باطن روزه‌داری

باطن روزه‌داری

چون جنت و نهر، ماکولات و مشروبات از آن جسم و بدن است، اما لقای حق برای روح است. این سر و باطن روزه است.

کد خبر : ۷۰۰۳۲
بازدید : ۱۳۵۵
باطن روزه‌داری
در بعضی از روایات آمده است که روزه بگیرید برای آنکه طراوت و خرمی و شادابی غیر ماه مبارک را از دست بدهید؛ زیرا آن‌ها نشاط کاذب و زودگذر است. وقتی انسان روزه گرفت و به آن دل بست، کم کم به باطن روزه پی می‌برد. باطن روزه انسان را به لقای حق می‌کشاند که خدای سبحان فرمود: «الصوم لی و أنا أجزی به» روزه مال من است و من شخصا به آن جزا می‌دهم. این تعبیر فقط درباره روزه وارد شده است.
اینکه فرمود: روزه مال من است، خصوصیتی را می‌رساند که قابل ملاحظه و دقت است. گاهی انسان از سحر تا افطار امساک می‌کند؛ این یک درجه روزه‌داری است؛ تلاشی است که حداکثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت بشود؛ بهشتی که «جنات تجری من تحت‌النهار»، اما به آن بهشت که «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی» راهش نمی‌دهند.
یعنی روزه، ضمن اینکه حکم و ادبی خاص دارد، حکمتی هم دارد که آن لقا و محبت خداست. این حدیث در انسان شوق ایجاد می‌کند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمی‌کند و تا تلاش نکند، نمی‌رسد. وقتی روزه مال خدا بود.

خدا هم شخصا جزای روزه‌دار را برعهده گرفته است... روزه برای این است که انسان با تقوا به تقوا برسد «لعلکم تتقون» و انسان دو درجه دارد: یکی همان بهشتی که در آن نعمت‌های فراوان موجوداست: «إنَّ المتقین فی جنات» و این برای لذایذ ظاهری است. یکی هم مقام عندالهی شدن است «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» در این مرحله دیگر سخن از سیب و گلابی نیست.
چون جنت و نهر، ماکولات و مشروبات از آن جسم و بدن است، اما لقای حق برای روح است. این سر و باطن روزه است. امام صادق (ع) فرمود: «للصائم فرحتان، فرحه عند افطاره و فرحه عند لقاءالله» روزه‌دار دو وقت خوشحال است، یکی هنگام افطار و دیگر هنگام ملاقات با پروردگار و در جای دیگر می‌فرماید: «للصائم فرحتان حین یفطر و حین یلقی ربه عزوجل» روزه‌دار در بعضی دعا‌ها از خداوند، جمال تام می‌خواهد «اللهم انّی اسألک من جمالک بأجمله و کل جمالک جمیل».

نظامی گنجوی شاعر معروف در تبیین عشق مجازی و حقیقی م. یگوید: در پایان امر که لیلی مریض شد به مادرش وصیت کرده و گفت: مادر پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستی به کسی علاقه‌مند شوی، به موجودی که با یک تب از بین می‌رود، دل نبند. حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه که متغیر است، دل ببندد؛ زیرا هرچه غیرخداست، در معرض زوال و تغییر است و نم یتواند جزای انسان باشد؛ جزای روزه‌دار لقای حق است.

حکمت عبادات/ روزه و حکمت آن، آیت الله عبدالله جوادی آملی، صفحه ۳
سازندگی
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید