بهترین فیلمهای ۲۰۱۹ از نگاه نیویورکر
بسیاری از فیلمهای ارزشمند سینمایی پس از روی پرده رفتن در جشنوارهها و نمایشهای موقتیشان، به جای نمایش در سینماها مستقیما به رسانههای جاری میروند؛ جایی که بیدرنگ در دسترس مخاطبان گستردهتری قرار میگیرد که به اکران یک هفتهای نیویورک دسترسی دارند.
کد خبر :
۷۵۱۳۱
بازدید :
۲۵۷۹
بهار سرلک | با به پایان رسیدن آخرین ماه سال میلادی، نشریهها و رسانهها بهترین آثار سینمایی سال را معرفی میکنند. آثاری که حالوهوا و فضای حاکم بر سینمای آن سال را نشان میدهد. هرچند با ظهور رسانهها، سالنهای سینما دیگر رونق سابق را ندارند و بسیاری از فیلمها برای تامین مقاصد سرویسهای رسانه جاری روی پرده نمیروند و مستقیما به دست مخاطبشان در خانه میرسند.
ریچارد برودی، منتقد فیلم طبق رسم هر سالهاش چهل فیلم برتر سال ۲۰۱۹ را در مجله نیویورکر معرفی کرده است که به علت محدودیت فضا بخشی از آنها را معرفی کردهایم.
۲۰۱۹ سال سینمای آخرالزمانی به بهترین شکلش بود، سالی که در آن سه نفر از بهترین فیلمسازهای امریکایی با بلندهمتی، نوآوری و الهام به بحرانهای پیشرو از جمله تهدید دموکراسی امریکایی از سوی فردی علاقهمند به استبداد، مخاطرات فاجعهباری که گرم شدن آبوهوایی را پیش آورده، ظلمهای ویرانگر دشمنی با اقلیتهای قومی و نژادی و تعصبات ملی و اشباع زهرآلود ثروت و قدرت، واکنش نشان دادند. شرارت محض این دوره بر شکلگیری خشمی وجودگرایانه- یا چالشی برای زندگی مدرن در مجموع- در بهترین فیلمهای سال نمایان شده است.
در عین حال ۲۰۱۹ سال عملگرایی فیلمهای داخلی است؛ سال توجه خاص به تجارت در دسترسی که بازیگران جدید و قدرتمند باعث تهدیدهای ساختاری به صنعت سینما شدهاند. بحران اصلی مخصوص به سینما حتی از مهمترین معیار فیلمهای منحصربهفرد پا را فراتر میگذارد و پرسشهای اساسی و جامعی در مورد اینکه کدام فیلمها را میتوان تماشا کرد و چطور اهمیت آن فیلمها درک میشوند، ایجاد میکند.
۲۰۱۹ سالی فوقالعاده برای فیلمهاست، اما اگر فیلمها را در اکرانهای گسترده مورد ملاحظه قرار بدهیم، این ویژگیاش کمرنگتر میشود. هر سال تفسیرهای تازهای از این اظهارنظر منتشر میشود، اما چیزی که پیش از این به ندرت شکافی میان مجموعههای سینمایی و اکرانهای محدود بود، تبدیل به پرتگاه شده است.
ریچارد برودی، منتقد فیلم طبق رسم هر سالهاش چهل فیلم برتر سال ۲۰۱۹ را در مجله نیویورکر معرفی کرده است که به علت محدودیت فضا بخشی از آنها را معرفی کردهایم.
۲۰۱۹ سال سینمای آخرالزمانی به بهترین شکلش بود، سالی که در آن سه نفر از بهترین فیلمسازهای امریکایی با بلندهمتی، نوآوری و الهام به بحرانهای پیشرو از جمله تهدید دموکراسی امریکایی از سوی فردی علاقهمند به استبداد، مخاطرات فاجعهباری که گرم شدن آبوهوایی را پیش آورده، ظلمهای ویرانگر دشمنی با اقلیتهای قومی و نژادی و تعصبات ملی و اشباع زهرآلود ثروت و قدرت، واکنش نشان دادند. شرارت محض این دوره بر شکلگیری خشمی وجودگرایانه- یا چالشی برای زندگی مدرن در مجموع- در بهترین فیلمهای سال نمایان شده است.
در عین حال ۲۰۱۹ سال عملگرایی فیلمهای داخلی است؛ سال توجه خاص به تجارت در دسترسی که بازیگران جدید و قدرتمند باعث تهدیدهای ساختاری به صنعت سینما شدهاند. بحران اصلی مخصوص به سینما حتی از مهمترین معیار فیلمهای منحصربهفرد پا را فراتر میگذارد و پرسشهای اساسی و جامعی در مورد اینکه کدام فیلمها را میتوان تماشا کرد و چطور اهمیت آن فیلمها درک میشوند، ایجاد میکند.
۲۰۱۹ سالی فوقالعاده برای فیلمهاست، اما اگر فیلمها را در اکرانهای گسترده مورد ملاحظه قرار بدهیم، این ویژگیاش کمرنگتر میشود. هر سال تفسیرهای تازهای از این اظهارنظر منتشر میشود، اما چیزی که پیش از این به ندرت شکافی میان مجموعههای سینمایی و اکرانهای محدود بود، تبدیل به پرتگاه شده است.
فهرست من از برترین فیلمهای سال با نمونههای قبلیاش تفاوت دارد، چراکه سینمای امسال از جهاتی متفاوت است که احتمالا به روش معمول جدید تماشای فیلم تبدیل شود و این مساله مهارتهای جدیدی را بر منتقدانی که امیدوارند با تازههای هنر پیش بروند، تحمیل میکند.
ویژگی متفاوتش این است که رسانه جاری بر صنعت سینما غلبه کرده است و در نتیجه اکرانهای سینمایی کاهش یافتهاند؛ البته نه از لحاظ کمیتی بلکه از لحاظ کیفیتی. در حال حاضر شاهد بازگشت به روزگار قدیمی بد دهه ۱۹۹۰ هستیم؛ زمانی که بسیاری از بهترین فیلمهای بینالمللی و مستقل اصلا روی پرده نمیرفتند.
ویژگی متفاوتش این است که رسانه جاری بر صنعت سینما غلبه کرده است و در نتیجه اکرانهای سینمایی کاهش یافتهاند؛ البته نه از لحاظ کمیتی بلکه از لحاظ کیفیتی. در حال حاضر شاهد بازگشت به روزگار قدیمی بد دهه ۱۹۹۰ هستیم؛ زمانی که بسیاری از بهترین فیلمهای بینالمللی و مستقل اصلا روی پرده نمیرفتند.
در اکثر سالهای دهه گذشته اوضاع بهتر بود، دستکم در نیویورک: سینماهای هنری نمایش بهترین فیلمهای مستقل و بینالمللی را که در جشنوارهها روی پرده رفته بودند، در برنامه خود قرار میدادند و چند سالن سینمای کوچک به تکاپوی نمایش دیگر فیلمها افتادند. (البته حتی نمونه برداری از فیلمهایی که در نیویورک به نمایش گذاشته میشوند، دارایی ناچیزی از آنچه سینمای جهان ارایه کرده، باقی میگذارد که این مشکل همیشگی است.)
حالا انگشتشمار سالن سینمایی کوچک به جا ماندهاند و سالنهای که اوضاع بهتری برای خود فراهم کردهاند در رقابت برای جذب تماشاگر، کمتر به خطرپذیری روی میآورند؛ محبوبیت فیلمها و سریالهایی که رسانه جاری برای تماشا در خانه عرضه میکند، کار سینماداران را برای تحریک مخاطب به تماشای فیلم در سینما دشوار کرده است.
حالا که آن دوران خوب تمام شده، تغییر برای بدتر شدن پرسشی بنیانی مطرح میشود: تعریف دقیق «انتشار» چیست، چه کسی این تعریف را به دست میدهد و چرا، چرا «انتشار» برای منتقدان مهم است، یا اصلا نباید مهم باشد. در مجموع، انتشار، نمایش هفت روزه پی در پی در سالن سینماست.
حالا که آن دوران خوب تمام شده، تغییر برای بدتر شدن پرسشی بنیانی مطرح میشود: تعریف دقیق «انتشار» چیست، چه کسی این تعریف را به دست میدهد و چرا، چرا «انتشار» برای منتقدان مهم است، یا اصلا نباید مهم باشد. در مجموع، انتشار، نمایش هفت روزه پی در پی در سالن سینماست.
این تعریف عصاره معیاری است که آکادمی آن را به عنوان پایهای برای صلاحیت حضور در اسکار عنوان کرده است؛ مقصود اسکار از سالن سینما، سینمایی است در لسآنجلس، برای رسانههای نیویورکی هم سینماهای نیویورک.
با وجود این بسیاری از فیلمهای درجه یکی که در نیویورک به نمایش درمیآیند، شامل اکران هفتروزه نمیشوند؛ فقط یک یا دو بار در جشنواره یا نمایشهای ویژه اکران میشوند و در نتیجه رسما نمیتوان آنها را «منتشر شده» دانست و احتمال ریویوی آنها در مطبوعات بسیار پایین است.
بسیاری از فیلمهای ارزشمند سینمایی پس از روی پرده رفتن در جشنوارهها و نمایشهای موقتیشان، به جای نمایش در سینماها مستقیما به رسانههای جاری میروند؛ جایی که بیدرنگ در دسترس مخاطبان گستردهتری قرار میگیرد که به اکران یک هفتهای نیویورک دسترسی دارند. با وجود این اکرانهای رسانه جاری هم گرفتار همان دایره معیوب میشوند. یعنی در غیبت اکران سینمایی، احتمال معرفیشان در مطبوعات پایین است.
بسیاری از فیلمهای ارزشمند سینمایی پس از روی پرده رفتن در جشنوارهها و نمایشهای موقتیشان، به جای نمایش در سینماها مستقیما به رسانههای جاری میروند؛ جایی که بیدرنگ در دسترس مخاطبان گستردهتری قرار میگیرد که به اکران یک هفتهای نیویورک دسترسی دارند. با وجود این اکرانهای رسانه جاری هم گرفتار همان دایره معیوب میشوند. یعنی در غیبت اکران سینمایی، احتمال معرفیشان در مطبوعات پایین است.
اگر فیلمی را میتوان آنلاین تماشا کرد، اما انگشتشمار مخاطب از ساخته شدن چنین فیلمی باخبرند، آیا بودن یا نبودنش اهمیتی دارد؟ ضوابط روزنامههایی که ریویوی فیلمهای اکران شده در سینماها برایشان اهمیت دارد، خطر به حاشیه راندن و حتی خارج کردن فیلمها و فیلمسازهای مغفول مانده را تشدید میکنند.
تناقضی تلخ در اتکا به نتفلیکس و آمازون در اکرانهای سینمایی بهترین و مهمترین تولیداتشان مانند «مرد ایرلندی» و «کودک یک ملت» وجود دارد. البته که پلتفرمهای رسانههای جاری خودشان را برای فیلمسازها که اولویتشان تجربه ارایه آثارشان در سینماهاست، عزیز میکنند.
تناقضی تلخ در اتکا به نتفلیکس و آمازون در اکرانهای سینمایی بهترین و مهمترین تولیداتشان مانند «مرد ایرلندی» و «کودک یک ملت» وجود دارد. البته که پلتفرمهای رسانههای جاری خودشان را برای فیلمسازها که اولویتشان تجربه ارایه آثارشان در سینماهاست، عزیز میکنند.
فیلمها را برای اسکار تبلیغ و معرفی میکنند، خودشان را شریک سنت سینمای عظیم معرفی میکنند نه حریفهایشان. اما با نمایش بهترین فیلمهایشان در سالنهای سینماها و تبلیغ نمونه کلاسیک اکران سینمایی به عنوان نشانهگذار اهمیت سینمایی (در همین راستا نتفلیکس سینمای پاریس را بازگشایی کرد)، این سرویسها تصدیق میکنند هنگامی که اکران سینمایی فیلمی صورت نگیرد، احتمال اینکه آن اثر مخاطبان رسانه جاری خود را پیدا نکند، بسیار بالاست.
از سوی دیگر این فیلمهای بزرگ و معتبر فقط و فقط بهترین و درخشانترین فهرست رنگارنگ فیلم و سریال نتفلیکس هستند. باقی سیل عظیم برنامههای رادیویی و تلویزیونی نتفلیکس- مانند باقی سرویسها- به روش خودش فیلمهای مستقل و بینالمللی را زمین میزنند. نتفلیکس و آمازون با بهایی که برای تماشای یک فیلم میگیرند، تقریبا نزدیک به صفر است، نشان دادهاند ماندگار خواهند بود.
از سوی دیگر این فیلمهای بزرگ و معتبر فقط و فقط بهترین و درخشانترین فهرست رنگارنگ فیلم و سریال نتفلیکس هستند. باقی سیل عظیم برنامههای رادیویی و تلویزیونی نتفلیکس- مانند باقی سرویسها- به روش خودش فیلمهای مستقل و بینالمللی را زمین میزنند. نتفلیکس و آمازون با بهایی که برای تماشای یک فیلم میگیرند، تقریبا نزدیک به صفر است، نشان دادهاند ماندگار خواهند بود.
این موقعیت جملهای از خانوادهای سنتی را به ذهن متبادر میکند: «سرکهای که مفت باشد شیرین است.» رسانه جاری چیزی بیشتر از مصرف است؛ در واقع اجبار است. همانطور که رید هستینگز، مدیر اجرایی نتفلیکس در سال ۲۰۱۷ گفته بود: «در حقیقت تنها رقیبمان خواب است و داریم رقابت با آن را هم میبریم.»
این سیل به اصطلاح محتوایی موضوعی بیشتر از خواب را تهدید میکند؛ تهدیدی برای سینماست. این خطر را میتوان در اصطلاحات سیاسی به شکل بهتری توضیح داد، البته آن اصطلاحاتی که خاطرنشان کردنشان زننده است. سال گذشته استیو بنن، مشاور سابق دونالد ترامپ به مایکل لوییس، روزنامهنگار و نویسنده امریکایی گفت: «دموکراتها اهمیتی ندارند.
این سیل به اصطلاح محتوایی موضوعی بیشتر از خواب را تهدید میکند؛ تهدیدی برای سینماست. این خطر را میتوان در اصطلاحات سیاسی به شکل بهتری توضیح داد، البته آن اصطلاحاتی که خاطرنشان کردنشان زننده است. سال گذشته استیو بنن، مشاور سابق دونالد ترامپ به مایکل لوییس، روزنامهنگار و نویسنده امریکایی گفت: «دموکراتها اهمیتی ندارند.
اپوزیسیون مهم رسانه است. پس تنها راه مقابله با آن این است که سیل گنداب را رویاش باز کنی.» قرار دادن «فیلمسازان مستقل» در جایگاه «دموکراتها» و قرار دادن «منتقدان» به جای «رسانه» به درستی نشان میدهد که محتوای سمعی- بصری جاری به مقیاس سینمایی نزدیک میشود.
برخلاف برتری چند عنوان متفرق فیلم معتبر، آنچه بر محیط رسانه جاری چیره شده و محبوبیت هر فیلم یا برنامه منفردی را در هم شکسته، محبوبیت خود رسانه جاری است؛ چه نتفلیکس، آمازون پرایم یا دیزنی پلاس باشد. مهمتر اینکه محبوبیت رسانه جاری بهطور مشابه دایرهوار است: کیفیت خالص آنچه در رسانه جاری قرار میگیرد هم با کمیت خالص تماشای پیشنمایش و ریویوی آن، گزینش کردن، خلاصه کردن، قیاس و فهرست کردن، بر مفسران سینمایی غلبه کرده است.
برخلاف برتری چند عنوان متفرق فیلم معتبر، آنچه بر محیط رسانه جاری چیره شده و محبوبیت هر فیلم یا برنامه منفردی را در هم شکسته، محبوبیت خود رسانه جاری است؛ چه نتفلیکس، آمازون پرایم یا دیزنی پلاس باشد. مهمتر اینکه محبوبیت رسانه جاری بهطور مشابه دایرهوار است: کیفیت خالص آنچه در رسانه جاری قرار میگیرد هم با کمیت خالص تماشای پیشنمایش و ریویوی آن، گزینش کردن، خلاصه کردن، قیاس و فهرست کردن، بر مفسران سینمایی غلبه کرده است.
نیاز به توجه مداوم به سرویسها به آثار سینمایی، منتقدان را به داوران گنداب تبدیل کرده است؛ منتقدها فیلمهای متوسط را با همدیگر مقایسه و ارزیابی میکنند تا فهرستی که شایستگی توصیه شدن را ندارند، تهیه کنند. آنها طوری این فهرست را نسبت به فیلمهای بدتر پیشنهاد میدهند که گویی غیر از این نیست.
در این روند سلیقه انتقادی ناگزیر به زیباییشناختی جدید (یا ضدزیباییشناختی) روی میآورد که باعث میشود بهترین فیلمسازهای زمانه شبیه به محافظهکارهایی شوند که عقبگرد میکنند و به سنتهای برج عاجی میچسبند تا اینکه آنچه هستند را نشان بدهند؛ آنها مخالفان بیپروا و آیندهنگری هستند که از مشارکت با این سرویسها سرباز میزنند، آنها مدافع نیستند، بلکه باعث پیشرفت خلاقیت فردی میشوند که بر بازتعریف هنر به عنوان یک محتوا غلبه میکند؛ برای این دست فیلمسازها مهم نیست اثرشان در بازار سینمایی چه عملکردی به اجرا میگذارد.
در محیطی که بسیاری از بهترینها در سینماها نمایش داده نمیشوند، لزوم شکلگیری فهرست فیلمهای سال احساس میشود. ابتدا فیلمهای قابل توجه اکران نشده را خیلی مورد ملاحظه قرار ندادم، چراکه انتظار داشتم در نهایت این فیلمها اکران شوند و همان زمان به آنها بپردازم.
در محیطی که بسیاری از بهترینها در سینماها نمایش داده نمیشوند، لزوم شکلگیری فهرست فیلمهای سال احساس میشود. ابتدا فیلمهای قابل توجه اکران نشده را خیلی مورد ملاحظه قرار ندادم، چراکه انتظار داشتم در نهایت این فیلمها اکران شوند و همان زمان به آنها بپردازم.
اما اشتباه کرده بودم. بسیاری از بهترین فیلمهایی که اخیرا دیدم هنوز اکران سینمایی رسمیشان را پشت سر نگذاشتهاند. به همین دلیل فهرست امسالم شامل فیلمهایی میشود که هنوز روی پرده سینما نرفتهاند، در واقع فیلمهایی که در جشنوارههای سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ اکران شدهاند، هستند.
«مرد ایرلندی» مارتین اسکورسیزی
رابرت دنیرو، آل پاچینو و جو پشی از گروه بازیگران درخشان فیلم «مرد ایرلندی» هستند. در این فیلم دنیرو را در نقش فرانک شیرن، آدمکشی که برای بوفالینو کار میکند، میبینیم. پاچینو شخصیت جیمی هافا، رییس اتحادیه کامیونداران را ایفا میکند که به شکل مرموزی کشته و ناپدید شد. اسکورسیزی برای ساخت این فیلم از تکنیک جوانسازی استفاده کرده و سه دهه از زندگی شخصیتهای فیلم را به نمایش میگذارد.
«مردگان نمیمیرند» جیم جارموش
جارموش در این کمدی ترسناک نیروی پلیس شهری کوچک را به تصویر میکشد که با حمله زامبیها مبارزه میکنند. کارگردان با دستمایه قرار دادن بحران محیط زیستی و نگرانیهای پیرامون آن، هجوم زامبیها را ممکن دانسته است. «مردگان نمیمیرند» آغازگر هفتادودومین دوره جشنواره فیلم کن بود که منتقدان را به دو دسته تقسیم کرد. بیل موری، آدام درایور، تیلدا سوئینتون در این فیلم ایفای نقش میکنند.
«فیلی که آرام نشسته است» هو بو
این اثر سینمایی نخستین و آخرین فیلم هو بو، کارگردان چینی است که در ۲۹ سالگی آن را نوشت، کارگردانی و تدوین کرد و پس از اتمام کارش دست به خودکشی زد. این فیلم که در شصتوهشتمین دوره جشنواره برلین روی پرده رفت، داستان زندگی چند شخصیت محوری را به هم گره میزند و یک روز پرتنش را از طلوع تا غروب آفتاب در شهری که مملو از خودخواهی است، روایت میکند.
«شمشیر اعتماد» لین شلتون
فیلم کمدی امریکایی «شمشیر اعتماد» درباره ارثی است که قرار است از پدربزرگی به نوهاش برسد. اما در نهایت نوهاش متوجه میشود، خبری از پول و ملک نیست و شمشیری که نشان میدهد، پدربزرگش در جنگ داخلی عضو ارتش پیروز بوده به او میرسد. در این فیلم مارک مارون و جون باس به ایفای نقش میپردازند.
«جواهرات تراشنخورده» جاش و بنی سفدی
این فیلم جنایی با بازی آدام سندلر و کوین گارنت درباره جواهرشناسی است که همیشه به دنبال امتیاز آوردن است. به همین دلیل شرطهای سنگینی را قبول میکند که ممکن است به ورشکستگیاش منجر شود. «جواهرات تراشنخورده» در جشنواره تلوراید نمایش داده شد و با استقبال منتقدان روبهرو شد. از طرفی داریوش خنجی، فیلمبردار این فیلم مورد تحسین
واقع شد.
«نخستین فیلم من» ضیا انگر
کارگردان این اثر با اساسیترین ترس فیلمسازی مستقل مواجه میشود؛ خلق فیلمی که هیچ سینمایی حاضر به اکرانش نیست. انگر بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ فیلم «خاکستری» را ساخت و در «نخستین فیلم من» به ساخت و روی پرده بردن اثر قبلیاش پرداخته است. او در طول فیلم، اثر هنری جدید و جسورانهای به دست میدهد.
«یک سفر خانوادگی» یینگ لیانگ
یینگ لیانگ پیش از این در فیلم «آغاز شب» به استبدادی که در جامعه چین حکمفرماست، پرداخته بود و در «یک سفر خانوادگی» باز هم سراغ این مساله رفته است، اما اینبار داستان را براساس تجربیات شخصیاش جلوی دوربین برده است. دولت چین او را برای ساخت «آغاز شب» تبعید کرد. لیانگ در «یک سفر خانوادگی» ماجرای سفرش را به جشنواره فیلمی در تایوان شرح میدهد.
«ملت تک فرزندی» نانفو وانگ و جیالینگ ژانگ
فیلم مستند امریکایی «ملت تکفرزندی» به نتایج معکوس قانون تکفرزندی در چین که از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۵ اجرا میشد، میپردازد. وانگ و ژانگ، زوج کارگردان، هر دو در دهه ۱۹۸۰ زمانی که قانون تکفرزندی در چین اعمال میشد به دنیا آمدند، از تاثیرات این قانون اطلاعی نداشتند. پس از مهاجرت به امریکا و به دنیا آوردن نخستین فرزندشان در سال ۲۰۱۷، وانگ به چین بازگشت تا تاثیرات مستقیم جنگ جمعیتی را بر خانوادهاش واکاوی کند که نتیجهاش فیلم «ملت تکفرزندی» شد.
«دو چهره یک زن باملیکی» رزین مباکم
مستندی است که دختری درباره مادرش ساخته است. رزین مباکم در ۲۷ سالگی کامرون را ترک و به بلژیک مهاجرت میکند. اما هفت سال بعد علاقهاش به درک گذشتهاش و جایی که در آن بزرگ شده، باعث میشود به فکر ساخت فیلمی بیفتد. بنابراین نزد مادرش میرود و او خاطراتش را از وحشت جنگ با استعمارگرهای فرانسوی، روزمرههای یک زن کامرونی در ازدواج سنتی، همسر دوم بودن و فقر برای او شرح میدهد.
«روزی زیبا در محله» ماریل هلر
درام زندگینامهای «روزی زیبا در محله» براساس مقالهای که سال ۱۹۹۸ با عنوان «میتوانی بگویی ... قهرمان؟» در مجله «اسکوایر» منتشر شد، ساخته شده است. در این فیلم تام هنکس، شخصیت چهره محبوب تلویزیونی، نقش فرد راجرز را ایفا میکند که لوید واگل، خبرنگار «اسکوایر» موظف است شرح حال این بازیگر را بنویسد و تنظیم کند. مجله تایم «روزی زیبا در محله» را یکی از ده فیلم برتر سال معرفی کرده است.
«سوختن نیشکر» فیلیپ یومانس
درام امریکایی «سوختن نیشکر» را فیلیپ یومانس ۱۹ ساله ساخته است. وقایع این فیلم که نخستین تجربه کارگردانی یومانس است در روستای لوییزیانا روی میدهد و زندی هلن وین، مادر شدیدا مذهبی را دنبال میکند که برای درمان پسرش و کشیش الکلی کلیسای روستا دست به هر کاری میزند. این فیلم در جشنواره ترایبکا روی پرده رفت و ۳ جایزه بهترین فیلم بلند روایی، بهترین بازیگری و بهترین تصویربرداری را به دست آورد.
«زنان کوچک» گرتا گرویگ
هشتمین اقتباس سینمایی از رمان «زنان کوچک» (۱۸۶۸) به کارگردانی گرتا گرویگ و با بازی سرشا رونان، اما واتسون و فلورنس پیو به زندگی خواهران مارچ در نیوانگلند دهه ۱۸۶۰ و پس از جنگ داخلی امریکا میپردازد. این فیلم بر زندگی خواهران در دوران بزرگسالی و زمانی که مگ، جو و ایمی خانه را ترک کردهاند، متمرکز است. پیش از این دیوید لوول ریچ و گیلیان ارمسترانگ اقتباس سینمایی این اثر داستانی را ساخته بودند.
«پرندهای که بالای بالا میپرد» استیون سودربرگ
درام ورزشی «پرندهای که بالای بالا میپرد» براساس داستانی از آندره هولند ساخته شده است. فیلم داستان کارگزاری ورزشی است که باید طی ۷۲ ساعت تصمیمی دشوار بگیرد. این فیلم دومین اثری است که سودربرگ کل آن را با دوربین آیفون ۸ فیلمبرداری کرده است. منتقدان این اثر را برای نقشآفرینیها، کارگردانی سودربرگ، درونمایههای داستان، تدوین و سبک فیلمبرداری ستودهاند.
«کارخانه امریکایی» استیون بوگنار و جولیا ریچرت
میلیاردری چینی در کارخانه متروکه جنرال موتورز، کارخانهای جدید راهاندازی میکند. زمانی که چین پیشرفته با امریکای کارگرنشین تصادم میکند، مسیر نخستین روزهای امیدواری و خوشبینی به شکست منجر میشود. میتوان گفت: مستند «کارخانه امریکایی» فیلمی است که به ناهمخوانی صنعت امریکایی و چینی نگاه میکند. این فیلم برنده جایزه بهترین مستند بلند جشنواره فیلم بینالمللی RunRiver شده است.
«بازگشت به بولن» سعید همیش
نسیم که اصالتی مراکشی دارد، سالها در ابوظبی زندگی کرده و حالا میخواهد با نامزدش به شهر زادگاهش بازگردد. اما با شهری مواجه میشود که مثل سابق نیست و روابط خانوادگی از هم پاشیده شده است.
«بازگشت به بولن» نخستین تجربه کارگردانی همیش در حوزه فیلم بلند است که فیلمنامهنویسی و تهیهکنندگیاش را خودش بر عهده داشته است.
«کتاب تصویر» ژان لوک گدار
این فیلم در حقیقت رسالهای آوانگارد است که ژان لوک گدار، کارگردان سوییسی آن را ساخته است. فیلم واکاوی دنیای مدرن اعراب است. «کتاب تصویر» بازیگر ندارد و فقط یک راوی آن را روایت میکند. این فیلم در بخش رقابتی جشنواره کن ۲۰۱۸ نمایش داده شد. اگرچه جایزه رسمی این بخش را دریافت نکرد، هیات داوران نخستین «نخل طلای ویژه» این جشنواره را به نام گدار ثبت کردند.
«هریت» کسی لمونز
فیلم زندگینامهای و تاریخی «هریت» روایت هریت تابمن، بردهای است که به مخالفت با بردهداری برمیخیزد. هریت از خانه اربابش فرار و بردهها را برای رسیدن به آزادیشان رهبری میکند. در این فیلم سینتیا اریوو، بازیگر تحسین شده انگلیسی تئاتر و سینما و لزلی اودم، بازیگر امریکایی نقشآفرینی میکنند.
این فیلم اکران جهانیاش را در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو رقم زد.
«سیمای زنی در آتش» سلین سیاما
درام تاریخی فرانسوی «سیمای زنی در آتش» اواخر قرن هجدهم میلادی روی میدهد و داستان رابطهای ممنوعه میان اشرافزاده و نقاشی را شرح میدهد. این فیلم برای دستیابی به نخل طلای جشنواره کن ۲۰۱۹ در بخش رقابتی نمایش داده شد. این اثر سینمایی جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورد.
«آتلانتیک» متی دیوپ
درام رمانتیک و ماورایی «آتلانتیک» نخستین اثر سینمایی از سوی فیلمساز زن سیاهپوستی است که در بخش رقابتی جشنواره کن به نمایش درآمد و جایزه بزرگ کن را به خانه برد. این کارگردان سنگالی در نخستین تجربه فیلمسازیاش مشکلاتی را که زنان سراسر جهان با آن مواجهند به تصویر کشیده است.
«هتل کنار ساحل» هونگ سانگ سو
فیلم سیاه و سفید «هتل کنار ساحل» پنجمین ساخته هونگ سانگسو در دو سال گذشته است. او در این اثر سراغ شاعری سالخورده میرود که حالا میداند فرشته مرگ انتظارش را میکشد و برای وداع با دو پسر ستیزهجویش آنها را به هتلی دورافتاده دعوت میکند.
«ما» جردن پیل
«ما» که فیلمی در ژانر وحشت با بازی لوپیتا نیونگو، بازیگر برنده جایزه اسکار است، داستان آدلاید ویلسون و خانوادهاش را دنبال میکند که همراه با همسر، پسر و دخترش به شهری که در آن بزرگ شده، سفر میکنند و در آنجا همزادهای خطرناکشان به آنها حمله میکنند.
«خاکسپاری کوجو» بلیتز بازاوول
فیلم درامی که وقایع آن در غنا روی میدهد. داستان درباره کوجو، فردی است که در معدنی طلا رهایش کردهاند و دختر جوانش قصد نجات او را دارد. این فیلم با بودجهای بسیار پایین ساخته شده و کارگردان آن از بازیگران محلی و آماتور بازی گرفته است.
«فرانکی» آیرا ساکس
روایت این فیلم در طول یک روز تابستانی در شهر خیالی سینترای پرتغال روی میدهد و زندگی ۳ نسل را به تصویر میکشد. در طول داستان زنها و شوهرها، والدین و فرزندانشان، دوستان و عشاق- کسانی که با انگیزههای عاشقانه برانگیخته میشوند- متوجه شکافهای بینشان و عمق احساسات دور از انتظار همدیگر میشوند. «فرانکی» با بازی ایزابل اوپر و گرگ کینر نخستینبار در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد.
«پرندگان گذرگاه» کیرو گوئرا و کریستینا گایهگو
فیلم کلمبیایی «پرندگان گذرگاه» سقوط و افول گروه سرخپوستی «خانواده وایو» را طی نخستین روزهای اعمال قانون خرید و فروش مواد مخدر در کلمبیا به تصویر میکشد. این فیلم جنایی آغازگر بخش دوهفته با کارگردانان جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸ بود و نماینده کلمبیا برای حضور در بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار نودویکم است.
«به سوی ستارگان» جیمزگری
فیلمی حماسی و علمی- تخیلی به کارگردانی جیمزگری که برد پیت، تامی لی جونز و دونالد ساترلند در آن به ایفای نقش میپردازند. داستان فیلم درباره فضانوردی است که در پی یافتن پدر گمشدهاش راهی فضا میشود. آزمایشهای پدرش در فضا تهدیدی برای منظومه شمسی به شمار میروند. این فیلم نخستین بار در جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت.
