شوهرم بدرفتار بود، او را کشتم
همسر متوفی پس از حضور در پلیس آگاهی، در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت: «دیشب همسرم در حال درسدادن به دختر 9 سالهمان بود که ناگهان عصبانی شد و شروع به ناسزاگویی کرد. به رفتار او اعتراض کردم و همین موضوع باعث درگیری ما دو نفر با هم شد و حتی همسرم مرا مورد ضربوشتم قرار داد که با دخالت دختر بزرگترمان به نام ناهید (18 ساله) درگیری ما تمام شد و در ادامه همسرم برای استراحت به داخل اتاق خواب رفت. صبح زود به سراغ همسرم رفتم تا او را برای بردن بچهها به مدرسه بیدار کنم که متوجه شدم بدن همسرم کاملا سرد شده است و او نفس نمیکشد.
زنی که از رفتارهای شوهرش خسته شده بود، او را با روسری خفه کرد و کوشید مرگ او را عادی جلوه بدهد.
به گزارش شرق، ساعت هفت صبح روز سهشنبه هفته پیش فوت مشکوک مردی از طریق اورژانس به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام شد. با حضور مأموران کلانتری 163 ولنجک در محل، زنی 40 ساله به آنها گفت صبح متوجه فوت همسر 57 سالهاش در اتاق خواب شده است.
با اعلام نظریه اولیه اورژانس مبنیبر فوت مشکوک، موضوع به تیم بررسی صحنه اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع داده شد و پرونده ضمن هماهنگی با بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران، برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
همسر متوفی پس از حضور در پلیس آگاهی، در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت: «دیشب همسرم در حال درسدادن به دختر 9 سالهمان بود که ناگهان عصبانی شد و شروع به ناسزاگویی کرد. به رفتار او اعتراض کردم و همین موضوع باعث درگیری ما دو نفر با هم شد و حتی همسرم مرا مورد ضربوشتم قرار داد که با دخالت دختر بزرگترمان به نام ناهید (18 ساله) درگیری ما تمام شد و در ادامه همسرم برای استراحت به داخل اتاق خواب رفت. صبح زود به سراغ همسرم رفتم تا او را برای بردن بچهها به مدرسه بیدار کنم که متوجه شدم بدن همسرم کاملا سرد شده است و او نفس نمیکشد.
در شرایطی که همسر و دختر متوفی در اظهارات مشابه عنوان کردند صبح روز سهشنبه متوجه مرگ متوفی در اتاق خواب شدهاند، بررسی تیم پزشکیقانونی نشان داد علت مرگ مرد میانسال خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی است. به همین دلیل با هماهنگی بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی این مادر و دختر دستگیر و برای انجام تحقیقات پلیسی به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
همسر متوفی در اظهاراتی جدید با اعتراف صریح به ارتکاب جنایت و قتل همسرش گفت: «همسرم خیلی زود عصبانی میشد و در حالت عصبانیت کنترل خودش را از دست میداد، طوری که من و دخترانم را بارها مورد ضربوشتم قرار داده بود. دوشنبهشب شوهرم در حال درسدادن به دختر کوچکمان بود که ناگهان عصبانی شد و بچه را مورد ضربوشتم و فحاشی قرار داد. به رفتار او با بچه اعتراض کردم که همین موضوع باعث شد به سمت من حملهور و با من درگیر شود و حتی با مشت ضربهای محکم به سینهام زد و من روی زمین افتادم. در این زمان همسرم روی مبل نشست. درحالیکه دیگر از رفتار شوهرم با خود و دخترانم خسته شده بودم، روسری خود را برداشتم و دور گردن همسرم انداختم و آنقدر فشار دادم که همسرم از نفسکشیدن افتاد. پس از آن برای آنکه موضوع را مرگ عادی نشان بدهم، با دختر بزرگم، ناهید، جسد را به داخل اتاق خواب بردیم و روی تختخواب قرار دادیم و فردای آن روز با اورژانس تماس گرفتیم و سعی کردیم مرگ همسرم را عادی نشان دهیم».
ناهید نیز با تأیید اظهارات مادرش عنوان کرد: زمان قتل خیلی تلاش کردم مانع مادرم شوم، اما او بسیار عصبانی شده بود. از ترس اینکه مادرمان نیز به اتهام قتل دستگیر شود و من و خواهر کوچکترم دیگر کسی را نداشته باشیم، به مادرم کمک کردم تا جسد پدرم را به اتاق خواب ببرد و پس از آن نیز اظهارات مادرم را تأیید کردم.
