با پول، به رونق اقتصادی می‌رسیم؟

با پول، به رونق اقتصادی می‌رسیم؟

مدنی‌زاده در ادامه به نظام پولی مدرن اشاره می‌کند که در آن بانک مرکزی خلق پول را از طریق بانک‌ها صورت می‌دهد، از یک‌سو به بانک‌ها اجازه خلق پول داده شده و از سوی دیگر با دو ابزار سیاست‌گذاری پول و نظارت، عملکرد آن را در خلق پول مدیریت می‌کند.

کد خبر : ۷۶۹۲۶
بازدید : ۹۱۰
با پول، به رونق اقتصادی می‌رسیم؟
یکی از مهم‌ترین سوالات این روز‌های اقتصاد این است که تا چه حد می‌توان به نقش پول برای ایجاد رونق اقتصادی تکیه زد؟ در یک نشست اقتصادی با محوریت اثر و جایگاه پول در فعالیت‌های تولیدی، سه نگاه در مقابل این سوال تشریح شد: نگاه نخست معتقد است که عرضه پول مادامی می‌تواند راهگشا باشد که متناسب با ظرفیت اقتصاد باشد، در غیر این‌صورت اثر خود را بر افزایش سطح عمومی قیمت‌ها می‌گذارد.
در این نگاه، عرضه پول توسط بانک مرکزی از طریق نقش پررنگ بانک‌ها و با نظارت بانک مرکزی صورت می‌گیرد. نگاه دوم که در مقابل نگاه نخست قرار می‌گیرد، با رد خنثایی پول تاکید می‌کند تزریق پول به شکل بهینه منجر به رونق تولید خواهد شد و حتی بدون نظریات پیچیده اقتصادی نیز می‌توان بررسی کرد که هدایت پول به سمت فعالیت‌های مولد اقتصادی باعث ایجاد رونق و اشتغال زایی خواهد شد.
دیدگاه سوم که بیشتر به مکتب اتریشی‌ها نزدیک است، معتقد است که حمایت از بخش حقیقی اقتصاد بدون خلق پول امکان‌پذیر است. بر این اساس تخصیص بهینه زمانی رخ می‌دهد که نرخ بهره اسمی صفر باشد و زمانی این موضوع رخ می‌دهد که نرخ رشد پول منفی باشد. نشست «نقش پول در اقتصاد، عامل رونق تولید یا ایجاد تورم» با حضور اساتید اقتصادی در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف برگزار شد.

سه برداشت از تزریق پول
نگاه نخست: پول مانند غذا است
نظرات علی مدنی‌زاده، عضو هیات‌علمی دانشگاه شریف و کامران ندری، عضو هیات‌عملی دانشگاه امام صادق در این نشست را بیشتر می‌توان در قالب دیدگاه نخست دسته‌بندی کرد، آن چیزی که در این نشست با عنوان جریان متعارف اقتصاد معرفی شد.
علی مدنی‌زاده با تاکید بر اینکه ادبیات دانشگاهی علم اقتصاد بر خنثی بودن پول تاکید می‌کند، توضیح داد: نقش کارکردی پول این بود که یک اعتمادی را برای نقل و انتقال میان خریدار و فروشنده ایجاد کند، با این کار در حقیقت اصطکاک مالی کاهش یافته و با کاهش هزینه مبادله، بهره‌وری افزایش می‌یابد. او وجود پول در اقتصاد را به‌عنوان یک تسهیلگر لازم و ضروری دانست، اما این سوال را مطرح کرد که پول چگونه باید خلق شود؟
به چه میزان خلق شود و چه رابطه‌ای با سطح قیمت‌ها و میزان تولید دارد؟ او در پاسخ توضیح داد که بررسی داده‌ای اقتصادی در کشور‌ها نشان می‌دهد که هرچه حجم پول و نرخ رشد آن بالا باشد، نرخ تورم نیز بالاتر خواهد بود، بنابراین «پول مانند غذا است، به‌نحوی که تا یک حدی باعث رفع گرسنگی می‌شود و عرضه بیش از ظرفیت، باعث چاقی خواهد شد.»
او تاکید کرد: اگر کل ظرفیت تولید اقتصاد در سطح ۴۰۰ میلیارد دلار باشد و ۱۰ برابر این سطح موردنیاز، پول عرضه شود، در نتیجه خود را در افزایش سطح عمومی قیمت‌ها تخلیه می‌کند. مدنی‌زاده در ادامه به نظام پولی مدرن اشاره می‌کند که در آن بانک مرکزی خلق پول را از طریق بانک‌ها صورت می‌دهد، از یک‌سو به بانک‌ها اجازه خلق پول داده شده و از سوی دیگر با دو ابزار سیاست‌گذاری پول و نظارت، عملکرد آن را در خلق پول مدیریت می‌کند.
به نحوی که در این نظام هم تخصیص بهینه از سوی بانک‌ها صورت گیرد و هم اینکه جریان خلق پول متناسب با نیاز جامعه ایجاد شده و به دست تولید‌کننده برسد. در کنار این موضوع، اگر بانک‌ها اعتبار زیادی اعطا کنند، نرخ بهره کاهش می‌یابد و سودآوری بانک‌ها کم می‌شود؛ بنابراین کاهش سودآوری بانک‌ها نیز، جلوی خلق پول بی‌نهایت را می‌گیرد.

