چرا مردم به "خانم یایا" حمله میکنند؟
برخی کاربران نیز از شکست این فیلم در مقایسه با دیگر آثار کاهانی انتقاد کردند: «چه اتفاقی باید برای یک کارگردان بیفته که از فیلمهایی مثل «اسب حیوان نجیبی است» و «بیست» برسه به اینجا و تا این حد نزول کنه...»، «.. احساس کردم با دیدن این فیلم به چشم، مغز و جیبم تجاوز شد» و هزاران کامنت از این دست که نشان میدهد، تعداد پرشماری با اقرار ضمنی به اینکه توقع تماشای فیلمی طنز را داشتهاند، دلیل نارضایتیشان را برآورده نشدن این انتظار عنوان میکنند.
اصلاً خندهدار نیست!
اگر برای خرید بلیت سری به سینماتیکت بزنید، بر پیشانی همین سایت فروش، پوستری از فیلم تازه عبدالرضا کاهانی میبینید که روی آن نوشته «این فیلم اصلاً خندهدار نیست!» حضور بازیگرانی، چون رضا عطاران و حمید فرخنژاد در این فیلم و همین طور تیزر پخش شده از آن، اگر چه تماشای فیلمی طنزآمیز را به مخاطب وعده میدهد، اما کمدی نبودن این فیلم موضوعی بود که از همان ابتدا از سوی کاهانی تکذیب شد. او حتی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نارضایتیاش را از تبلیغات فیلم اعلام کرد.
بخشی از کاربران هم انتقادات خود را متوجه بازیگران فیلم کرده و نوشتهاند: «برای جامعه سینما و بازیگرانی همچون رضا عطاران و امین حیایی و حمید فرخنژاد جهت اکران و بازی در همچین فیلمی باید گریست»، «آقای عطاران و آقای فرخنژاد موقع خوندن فیلمنامه با چه درکی وارد این پروژه شدند» و...
ناسزاها و انتقادات تند معترضان البته محدود به صفحه سازندگان این فیلم نشده و کاربران در صفحه رضا عطاران هم با عباراتی مشابه به این بازیگر، حمید فرخنژاد و امین حیایی تاختهاند. حمید فرخنژاد که پس از حواشی ایجاد شده برای پستهای انتقادیاش بخش کامنتها را بسته است، در واکنش به حجم انتقادات مطرح شده با انتشار پستی عنوان کرد: «همان گونه که از طرف تهیهکنندگان محترم عنوان شده این فیلم وجاهت طنز ندارد، ولی متأسفانه بهدلیل نوع تبلیغات توقع یک فیلم طنز برای مخاطب به وجود آمده که موجبات نارضایتی بعضی از تماشاگران رو به وجود آورده، لازمه تأکید مجدد کنم این فیلم طنز نیست و منم تهیهکننده فیلم نیستم و لطفاً به جون من غر نزنید.»
بحث سلیقه نیست.
اما چنان که پیشتر گفتیم، «خانم یایا» اولین فیلمی نیست که از حمله و خشم کاربران و مخاطبان در امان نمانده؛ «لسآنجلس تهران» تینا پاکروان نیز در همان روزهای آغازین اکران فضایی مشابه را تجربه کرد و علاوه بر عوامل سازنده حضور پرویز پرستویی در این فیلم هم با انتقادات تند و تیز همراه شد. مهناز افشار دیگر بازیگر این فیلم در واکنش به انتقادات مطرح شده، با توجه به حجم زیاد انتقادات و لحن و ادبیات عجیب آن، شائبه سازمان یافته بودن اعتراضات را مطرح کرد: «اینکه یک فیلم سینمایی یا هر چیزی را دوست داشته باشیم یا نه حق طبیعی همه است و نباید معترض دوست نداشتن یا داشتن اونها شد! اما وقتی مواجه میشی به جملاتی چون: من قسم خوردم زیر آب این فیلم رو بزنم، یکم از انصاف به دوره و کاملاً معلوم میشه دیگه بحث سلیقه نیست.»
سرریز خشم نهفته در فضای مجازی
آرش خوشخو | به اعتقاد من مخاطب «لس آنجلس تهران» و «خانم یایا» متفاوت از طیف مخاطب «هشتگ» و «لازانیا» ست. کسی که به سینما میرود تا «هشتگ» و «لازانیا» را ببیند سطح توقع کمتری نسبت به مخاطبی دارد که برای دیدن فیلمی از عبدالرضا کاهانی و تماشای بازی پرویز پرستویی به سینما میرود. بیننده دو فیلم «لسآنجلس تهران» و «خانم یایا» همانهایی هستند که «هزارپا» و «مصادره» را میبینند. برخی کمدیها خط داستانی دارند که تماشاگر خاص را جذب میکند و اتفاقاً این تماشاگرها همانهایی هستند که در فضای مجازی فعال هستند و با قوانین و روحیات این فضا اخت شدهاند.