کلینت ایستوود درام زندگینامهای «ریچارد جول» را براساس مقالهای با عنوان «کابوس امریکایی: تصنیف ریچارد جول» سال ۱۹۹۷ در نشریه «ونیتی فر» و کتاب «مظنون» (۲۰۱۹) جلوی دوربین برده است. داستان درباره ریچارد جول، نگهبان امنیتی است که حین بمبگذاری در المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا جان بسیاری را نجات داد، اما پس از این واقعه متهم به بمبگذاری شناخته شد.
«رختشویخانه» استیون سودربرگ
فیلم کمدی و زندگینامهای «رختشویخانه» را استیون سودربرگ با بازی مریل استریپ، گری اولدمن، آنتونیو باندراس، دیوید شوییمر و شارون استون جلوی دوربین برده است. فیلم داستان بیوهای است که به فکر جعل بیمهاش است. نخستین بار «رختشویخانه» در جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت.
«آشفتگی» سارا فتاحی
داستان فیلم «آشفتگی» زندگی ۳ زن در ۳ شهر مختلف را دنبال میکند که از زندگی دست کشیدهاند. یکی از آنها در دمشق زندگی میکند. او یکدفعه ارتباطش را با دو زن دیگر قطع و خودش را در آپارتمانش حبس میکند. دیگری در پی جنگهای لبنان، دمشق را ترک کرده و به سوئد رفته است. سومی به تازگی به وین مهاجرت کرده و با آیندهای نامعلوم مواجه است. فیلم گفتمانی است میان ۳ زن که یکی گرفتار دمشق است، یکی گرفتار تبعید و دیگری مهاجرت کرده است.
«قصه ازدواج» نوآ بامباک
نوآ بامباک، کارگردان امریکایی در تازهترین ساختهاش سراغ ماجرای جدایی یک زوج رفته است. زوجی که گرفتن حق حضانت فرزندشان مشکلی اساسی پیش پایشان میگذارد. در این فیلم اسکارلت جوهانسون و آدام سندلر نقش این زوج را ایفا میکنند. منتقدان کارگردانی و فیلمنامهنویسی بامباک همچنین نقشآفرینیهای بازیگران اصلی را تحسین کردهاند.
«خوک» مانی حقیقی
مانی حقیقی فیلم کمدی «خوک» را با بازی حسن معجونی و بازیگران سرشناس ایرانی سال ۱۳۹۶ ساخت و نخستین اکران جهانیاش را در بخش رقابتی شصتوهشتمین دوره جشنواره فیلم برلین پشت سر گذاشت. داستان روایت کارگردانی است که ممنوعیت فعالیتش او را مجبور میکند به ساخت آگهیهای تبلیغاتی روی بیاورد.
«مرد ایرلندی» مارتین اسکورسیزی
رابرت دنیرو، آل پاچینو و جو پشی از گروه بازیگران درخشان فیلم «مرد ایرلندی» هستند. در این فیلم دنیرو را در نقش فرانک شیرن، آدمکشی که برای بوفالینو کار میکند، میبینیم. پاچینو شخصیت جیمی هافا، رییس اتحادیه کامیونداران را ایفا میکند که به شکل مرموزی کشته و ناپدید شد. اسکورسیزی برای ساخت این فیلم از تکنیک جوانسازی استفاده کرده و سه دهه از زندگی شخصیتهای فیلم را به نمایش میگذارد.
«مردگان نمیمیرند» جیم جارموش
جارموش در این کمدی ترسناک نیروی پلیس شهری کوچک را به تصویر میکشد که با حمله زامبیها مبارزه میکنند. کارگردان با دستمایه قرار دادن بحران محیط زیستی و نگرانیهای پیرامون آن، هجوم زامبیها را ممکن دانسته است. «مردگان نمیمیرند» آغازگر هفتادودومین دوره جشنواره فیلم کن بود که منتقدان را به دو دسته تقسیم کرد. بیل موری، آدام درایور، تیلدا سوئینتون در این فیلم ایفای نقش میکنند.
«فیلی که آرام نشسته است» هو بو
این اثر سینمایی نخستین و آخرین فیلم هو بو، کارگردان چینی است که در ۲۹ سالگی آن را نوشت، کارگردانی و تدوین کرد و پس از اتمام کارش دست به خودکشی زد. این فیلم که در شصتوهشتمین دوره جشنواره برلین روی پرده رفت، داستان زندگی چند شخصیت محوری را به هم گره میزند و یک روز پرتنش را از طلوع تا غروب آفتاب در شهری که مملو از خودخواهی است، روایت میکند.
«شمشیر اعتماد» لین شلتون
فیلم کمدی امریکایی «شمشیر اعتماد» درباره ارثی است که قرار است از پدربزرگی به نوهاش برسد. اما در نهایت نوهاش متوجه میشود، خبری از پول و ملک نیست و شمشیری که نشان میدهد، پدربزرگش در جنگ داخلی عضو ارتش پیروز بوده به او میرسد. در این فیلم مارک مارون و جون باس به ایفای نقش میپردازند.
«جواهرات تراشنخورده» جاش و بنی سفدی
این فیلم جنایی با بازی آدام سندلر و کوین گارنت درباره جواهرشناسی است که همیشه به دنبال امتیاز آوردن است. به همین دلیل شرطهای سنگینی را قبول میکند که ممکن است به ورشکستگیاش منجر شود. «جواهرات تراشنخورده» در جشنواره تلوراید نمایش داده شد و با استقبال منتقدان روبهرو شد. از طرفی داریوش خنجی، فیلمبردار این فیلم مورد تحسین
واقع شد.
«نخستین فیلم من» ضیا انگر
کارگردان این اثر با اساسیترین ترس فیلمسازی مستقل مواجه میشود؛ خلق فیلمی که هیچ سینمایی حاضر به اکرانش نیست. انگر بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ فیلم «خاکستری» را ساخت و در «نخستین فیلم من» به ساخت و روی پرده بردن اثر قبلیاش پرداخته است. او در طول فیلم، اثر هنری جدید و جسورانهای به دست میدهد.
«یک سفر خانوادگی» یینگ لیانگ
یینگ لیانگ پیش از این در فیلم «آغاز شب» به استبدادی که در جامعه چین حکمفرماست، پرداخته بود و در «یک سفر خانوادگی» باز هم سراغ این مساله رفته است، اما اینبار داستان را براساس تجربیات شخصیاش جلوی دوربین برده است. دولت چین او را برای ساخت «آغاز شب» تبعید کرد. لیانگ در «یک سفر خانوادگی» ماجرای سفرش را به جشنواره فیلمی در تایوان شرح میدهد.
