مرتضی چمن آرا؛ پدر انرژی صوتی
بچهها باید از لحاظ ضریب هوشی بررسی شوند. زمانی هست که کودکان افسرده، گوشهگیر یا شدیدا بازیگوش میشوند. این رفتارها نباید نادیده گرفته شود و به حساب بخشی از دوران کودکیشان گذاشته شود.
کد خبر :
۷۳۶۳۱
بازدید :
۹۰۰۹
زهرا علیهاشمی | مخترع جوانی که گاهی حساب طرحها و اختراعهایش از دستش در میرود؛ کسی که سروکارش با مورچهها و امواج صوتی است، دغدغههایی دارد از جنس دانشآموزی و تفکراتی که به قول خودش پیادهسازیشان میتواند حال دانشآموزان و معلمان را خوب کند.
مرتضی چمنآرا، مخترع و کارآفرین و ایدهپرداز برجسته، پدر انرژی صوتی و فرایند تولید برق از صوت، در جهان است؛ مخترعی که در سال ۲۰۱۱ به همراه دوستانش توانست نشان ویژه طلای جهانی، دو نقره و یک برنز مسابقات جهانی اختراعات ارشمیدس مسکو را کسب کند.
بیشترین شهرتش در زمینه تولید برق از صدای مورچه است و توانسته تا ۱۲ ولت از صدای مورچه برق بگیرد. او در سال ۱۳۸۵ توانست صوت در فرکانسهای مختلف، صدای گیاهان و صدای ناشی از واکنشهای هستهای را به برق تبدیل کند. این اختراع در سال ۱۳۸۸ در نمایشگاه بنیاد ملی نخبگان رونمایی شد و به ثبت ملی رسید.
باب گفتگو را از چگونگی مخترعشدنش باز میکنم و او با یادی از پدر مرحومش میگوید: ایده مخترعشدنم، با گرفتن یک هدیه از پدرم کلید خورد. وقتی پنجساله بودم، پدرم یک خانهسازی الکترونیک برایم خرید. این وسیله مقدمهای برای ایدهپردازی من شد. کودک میتوانست با این اسباببازی، یک آزمایشگاه در خانه داشته باشد. به وسیله آن، پروژههای مختلفی را در خانه اجرا میکردم و مخترعشدنم از آنجا شروع شد.
چمنآرا از ابتدا شاگرد درسخوان نبوده و با خنده دراینباره میگوید: سال اول ابتدایی جزء شاگرد تنبلهای کلاس بودم و معدلم ۱۶ شد؛ درحالیکه اکثر بچهها ممتاز شدند. من یک شاگرد تنبل در آن زمان بودم؛ اما از خوب حادثه، معلم و مدیری داشتم که تصمیم گرفتند از من نیز به همراه دیگر دانشآموزان ممتاز، تقدیر کنند.
آن سال همکلاسیهایم نفهمیدند که معدل پایین داشتم. این لوح تقدیر ساده، باعث شد که من به درسخواندن تشویق شوم و سال سوم دبستان جزء شاگرد ممتازهای مدرسه شوم.
تشویق، عامل پیشرفت دانشآموزان
مرتضی چمنآرا، شناسایی شخصیت دانشآموز را در بهترشدن روند آموزش بسیار مهم قلمداد میکند و میگوید: رده سنی سه تا شش سال که دوران قبل از مدرسه است، در شکلگیری شخصیت کودک بسیار حیاتی و مهم است. باید مربیانی در مهد کودک داشته باشیم که از بچهها تستهای آیکیو و ایکیو بگیرند. پس از آن، با شناخت تیپ شخصیتیشان، آنها را به رشد در زمینههایی که استعداد دارند، تشویق کنند.
این به آن معنا نیست که دانشآموزان را دستهبندی کنیم؛ اما اگر میخواهیم چیزی را به دانشآموزان بیاموزیم، باید ظرفیتشان را بسنجیم. چیزی را که مورد نیاز دانشآموز نیست و علاقهای به آن ندارد، به اجبار آموزش ندهیم. آموزشوپرورش باید عامل ایجاد انگیزه باشد نه کاهش انگیزه. همچنین دوران دبستان نیز دوره مهمی است و به برنامهریزی دقیق نیاز دارد.