کسانی که برای دیدن کار پرویز پرستویی، رضا عطاران و حمید فرخنژاد یا اسم عبدالرضا کاهانی به سینما میروند عموماً جزو طبقه متوسط پرخاشگری هستند که در اینستاگرام، فیسبوک و توئیتر فعالیت دارند. این گروه به همان سبک و سیاق کنشهایی که در فضای مجازی شکل میگیرد آماده واکنشهای خشمگینانه و مبالغهآمیز هستند و حالا که در کار پرستویی، عطاران و فرخنژاد تصور مطلوبشان را نیافتهاند برای نمایش خشمشان بهانه پیدا میکنند و این خشم مبالغهآمیز، عصبانیت همدیگر را شعلهورتر میکند در حالی که این خشم رابطه مستقیمی با کیفیت فیلم ندارد.
مقصود من از طرح این صحبتها حمایت صرف از «لس آنجلس تهران» و «خانم یایا» نیست، مسلماً این دو فیلم نقاط ضعفهایی هم دارند، اما مستحق این حجم نفرت پراکنی و حمله نیستند. به اعتقاد من این دو فیلم قربانی همین طیف از تماشاگرها شدهاند؛ قربانی این طیف از کاربرانی که در فوتبال، مسائل اجتماعی، در صحبت ساده یک وزیر با یک کشاورز، در صحبت یک مسئول با نانوای بجستانی منتظرند تا سوژهای برای سرریز شدن خشمشان پیدا کنند و این خشم را بهصورت مبالغهآمیز به نمایش بگذارند. در واقع ما با سرریز خشم نهفته در فضای مجازی بر سر دو فیلم مواجه هستیم. ضمن اینکه به اعتقاد من اکران دو کمدی «مصادره» و «هزارپا» با توجه به حجم شوخی و فیلمنامه توقع تماشاگر را بالا برده است و مخاطب با تصور دیدن فیلمهای مشابه به سینما میرود.
سکوت به وقت حمله
کیوان کثیریان | «خانم یایا» را ندیدهام و راجع به کم و کیف این فیلم نمیتوانم صحبت کنم، اما عجیب است که کیفیت فیلم عبدالرضا کاهانی آنقدر بد شده باشد که صدای همه را در آید. کاهانی بلد است حداقل کیفیت را در فیلمهایش لحاظ کند. فیلمهای خیلی بدی در حال اکران است، اما اینکه همه یک دفعه روی دو فیلم خاص زوم میکنند، قدری شکبرانگیز است. بله «لسآنجلس تهران» فیلمی متوسط در کارنامه کاری تینا پاکروان است، اما چرا کسی انتقادی به فیلمهای ضعیفتر ندارد. مگر «هشتگ» و «لازانیا» فیلمهای بهتری هستند؟ چرا کسی راجع به آنها حرف نمیزند. ب
ه نظر میرسد بخشی از جو شکل گرفته در فضای مجازی از کانالهای تلگرامی یا سایتهای خاص و سایتهایی نشأت میگیرد که معلوم نیست مجوز دارند یا نه. دفاع یا تخریب یک فیلم در این سایتها و کانالها به این موضوع بستگی دارد که به آنها آگهی داده باشند یا نه. هزینه خیلی از کانالهای تلگرامی از فیلمهایی تأمین میشود که پول میدهند تا تعریف و تمجید بشنوند. سه روز از اکران یک فیلم میگذرد حملههای تند آغاز میشود، اگرچه عجیب است، اما اشکالی ندارد اگر صادقانه باشد و فیلم مورد نظر از تمام آثار روی پرده اکران ضعیفتر باشد، اما وقتی فیلمهای بدتری روی پرده است این هجمه مشکوک است و صداقت ندارد. مگر رضا عطاران تمام فیلمهایش دور از فضای فیلم «خانم یایا» ست، مگر حمید فرخنژاد در «گشت ارشاد» بازی نکرده و مگر... به هر حال بازیگران هم در فیلمهایشان فراز و فرود دارند. میتوانیم منتقد باشیم که فلان کارگردان انتظارات را برآورده نکرده و فیلم را نقد کنیم، اما نقد متفاوت از جریانی است که علیه این دو فیلم شکل گرفته. این جو، هدفش حمله و منکوب فیلم برای دیده نشدن آن است. له کردن فیلمی که در اکران است منطقی نیست نقد باید با تحلیل و استدلال باشد.
منبع: روزنامه ایران