«ملت تک فرزندی» نانفو وانگ و جیالینگ ژانگ
فیلم مستند امریکایی «ملت تکفرزندی» به نتایج معکوس قانون تکفرزندی در چین که از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۵ اجرا میشد، میپردازد. وانگ و ژانگ، زوج کارگردان، هر دو در دهه ۱۹۸۰ زمانی که قانون تکفرزندی در چین اعمال میشد به دنیا آمدند، از تاثیرات این قانون اطلاعی نداشتند. پس از مهاجرت به امریکا و به دنیا آوردن نخستین فرزندشان در سال ۲۰۱۷، وانگ به چین بازگشت تا تاثیرات مستقیم جنگ جمعیتی را بر خانوادهاش واکاوی کند که نتیجهاش فیلم «ملت تکفرزندی» شد.
«دو چهره یک زن باملیکی» رزین مباکم
مستندی است که دختری درباره مادرش ساخته است. رزین مباکم در ۲۷ سالگی کامرون را ترک و به بلژیک مهاجرت میکند. اما هفت سال بعد علاقهاش به درک گذشتهاش و جایی که در آن بزرگ شده، باعث میشود به فکر ساخت فیلمی بیفتد. بنابراین نزد مادرش میرود و او خاطراتش را از وحشت جنگ با استعمارگرهای فرانسوی، روزمرههای یک زن کامرونی در ازدواج سنتی، همسر دوم بودن و فقر برای او شرح میدهد.
«روزی زیبا در محله» ماریل هلر
درام زندگینامهای «روزی زیبا در محله» براساس مقالهای که سال ۱۹۹۸ با عنوان «میتوانی بگویی ... قهرمان؟» در مجله «اسکوایر» منتشر شد، ساخته شده است. در این فیلم تام هنکس، شخصیت چهره محبوب تلویزیونی، نقش فرد راجرز را ایفا میکند که لوید واگل، خبرنگار «اسکوایر» موظف است شرح حال این بازیگر را بنویسد و تنظیم کند. مجله تایم «روزی زیبا در محله» را یکی از ده فیلم برتر سال معرفی کرده است.
«سوختن نیشکر» فیلیپ یومانس
درام امریکایی «سوختن نیشکر» را فیلیپ یومانس ۱۹ ساله ساخته است. وقایع این فیلم که نخستین تجربه کارگردانی یومانس است در روستای لوییزیانا روی میدهد و زندی هلن وین، مادر شدیدا مذهبی را دنبال میکند که برای درمان پسرش و کشیش الکلی کلیسای روستا دست به هر کاری میزند. این فیلم در جشنواره ترایبکا روی پرده رفت و ۳ جایزه بهترین فیلم بلند روایی، بهترین بازیگری و بهترین تصویربرداری را به دست آورد.
«زنان کوچک» گرتا گرویگ
هشتمین اقتباس سینمایی از رمان «زنان کوچک» (۱۸۶۸) به کارگردانی گرتا گرویگ و با بازی سرشا رونان، اما واتسون و فلورنس پیو به زندگی خواهران مارچ در نیوانگلند دهه ۱۸۶۰ و پس از جنگ داخلی امریکا میپردازد. این فیلم بر زندگی خواهران در دوران بزرگسالی و زمانی که مگ، جو و ایمی خانه را ترک کردهاند، متمرکز است. پیش از این دیوید لوول ریچ و گیلیان ارمسترانگ اقتباس سینمایی این اثر داستانی را ساخته بودند.
«پرندهای که بالای بالا میپرد» استیون سودربرگ
درام ورزشی «پرندهای که بالای بالا میپرد» براساس داستانی از آندره هولند ساخته شده است. فیلم داستان کارگزاری ورزشی است که باید طی ۷۲ ساعت تصمیمی دشوار بگیرد. این فیلم دومین اثری است که سودربرگ کل آن را با دوربین آیفون ۸ فیلمبرداری کرده است. منتقدان این اثر را برای نقشآفرینیها، کارگردانی سودربرگ، درونمایههای داستان، تدوین و سبک فیلمبرداری ستودهاند.
«کارخانه امریکایی» استیون بوگنار و جولیا ریچرت
میلیاردری چینی در کارخانه متروکه جنرال موتورز، کارخانهای جدید راهاندازی میکند. زمانی که چین پیشرفته با امریکای کارگرنشین تصادم میکند، مسیر نخستین روزهای امیدواری و خوشبینی به شکست منجر میشود. میتوان گفت: مستند «کارخانه امریکایی» فیلمی است که به ناهمخوانی صنعت امریکایی و چینی نگاه میکند. این فیلم برنده جایزه بهترین مستند بلند جشنواره فیلم بینالمللی RunRiver شده است.
«بازگشت به بولن» سعید همیش
نسیم که اصالتی مراکشی دارد، سالها در ابوظبی زندگی کرده و حالا میخواهد با نامزدش به شهر زادگاهش بازگردد. اما با شهری مواجه میشود که مثل سابق نیست و روابط خانوادگی از هم پاشیده شده است.
«بازگشت به بولن» نخستین تجربه کارگردانی همیش در حوزه فیلم بلند است که فیلمنامهنویسی و تهیهکنندگیاش را خودش بر عهده داشته است.
«کتاب تصویر» ژان لوک گدار
این فیلم در حقیقت رسالهای آوانگارد است که ژان لوک گدار، کارگردان سوییسی آن را ساخته است. فیلم واکاوی دنیای مدرن اعراب است. «کتاب تصویر» بازیگر ندارد و فقط یک راوی آن را روایت میکند. این فیلم در بخش رقابتی جشنواره کن ۲۰۱۸ نمایش داده شد. اگرچه جایزه رسمی این بخش را دریافت نکرد، هیات داوران نخستین «نخل طلای ویژه» این جشنواره را به نام گدار ثبت کردند.
«هریت» کسی لمونز
فیلم زندگینامهای و تاریخی «هریت» روایت هریت تابمن، بردهای است که به مخالفت با بردهداری برمیخیزد. هریت از خانه اربابش فرار و بردهها را برای رسیدن به آزادیشان رهبری میکند. در این فیلم سینتیا اریوو، بازیگر تحسین شده انگلیسی تئاتر و سینما و لزلی اودم، بازیگر امریکایی نقشآفرینی میکنند.
این فیلم اکران جهانیاش را در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو رقم زد.
