارد، اما همواره باید دقت کنیم تا مرز میان واقعیت و اغراق در تولید آثار حفظ شود. متاسفانه در سینمای ایران در نشان دادن مشکلات اغراق می‌شود و در واقع این همان سیاه‌نمایی است که بنده و یک جریان فکری در ایران با آن مخالف هستیم. این منتقد و نویسنده سینما تاکید کرد: وقتی فیلمی در ایران ساخته می‌شود، انواع و اقسام بدبختی‌ها در آن نمایش داده می‌شود و هیچ راه حلی نیز برای رهایی از این مشکلات نشان داده نمی‌شود و در نهایت نیز با همان شکل اسفناک تمام می‌شود، چه معنی دیگری جز سیاه‌نمایی می‌تواند داشته باشد.

اما در کنار این گروه برخی دیگر پاسخی متفاوت به موضوع سیاه‌نمایی می‌دهند. مسعود فراستی که چهره شناخته‌شده‌ای در حوزه نقد سینمایی است گفته است: «فیلمسازان جوان فکر می‌کنند باید تجربه‌های زیسته‌شان را بسازند. این تمایل نیست، انتخاب نیست، ناچاری است. چون نمی‌توانند چیز دیگری بسازند. این فیلمساز‌ها از آنجا که نگاه درستی به مردم‌شان ندارند و نگاه هنرمندانه ندارند، وقتی سراغ چنین چیزی می‌روند غرق می‌شوند و نمی‌توانند با موضوع فاصله بگیرند. نسبتی که با سیاهی فیلم پیدا می‌کنند، نسبت غیرهنرمندانه‌ای است.»
او همچنین می‌گوید: «نسبت هنرمندانه این است که انسان در آن نابود نشود، روابط انسانی و ویژگی‌هایی که انسان را از بقیه موجودات جدا کند در این فیلم‌ها وجود ندارد. من یک بار در برنامه هفت هم گفتم که جان فورد هم در فیلم خوشه‌های خشم ظاهرا خیلی سیاه و تلخ است، اما در همین سیاهی باز آدم می‌بینیم و نسبت انسانی می‌بینیم. برای اینکه هنرمند است و موضوع را می‌شناسد و ما می‌بینیم که در پس این همه سیاهی روابط انسانی و محبت هست.»

همچنین اعظم راودراد، منتقد سینما و عضو هیات علمی دانشگاه تهران می‌گوید: آنچه در فیلم‌های اجتماعی نشان داده می‌شود، سیاه‌نمایی جامعه ایرانی نیست، برخلاف انگی که اغلب سیاستمداران به این سینما می‌زنند، نوعی آگاهی‌بخشی و هشدار اجتماعی است که ما در فیلم‌ها مشاهده می‌کنیم. از سوی دیگر با توجه به اینکه طیف متنوعی از فیلم‌ها وجود ندارد که بتواند ارزش‌ها و فرهنگ جامعه ایرانی را بازنمایی کند طبیعی است که وجود این فیلم‌ها برجسته‌تر می‌شود، بنابراین علت اصلی نبود تنوع است که تعداد این فیلم‌ها را برجسته می‌کند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید