هتتریک؛ فیلمی شبیه زندگی
نقطه عطف فیلم در سکانس پایانی آن است، با آنکه همهچیز به خوبی و خوشی تمام شده، کارگردان از سینمای بدنه و پایان خوش و پایان باز فاصله میگیرد و نمیگذارد همه مسائل حل شود و کاملا شبیه به زندگی همیشه یک جای کار میلنگد.
کد خبر :
۶۸۲۹۱
بازدید :
۱۰۳۹
در سینمای امروز ایران باید چراغ برداشت و به دنبال شخصیتپردازی، قصه، درام و عناصر آنها گشت. کنش و واکنش، آنتا گونیست و پروتا گونیست، تعلیق، نقطه عطف، نتیجه و در کل درام، قصه و قهرمانی دیگر وجود ندارد که بیننده با آن همذاتپنداری و همزادپنداری کند.
فیلم روایت نیمخطی از چهار جوان است که با تم خیانت و دروغ نخ نمای مرسوم سالهای اخیر سینمای ایران همراه هستند، فیلم با مایه طنز که سعی دارد ابزورد باشد، اما با ریزبینی و تامل درمییابیم که با سوگخندی روبهرو هستیم و در پی آن است که بیننده را تا حدودی با خود همراه میکند زیرا در دل آن همه مشکل، کاراکترها در مواجهه با هم به حالتی میرسند که برای بیننده موقعیتی خندهدار را به وجود میآورد که از شدت سردرگمی و استیصال شخصیتها به وجود آمده و در چند سکانس حتی مخاطب در سالن سینما با صدای بلند میخندد، خندهای که تلخ است و از ناچاری پرسوناژها به ارمغان آمده، کارگردان در این زمینه توانسته فضایی ایجاد کند که بیننده بدون آنکه شوخی سخیف یا توهینآمیز شنیده یا دیده باشد، لحظههایی را در سالن سینما لبخند را روی لب خود حس کند.
بازی بازیگران تکرار مکررات و بازی است و زندگی نیست، صابر ابر، پریناز ایزدیار و ماهور الوند همانی بودند که همیشه هستند، یکی از آفتهای هنر بازیگری، همیشه خود بودن است. در این میان فقط امیر جدیدی کمی میرود که تغییر کند و این تغییر کاش در نوع بیان و سونوریته صدایش نیز مستتر بود.
ساختار فیلم، اثری است که شوخی جنسی و سیاسی در آن نیست و همین نیز جای شکر دارد، استفاده از موسیقی کلاسیک دوره رومانتیک در سکانس پایانی جزو نکات خوب فیلم است و به خاطر زمان واقعی فیلم که همان زمان مادی فیلم است، موسیقی در آن کار نشده تا حس واقعی بودن تایم فیلم را هر چه بیشتر به بیننده القاء کند، اما میزانسنهای طولانی برای بیننده عادی خستهکننده است. نور نیمه تخت و تا حدی دارای کنتراست و باعث ایجاد عمقی در تصویر میشود که کمک شایانی به پیشبرد فیلم دارد و نشان از ماجراهایی است که بیننده از آن بیخبر است.
در مجموع «هت تریک» فیلمی است که میتوان آن را دید و با تعلیق خفیفی که دارد همراه شد، اما فیلمنامهنویس توانسته با سوسپنسهایی که در برهههایی از فیلم قرار داده، بیننده را با شخص اول داستان با بازی امیر جدیدی همراه کند، وقتی برد ناباورانه در بازی فوتبال به نفع او رخ میدهد در سینما گویی مردم بردهاند، مردمی که در اوضاع نابسامان اقتصادی در پی برونرفت از این معضل، دل خوش به کاراکتری میشوند که میتواند با شرطبندی همه باختهای زندگیاش را جبران کند، اما همه امور رو به راه نمیشود، نقطه عطف فیلم در سکانس پایانی آن است، با آنکه همهچیز به خوبی و خوشی تمام شده، کارگردان از سینمای بدنه و پایان خوش و پایان باز فاصله میگیرد و نمیگذارد همه مسائل حل شود و کاملا شبیه به زندگی همیشه یک جای کار میلنگد.
ساختار فیلم، اثری است که شوخی جنسی و سیاسی در آن نیست و همین نیز جای شکر دارد، استفاده از موسیقی کلاسیک دوره رومانتیک در سکانس پایانی جزو نکات خوب فیلم است و به خاطر زمان واقعی فیلم که همان زمان مادی فیلم است، موسیقی در آن کار نشده تا حس واقعی بودن تایم فیلم را هر چه بیشتر به بیننده القاء کند، اما میزانسنهای طولانی برای بیننده عادی خستهکننده است. نور نیمه تخت و تا حدی دارای کنتراست و باعث ایجاد عمقی در تصویر میشود که کمک شایانی به پیشبرد فیلم دارد و نشان از ماجراهایی است که بیننده از آن بیخبر است.
در مجموع «هت تریک» فیلمی است که میتوان آن را دید و با تعلیق خفیفی که دارد همراه شد، اما فیلمنامهنویس توانسته با سوسپنسهایی که در برهههایی از فیلم قرار داده، بیننده را با شخص اول داستان با بازی امیر جدیدی همراه کند، وقتی برد ناباورانه در بازی فوتبال به نفع او رخ میدهد در سینما گویی مردم بردهاند، مردمی که در اوضاع نابسامان اقتصادی در پی برونرفت از این معضل، دل خوش به کاراکتری میشوند که میتواند با شرطبندی همه باختهای زندگیاش را جبران کند، اما همه امور رو به راه نمیشود، نقطه عطف فیلم در سکانس پایانی آن است، با آنکه همهچیز به خوبی و خوشی تمام شده، کارگردان از سینمای بدنه و پایان خوش و پایان باز فاصله میگیرد و نمیگذارد همه مسائل حل شود و کاملا شبیه به زندگی همیشه یک جای کار میلنگد.
۰