«سیمای زنی در آتش» سلین سیاما
درام تاریخی فرانسوی «سیمای زنی در آتش» اواخر قرن هجدهم میلادی روی میدهد و داستان رابطهای ممنوعه میان اشرافزاده و نقاشی را شرح میدهد. این فیلم برای دستیابی به نخل طلای جشنواره کن ۲۰۱۹ در بخش رقابتی نمایش داده شد. این اثر سینمایی جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورد.
«آتلانتیک» متی دیوپ
درام رمانتیک و ماورایی «آتلانتیک» نخستین اثر سینمایی از سوی فیلمساز زن سیاهپوستی است که در بخش رقابتی جشنواره کن به نمایش درآمد و جایزه بزرگ کن را به خانه برد. این کارگردان سنگالی در نخستین تجربه فیلمسازیاش مشکلاتی را که زنان سراسر جهان با آن مواجهند به تصویر کشیده است.
«هتل کنار ساحل» هونگ سانگ سو
فیلم سیاه و سفید «هتل کنار ساحل» پنجمین ساخته هونگ سانگسو در دو سال گذشته است. او در این اثر سراغ شاعری سالخورده میرود که حالا میداند فرشته مرگ انتظارش را میکشد و برای وداع با دو پسر ستیزهجویش آنها را به هتلی دورافتاده دعوت میکند.
«ما» جردن پیل
«ما» که فیلمی در ژانر وحشت با بازی لوپیتا نیونگو، بازیگر برنده جایزه اسکار است، داستان آدلاید ویلسون و خانوادهاش را دنبال میکند که همراه با همسر، پسر و دخترش به شهری که در آن بزرگ شده، سفر میکنند و در آنجا همزادهای خطرناکشان به آنها حمله میکنند.
«خاکسپاری کوجو» بلیتز بازاوول
فیلم درامی که وقایع آن در غنا روی میدهد. داستان درباره کوجو، فردی است که در معدنی طلا رهایش کردهاند و دختر جوانش قصد نجات او را دارد. این فیلم با بودجهای بسیار پایین ساخته شده و کارگردان آن از بازیگران محلی و آماتور بازی گرفته است.
«فرانکی» آیرا ساکس
روایت این فیلم در طول یک روز تابستانی در شهر خیالی سینترای پرتغال روی میدهد و زندگی ۳ نسل را به تصویر میکشد. در طول داستان زنها و شوهرها، والدین و فرزندانشان، دوستان و عشاق- کسانی که با انگیزههای عاشقانه برانگیخته میشوند- متوجه شکافهای بینشان و عمق احساسات دور از انتظار همدیگر میشوند. «فرانکی» با بازی ایزابل اوپر و گرگ کینر نخستینبار در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد.
«پرندگان گذرگاه» کیرو گوئرا و کریستینا گایهگو
فیلم کلمبیایی «پرندگان گذرگاه» سقوط و افول گروه سرخپوستی «خانواده وایو» را طی نخستین روزهای اعمال قانون خرید و فروش مواد مخدر در کلمبیا به تصویر میکشد. این فیلم جنایی آغازگر بخش دوهفته با کارگردانان جشنواره فیلم کن ۲۰۱۸ بود و نماینده کلمبیا برای حضور در بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار نودویکم است.
«به سوی ستارگان» جیمزگری
فیلمی حماسی و علمی- تخیلی به کارگردانی جیمزگری که برد پیت، تامی لی جونز و دونالد ساترلند در آن به ایفای نقش میپردازند. داستان فیلم درباره فضانوردی است که در پی یافتن پدر گمشدهاش راهی فضا میشود. آزمایشهای پدرش در فضا تهدیدی برای منظومه شمسی به شمار میروند. این فیلم نخستین بار در جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت.
کلینت ایستوود درام زندگینامهای «ریچارد جول» را براساس مقالهای با عنوان «کابوس امریکایی: تصنیف ریچارد جول» سال ۱۹۹۷ در نشریه «ونیتی فر» و کتاب «مظنون» (۲۰۱۹) جلوی دوربین برده است. داستان درباره ریچارد جول، نگهبان امنیتی است که حین بمبگذاری در المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا جان بسیاری را نجات داد، اما پس از این واقعه متهم به بمبگذاری شناخته شد.
«رختشویخانه» استیون سودربرگ
فیلم کمدی و زندگینامهای «رختشویخانه» را استیون سودربرگ با بازی مریل استریپ، گری اولدمن، آنتونیو باندراس، دیوید شوییمر و شارون استون جلوی دوربین برده است. فیلم داستان بیوهای است که به فکر جعل بیمهاش است. نخستین بار «رختشویخانه» در جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت.
«آشفتگی» سارا فتاحی
داستان فیلم «آشفتگی» زندگی ۳ زن در ۳ شهر مختلف را دنبال میکند که از زندگی دست کشیدهاند. یکی از آنها در دمشق زندگی میکند. او یکدفعه ارتباطش را با دو زن دیگر قطع و خودش را در آپارتمانش حبس میکند. دیگری در پی جنگهای لبنان، دمشق را ترک کرده و به سوئد رفته است. سومی به تازگی به وین مهاجرت کرده و با آیندهای نامعلوم مواجه است. فیلم گفتمانی است میان ۳ زن که یکی گرفتار دمشق است، یکی گرفتار تبعید و دیگری مهاجرت کرده است.
«قصه ازدواج» نوآ بامباک
نوآ بامباک، کارگردان امریکایی در تازهترین ساختهاش سراغ ماجرای جدایی یک زوج رفته است. زوجی که گرفتن حق حضانت فرزندشان مشکلی اساسی پیش پایشان میگذارد. در این فیلم اسکارلت جوهانسون و آدام سندلر نقش این زوج را ایفا میکنند. منتقدان کارگردانی و فیلمنامهنویسی بامباک همچنین نقشآفرینیهای بازیگران اصلی را تحسین کردهاند.
«خوک» مانی حقیقی
مانی حقیقی فیلم کمدی «خوک» را با بازی حسن معجونی و بازیگران سرشناس ایرانی سال ۱۳۹۶ ساخت و نخستین اکران جهانیاش را در بخش رقابتی شصتوهشتمین دوره جشنواره فیلم برلین پشت سر گذاشت. داستان روایت کارگردانی است که ممنوعیت فعالیتش او را مجبور میکند به ساخت آگهیهای تبلیغاتی روی بیاورد.
در همین اوضاع و احوال، قاتلی زنجیرهای سراغ کارگردانها میرود و آنها را به قتل میرساند. شخصیت محوری فیلم مدام به این فکر میکند که چرا سر وقت او نمیرود.
۰