بچهها باید از لحاظ ضریب هوشی بررسی شوند. زمانی هست که کودکان افسرده، گوشهگیر یا شدیدا بازیگوش میشوند. این رفتارها نباید نادیده گرفته شود و به حساب بخشی از دوران کودکیشان گذاشته شود. در این موارد باید ایکیو کنترل و هدایت شود. اگر ما حال دانشآموزان، مربیان، مدرسان و استادان را خوب کنیم؛ دنیا خوب خواهد شد.
برای رسیدن به دنیایی خوب رفع تکلیفی عمل نکنیم
مدیران اجرائی در حوزه آموزشوپرورش یک مشکل دارند و آن این است که رفع تکلیفی عمل میکنند؛ یعنی به کارها به چشم یک تکلیفی که باید هر چه زودتر تمام شود، نگاه میکنند و به کیفیت آن اهمیت نمیدهند. ما باید کاری را انجام دهیم که جامعه نتیجه مثبتش را در ۲۰ سال آینده ببیند؛ برای مثال از مدیران اجرائی آموزشوپرورش میخواهم که سرفصلهای مخترعپروری، کارآفرینپروری و نخبهپروری را در کتابهای درسی بیاورند.
دانشآموزان ما باید تفاوت را خلق کنند. آموزشوپرورش اولین مجموعهای است که پس از خانواده با فرزندان این مرز و بوم سروکار دارد. باید از متخصصان برای آموزش دانشآموزان استفاده شود تا دید دانشآموزان نسبت به دنیا تغییر کند و سطحینگر بار نیایند.
هر کسی در حوزه تخصصی خودش مشغول به کار شود
او میگوید: باید از خودمان سؤال کنیم که چرا متخصصان در پژوهشکدههای مختلف، انگیزهای برای ورود به حیطه آموزشوپرورش ندارند؟ چرا آموزشوپرورش محیطی بسته برای خودش ساخته است؟ چرا اگر کسی هم بخواهد کاری کند به او اجازه کار نمیدهند؟ مشکل حلشدنی است، اما زمانی که مدیران اجرائی آموزشیوپرورشی از متخصصان حوزههای خودشان باشند.
تا زمانی که در پژوهشکدهها، خود مدیران مخترع نباشند، نمیدانند که در حوزه اختراعات چه میگذرد. برای مثال، طرح من این است که پژوهشکدههای آموزشوپرورش یک سایت داشته باشند که دانشآموزان بتوانند در مدت کوتاهی عضو سامانه پژوهشی آموزشوپرورش شوند. چه خوب میشود اگر یک لوح تقدیر در بدو ورود بگیرند.
بگذاریم همه کودکان و نوجوانان ایرانی بگویند که ما یک لوح تقدیر از پژوهشکده خوارزمی داریم. وقتی همه را تشویق کنیم میتوانیم امیدوار باشیم که دانشآموزان علاقهمند در مسیر درستی از مخترعشدن قرار بگیرند.
تشکیل کارگروه کارآفرینی، راهی برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی
چمنآرا معتقد است آموزشوپرورش باید یک کارگروه هوشی در حوزه علمی و کارآفرینی داشته باشد و ادامه میدهد: دانشآموزان ما درگیر آسیبهای اجتماعی فراوانی هستند. نیاز داریم در مدارس سامانه جابز و کریر بریج را اجرائی کنیم. این دو سامانه در دانشگاههای بزرگ دنیا مانند امآیتی و کمبریج پیادهسازی شده است.
به این صورت که در این سامانهها اطلاعات دانشآموزانی که میتوانند کارآفرین، مخترع، سرمایهگذار یا ایدهپرداز باشند؛ به صورت بانک اطلاعاتی جمعآوری میشود. نکته مهم این است که قبل از واردشدن به سامانههای جابز و کریر بریج، باید سؤالاتی از خود دانشآموز و خانوادهشان بپرسیم.
اول اینکه دانشآموز چه تواناییهایی دارد؟ دوم برای پیشبرد تواناییهای خود چه کاری را پیشنهاد میکنید؟ سوم چه نیازی دارید؟ و سؤال آخر برای رفع نیازتان چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟ تمام این اطلاعات در مدرسه و در سامانه جابز به یک بانک اطلاعاتی تبدیل میشود.
ما مجموعه اطلاعاتی از دانشآموزان مدرسه پیدا میکنیم و تواناییها را میسنجیم. این اطلاعات از طریق مدرسه به منطقه میرسد و منطقه که سامانه کریر بریج را دارد؛ در این سامانه مدیران، نیاز را به توانایی میرسانند؛ مثلا دانشآموزی از مدرسه ایکس، ایدهای ناب در زمینه کارآفرینی دارد که اگر این ایده تشویق شود میتواند به یک مخترع یا کارآفرین تبدیل شود یا در کمترین میزان این دانشآموز در درسهایش پیشرفت خواهد کرد.
زمانی که منطقه این ایده را دریافت میکند، آن را به سرمایهگذار در مدرسه خودش میرساند و نیاز کودک در همین سن به سرمایهگذار میرسد. وی میافزاید: زمانی که سامانه جابز و کریر بریج در میان باشد، اعتماد را به وجود میآورد. میپرسید چه اعتمادی؟ پاسخ این است، زمانی وجود دارد که کودک ما ایدهای در ذهن دارد و شرکتی هم برای سرمایهگذاری وجود دارد. ایده کودک از طریق مدرسه مطرح میشود و سرمایهگذار ایده را ساپورت مالی میکند.
یا کودکی در حیطهای علاقهمند به کارورزی است، این علاقهمندی با توجه به تستهای آیکیو و ایکیو از طریق مدرسه شناسایی شده و دانشآموز را به محل کارورزی وصل میکند. در نتیجه این سامانهها باعث میشود کارورزی نیز در کشور رشد پیدا کند. همچنین به واسطه حضور مدرسه در این میان، اعتمادی دوطرفه بین خانواده و مجموعههای سرمایهگذار و مجموعههایی که نیاز به کارورز دارند شکل میگیرد.
خشنودی بنده خدا؛ خشنودی خود خداست
چمنآرا با بیمهریهایی که دیده ناامید نمیشود و میگوید: نامههای زیادی به آموزشوپرورش مبنیبر پیادهسازی سامانههای جابز و کریر بریج ارسال کردهام؛ اما پاسخی دریافت نکردهام. این بیمهریها، من را از کوشش برای فرزندان این سرزمین ناامید نمیکند.
من بهعنوان یک مخترع ایرانی، از اینکه دانشآموزان مستعد ما، در مسیر درستی از پیشرفت قرار نمیگیرند و به خوبی استعدادیابی نمیشوند، بسیار دلآزرده میشوم؛ اما دست از تلاش برنمیدارم. امروزه آسیبهای اجتماعی، گریبانگیر بسیاری از دانشآموزان شده؛ اما با قراردادن تواناییهای آنها در مسیر درست، میتوانیم از بروز خیلی از آسیبهای اجتماعی جلوگیری کنیم.
میخواهم در مدارس کمبرخوردار، دانشآموزان مستعد شناسایی شوند و به آنها در جهت رسیدن به اهدافشان کمک شود. چمنآرا جملهای دارد که دوستانش وی را با آن جمله میشناسند: خشنودی بنده خدا، خشنودی خود خداست، بیایید بخشی از شادمانی پروردگار مهر بر روی کره زمین باشیم.
برای رسیدن به همین جمله کوتاه کافی است متفاوت عمل کنیم و هرروزمان با روز قبل متفاوت باشد. اگر تفاوت را ایجاد کنیم، حال معلمان و استادان و دانشآموزان خوب میشود. اگر به دید خدمت عمل کنیم، خداوند به همه یاری خواهد رساند.
۰