بعد از اعترافات این دو نفر، پرونده در اختیار بازپرس جنایی قرار گرفت. زن متهم به همسرکشی دیروز در حضور بازپرس جنایی بار دیگر اعترافات خود در اداره آگاهی را تکرار و دلیل قتل شوهرش را بداخلاقی و رفتارهای بد او اعلام کرد و گفت: شوهرم من را خیلی اذیت میکرد. ما پسرعمو و دخترعمو بودیم، اما وقتی ازدواج کردیم من 17 ساله بودم و علاقهای بین ما وجود نداشت. او 15 سال از من بزرگتر بود و من همسر دوم شوهرم بودم. من تصور میکردم با گذر زمان علاقه بین ما ایجاد و رابطهمان بهتر میشود، اما این اتفاق نیفتاد و حتی با گذر زمان رفتارهای شوهرم بدتر شد. او چهار سال به من اجازه نداد به دیدن خانوادهام بروم. حتی وقتی برادرم تصادف کرده بود هرچه اصرار کردم او اجازه نداد به دیدن او و خانوادهام بروم. معمولا با تلفنکردن هم مشکل داشت و نمیگذاشت به خانوادهام زنگ بزنم و اگر مخفیانه زنگ میزدم و قبض تلفن زیاد میشد، او دادوبیداد میکرد.
این متهم به همسرکشی ادامه داد: تا جایی که میدانم، همسر اول شوهرم هم بهخاطر همین بدرفتاریها از او جدا شده بود. میگفتند یکبار چاقو را برداشته و دنبال همسر اولش کرده بود و همسایهها جلویش را گرفته بودند، بعد از آن هم همسر اولش با هر مکافاتی بود از او جدا شده بود و شوهرم مدت کوتاهی پس از آن برای ازدواج با من پا پیش گذاشت. شوهرم یکبار جوری من را با دسته جارو زد که دختر بزرگم فکر کرد مردهام. دیگر از این وضعیت خسته شده بودم. او شب حادثه هم از آشپزخانه چاقو برداشت و مرا تهدید کرد، اما چون قرص اعصاب میخورد خسته شد و روی مبل افتاد.
این زن در مورد تصمیم به قتل نیز گفت: آن شب بعد از اینکه شوهرم بهخاطر درس دختر 9 سالهمان با من دعوا و با چاقو دنبالم کرد، دیدم دیگر تحمل رفتارهای او را ندارم، روی مبل دراز کشیده بود که روسری را دور گردنش پیچیدم و گره زدم. ساعت 12 شب جروبحث ما شروع شد و ساعت دو نصفشب بود که او را کشتم. بعد به یکی از برادرانم زنگ زدم و گفتم خودم را راحت کردم و شوهرم را کشتم. برادرم به من ناسزا گفت و گوشیاش را خاموش کرد. بعد از آن جسد را روی ملافه گذاشتم و سعی داشتم داخل اتاق ببرم، اما زورم نمیرسید. برای همین از دختر بزرگم کمک گرفتم.
این زن ادامه داد: دختر بزرگم با شروع دعوای من و شوهرم، دختر کوچکم را با خودش به اتاق برده بود، اما متوجه شد که من پدرش را کشتم. به او گفتم: من که بدبخت شدم و زندگیام نابود شد، اگر میخواهد زندگی او نابود نشود باید کمکم کند.
این زن که با صحنهسازی قصد فریب پلیس را داشت، ادامه داد: جنازه را به داخل یکی از اتاقها بردیم و پتو را روی او کشیدیم و وانمود کردیم که شب را در اتاق تنها خوابیده است. صبح هم به برادر دیگرم زنگ زدم و گفتم شوهرم خودکشی کرده است و او گفت به اورژانس زنگ بزن، من هم این کار را کردم و مأموران اورژانس وقتی رسیدند تأیید کردند که شوهرم مرده است.
بنا بر این گزارش، سرهنگ کارآگاه علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، درباره این پرونده گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت و همچنین اعتراف دختر متوفی به تلاش برای اختفای جنایت، قرار قانونی از سوی بازپرس پرونده صادر شد و این مادر و دختر برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده شدند.