استاد دانشگاه صنعتی شریف معتقد است اگر قدرت خلق پول تنها به حاکمیت سپرده شود، فقط در راستای اهداف خود که منفعت سیاسی است، شروع به خلق پول خواهد کرد که آثار تورمی آن نیز معمولا با یک وقفه زمانی دو یا سه ساله ظاهر می‌شود، که عموما به دولت بعدی منتقل می‌شود. به همین دلیل، نهاد‌های قانون‌گذار به سمتی حرکت کردند که اجازه استفاده بی‌ضابطه حاکمیت از پول را ندهند. به اعتقاد او، در حقیقت نقش استقلال بانک مرکزی که به منزله کنترل جریان خلق پول مطرح می‌شود، یک مساله اقتصاد سیاسی است، بنابراین مساله استفاده از پول، مشابه یک دکمه سیاسی است و باید انگیزه توسعه را از انگیزه پول جدا کرد.
مدنی‌زاده با تاکید بر اینکه مسوول کنترل تورم و توسعه کشور باید نهاد‌های متفاوتی باشند، توضیح داد: نگارش برنامه توسعه، وظیفه دولت است و نمی‌توان آن را به بخش خصوصی واگذار کرد؛ لذا باید حاکمیت برای توسعه برنامه داشته باشد. به‌طور مثال احداث راه‌آهن سراسری را نمی‌شود به بخش خصوصی واگذار کرد. سوال اینجاست که در اجرای برنامه توسعه چگونه عمل شود.
یکی از روش‌هایی که در این زمینه جواب داده است، تسهیل دولت برای ورود بخش خصوصی و بانک‌ها به تامین مالی از طریق یارانه سود یا تسهیل کفایت سرمایه است. به بیان دیگر اگر دولت قصد تامین مالی پروژه‌ای را دارد باید بدون دست‌اندازی به منابع بانک مرکزی و با راهکار‌های دیگری این کار را انجام دهد.

در این نشست صحبت‌های کامران ندری، نیز همراستا با مدنی‌زاده بود. او با بیان نظر جریان متعارف اقتصاد مبنی بر نقش خنثای پول گفت: تجربه کشور‌ها و مباحث نظری علم اقتصاد نشان می‌دهد برای افزایش تولید و رشد اقتصادی نمی‌شود چندان از اهرم‌های پولی استفاده کرد؛ چراکه رشد اقتصادی به متغیر‌هایی وابسته است که برخلاف پول، بر بخش واقعی اقتصاد تاثیر می‌گذارند.
وی نهاد‌ها و قوانین داخلی را از جمله عوامل واقعی اثرگذار بر رشد بلندمدت تولید دانست و گفت: رشد بالای نقدینگی در بلندمدت به‌طور قطع به تورم بالا منجر می‌شود و در کوتاه‌مدت هم بسته به اینکه چسبندگی قیمت‌ها چقدر باشد، می‌تواند بر تولید اثرگذار باشد.
به گفته او، در شرایط کنونی اقتصاد کشور که تورم و رشد نقدینگی بالاست، نمی‌توان از ابزار خلق پول برای ایجاد توسعه استفاده کرد؛ اما مساله هدایت اعتبار یکی از مهم‌ترین نیاز‌های اقتصاد کشورماست. اگر نقدینگی موجود نظام بانکی به سمت فعالیت‌های مولد هدایت شود می‌تواند به افزایش رشد اقتصادی منجر شود. در سال‌های اخیر و بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۷ نیز به نوعی سیاست‌های هدایت اعتبار بار دیگر مورد استفاده کشور‌هایی همچون آمریکا قرار گرفته است.

نگاه دوم، نقش پول، ثبات‌ساز یا توسعه‌ساز؟
حسن درودیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، نگاه متفاوت تری را درباره نقش‌آفرینی پول در رشد اقتصادی دارد. او ابتدا به جریان متعارف اقتصاد اشاره می‌کند که عواملی نظیر منابع، دانش، فناوری و نیروی کار بر سمت عرضه اقتصاد اثرگذارند، اما عواملی مانند پول نمی‌توانند مانند عوامل سمت عرضه بر تولید اثرگذار باشد؛ بنابراین جریان متعارف اقتصاد معتقد است پول نقشی جدی در اقتصاد ندارد و یک عامل قوام بخش محسوب نمی‌شود.
از نگاه او، در جریان متعارف دو راهبرد تجویزی در مواجهه با مهار پول وجود دارد: جریان اصلی متعارف معتقد است که می‌توان با هدف‌گذاری تورمی و استقلال بانک مرکزی، نقش مخرب پول را مهار کرد. رویکرد فرامتعارف، نظیر جریان اتریشی، نیز از بیخ و بن جریان خلق پول را کنار می‌گذارد و معتقد است که خلق پول به ضرر تولید حرکت می‌کند.
استاد دانشگاه تهران این دو دیدگاه را مقابل یکدیگر معرفی کرد و توضیح داد: در رویکرد جریان اصلی اقتصاد یک تناقض وجود دارد، در حالی که خلق پول را برای اقتصاد مفید نمی‌داند، اما حاضر نیست به‌طور جدی به دنبال برچیده شدن خلق پول باشد، بلکه معتقد است با ایجاد قواعدی می‌توان آن را کنترل کرد.

درودیان با توضیح اینکه دو نگاه برای مدیریت پول در دنیا وجود دارد، گفت: برخی پول را به‌عنوان ابزار ایجاد توسعه معرفی می‌کنند و برخی دیگر، آن را ابزار ایجاد پایداری. در این خصوص دو بحث پول سخت و پول نرم مطرح می‌شود که جریان اصلی اقتصاد بیشتر بر پایداری پول تاکید می‌کند و نقش کمتری برای توسعه پول قائل است، به این معنی که بر ثبات تاکید بیشتری دارد.
اما به نظر می‌رسد که جریان تاریخی شکل‌گیری پول، بیشتر بر مبنای پول نرم و در خدمت توسعه بوده است؛ بنابراین جریان اصلی اقتصاد در این زمینه برداشت اشتباهی داشته است. استاد اقتصاد دانشگاه تهران معتقد است که دانش اقتصاد مجموعه‌ای از مکاتب اقتصادی است و نباید نظریاتی که در جریان متعارف اقتصاد پول مطرح می‌شود، به‌عنوان گزاره‌های عملی پذیرفته شود.
نگاه دیگری نیز وجود دارد که عنوان می‌کند اگر پول مانند عوامل حقیقی، در طرف عرضه اثرگذار باشد، می‌تواند نقش مهمی در توسعه ایجاد کند. به اعتقاد او، اگر پول در اختیار بنگاهی قرار گیرد که به دانش مجهز است، اما در بخشی از فعالیت خود معطل مانده، می‌تواند به رشد اقتصادی منجر شود. در این شرایط، نمی‌توان عنوان کرد که پول خنثی است، سوال اصلی اینجاست که پول خلق شده در اقتصاد به کدام سو می‌رود و در اختیار چه کسی قرار می‌گیرد؟ جریان متعارف علم اقتصاد معتقد است نتیجه خلق پول، افزایش تورم است.
به گفته درودیان، مشکل اقتصاد ایران در مواجهه با پول، شیوه نظارت بر خلق آن است، که می‌توان با استفاده از کنترل‌های مستقیم، کمیت‌های پولی را کنترل کرد و از طریق هدایت اعتبار بانکی، تولید را حمایت کرد.

نگاه سوم: نیاز به تزریق پول نیست
رسول بخشی دستجردی، عضو هیات عملی دانشگاه اصفهان، نگاه سومی را درخصوص نقش پول در تولید تشریح کرد که عمدتا معتقد است برای حمایت از بخش حقیقی اقتصاد، نیاز به تزریق پول نیست. به اعتقاد او، برای حمایت پولی از تولید می‌توان سه نگاه داشت، خلق پول از هیچ، تزریق به تولید و گرفتن نرخ بهره، هدایت پول موجود و گرفتن نرخ بهره و در نهایت هدایت پول موجود، بدون گرفتن بهره، که از نگاه من بهترین روش موجود، هدایت پول و نگرفتن بهره از تولید‌کننده است.
بر اساس نظریه «مقدار بهینه پول» فریدمن، تخصیص بهینه منابع زمانی رخ می‌دهد که نرخ بهره اسمی صفر باشد و زمانی این اتفاق محقق می‌شود که نرخ رشد پول منفی باشد. اما در نظام پولی مدرن این روال برقرار نیست. او با تاکید بر این موضوع که پول بد نیست، اما رشد پول بد است، گفت: رشد پول موجود در جامعه به کاهش قدرت خرید مردم منجر می‌شود. در اقتصاد چیزی تولید نمی‌شود، بلکه فقط از چیزی به چیز دیگر تبدیل می‌شود؛ بنابراین نیازی به پول جدید وجود ندارد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید