پشت‌پرده چرخش امارات به سمت ایران

پشت‌پرده چرخش امارات به سمت ایران

امارات که روابط پیچیده‌ای با ایران دارد و اغلب با نوعی از بدبینی مفرط همراه است به تدریج در حال درک این روند است که «اگر نمی‌توانی کسی را شکست دهی، دوست او باش.»

کد خبر : ۷۹۵۶۷
بازدید : ۵۸۱۷
پشت‌پرده چرخش امارات به سمت ایران
حمایت امارات متحده عربی از ایران در جریان بحران جهانی کرونا نشان از چرخش موضع امارات به سوی شرق در زمانی دارد که ایالات‌متحده و غرب در حال از دست دادن تدریجی قدرت سخت و نرم خود در سطح بین‌المللی هستند.

امارات در واقع تلاش می‌کند تا در جهان پساکرونایی که چشم‌انداز قدرت کشور‌های فراآتلانتیکی را بیش از پیش تیره و تار کرده است، فرصتی را برای بالا رفتن از نردبان قدرت جهانی ایجاد کند تا افول قدرت در واشنگتن و اروپا که حالا برای مهار ایران نمی‌تواند بر روی کمک آن‌ها حسابی باز کند، کمترین تاثیر را بر امارات برجا بگذارند.

از این‌رو ابوظبی پس از آغاز گفتگو‌های دیپلماتیک با ایران، متعاقب حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان در ماه‌های اخیر و به‌ویژه در جریان بحران کرونا با ارسال کمک‌های درمانی به ایران، تغییری را در استراتژی خود در قبال ایران ایجاد کرده است که می‌توان آن را بخشی از راهبرد اصلی امارات در چرخش به‌سوی شرق نامید.
پایگاه خبری-تحلیلی «میدل‌ایست‌آی» در مطلبی نوشت: تلاش‌های امارات برای ارسال کمک‌های درمانی و تجهیزات پزشکی به ایران در جریان شیوع بیماری کووید-۱۹، تعجب بسیاری را به دنبال داشته است، آن‌هم در صورتی که تا همین چند ماه پیش لحن ابوظبی علیه تهران بسیار خصمانه بود. از اوایل دهه ۲۰۱۰، ابوظبی در خط‌مقدم ایجاد شبکه‌ای از اطلاعات ضدایرانی بوده است تا سیاستمداران واشنگتن را مجاب به اتخاذ موضع سرسختانه‌تری علیه ایران کند.

با این حال پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران، تنش‌ها در خلیج‌فارس مدام روبه افزایش بوده‌اند و این امر برای امارات آشکار شده است که به هیچ‌وجه نمی‌تواند به حمایت تمام و کمال آمریکایی‌ها برای مقابله با ایران دل ببندد.

حملات مستقیمی که در سپتامبر گذشته دو سایت شرکت نفتی آرامکو عربستان را هدف قرار دادند و غربی‌ها و کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس، ایران را مقصر آن می‌دانستند، با «سکوت پر سر و صدا» از جانب واشنگتن مواجه شد. این موضوع برای ریاض و ابوظبی آشکار شده است که در زمانی که واشنگتن اراده سیاسی و نظامی لازم را ندارد دیگر نمی‌توان به وسیله شیوه‌های نظامی ایران را مهار کرد.

طی یک سال اخیر، استراتژی ابوظبی در قبال ایران به‌طور چشمگیری تغییر کرده است؛ به‌صورتی که شیوخ امارات سیاست‌های خود را در ظاهر هم‌راستا با استراتژی شکست خورده واشنگتن در برابر ایران نشان می‌دهند، اما در عمل در حال چرخش به‌سوی شرق هستند تا وابستگی گسترده خود را به کاخ‌سفیدی تعدیل کنند که در حال حرکت دادن یک قدرت جهانی به سوی افول است.

در همین زمینه، امارات که روابط پیچیده‌ای با ایران دارد و اغلب با نوعی از بدبینی مفرط همراه است به تدریج در حال درک این روند است که «اگر نمی‌توانی کسی را شکست دهی، دوست او باش.» از اوایل دهه ۲۰۰۰ امارات نیز در کنار عربستان مدعی شده‌اند که ایران بزرگترین تهدید برای منطقه است و از آن زمان اغلب تجهیزات نظامی خود را بر توسعه و خرید سامانه‌های دفاعی موشکی در برابر ایران متمرکز کرده‌اند.

ابوظبی حتی تا آنجا پیش رفت که از چین درخواست کرد تا روابط تجاری خود را با ایران کاهش دهد، درحالی که اماراتی‌های دیگر در شمال این کشور (دبی) موضع محافظه‌کارانه‌تری را در قبال ایران اتخاذ کردند. دبی به‌عنوان قطب مالی و تجاری امارات منافع فراوانی را از محل تجارت ۱۹ میلیارد دلاری با ایران به‌دست می‌آورد و در طرف مقابل نیز هیچ منافعی در قطع روابط با تهران ندارد. در واقع حتی برخی از شرکت‌های مستقر در دبی به ایران کمک می‌کردند تا بتواند بخشی از صادرات نفتی خود را با دور زدن تحریم‌های آمریکا انجام دهد.

تحول سیاست دوپهلوی امارات در برابر ایران با رشد جاه‌طلبی‌های داخلی، منطقه‌ای و حتی جهانی هیات حاکمه امارات شتاب بیشتری به خود گرفته است. بهار عربی (بیداری اسلامی) و تاسیس یک جامعه مدنی مستقل با توانایی سرنگون ساختن رژیم‌های پادشاهی، تهدید‌های بزرگی را متوجه امنیت رژیم در ابوظبی می‌کند.

نقش کلیدی امارات در کمک به سرنگونی محمد مرسی، رئیس‌جمهوری پیشین مصر و نیز خلع قدرت خلیفه حفتر در لیبی، به محمدبن‌زاید این اعتماد‌به‌نفس را داد که امارات می‌تواند بیش از پیش نقش‌آفرینی موثر در منطقه داشته باشد و یک امپراتوری بازرگانی را با حمایت یک حکومت تمامیت‌خواه ایجاد کند. در این پروژه با وجود اذیت و آزار ایران برای امارات، اما ایرانی‌ها هر روز تهدید کمرنگ‌تری برای ابوظبی محسوب می‌شدند.

در حالی که ابوظبی تلاش می‌کند تا قدرت خود را بر هفت منطقه این کشور تثبیت کند، می‌تواند ایران را به عنوان اهرم فشاری بر مناطق شمالی امارات به‌ویژه دبی مورد استفاده قرار دهد. ابوظبی می‌تواند با متوقف ساختن کمک‌رسانی دبی به ایران برای دور زدن تحریم و صادرات نفت خود، موجب خرسند شدن واشنگتن شود. حمایت ظاهری ابوظبی از سیاست‌های دولت ترامپ نظیر کمپین فشار حداکثری نیز موجب شده است تا آمریکا چشمان خود را بر نقض قوانین بین‌المللی و جنایات جنگی توسط امارات در یمن و لیبی ببندد.

با این حال در تابستان ۲۰۱۹، با افزایش ریسک تبدیل کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران به جنگ نظامی بین دو طرف، ابوظبی به این مهم پی‌برد که تعدیل نگرانی‌های خود در زمینه امنیت ملی در زمان اوج تنش‌های تهران و واشنگتن گام نهادن به باریکه راهی خطرناک خواهد بود.

از این‌رو، در حالی که شیوخ ابوظبی به‌طور رسمی از سیاست‌های ایالات‌متحده برای فعالیت‌های ایران در منطقه حمایت کردند، اما نشانه‌های روزافزونی وجود داشت که گفت‌و‌گوی امارات با ایرانی‌ها را برای کاهش تنش تایید می‌کردند. همین موضوع که امارات پیش از هرگونه اظهارنظر عجولانه و نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی ایران در جریان انفجار تانکر‌های نفتی در فجیره بود، مهر تاییدی بر ایجاد تغییراتی در راهبرد امارات در قبال ایران است.

در یمن نیز امارات که مدعی بود حوثی‌ها تحت حمایت ایران هستند و از این‌رو با آنان می‌جنگید، تمرکز خود را به سوی دسترسی به اقیانوس هند از طریق حمایت از شورای انتقالی جنوب یمن معطوف کرد، سیاستی که بیش از آنکه به ضرر ایران باشد، برخلاف منافع سیاست‌های عربستان در یمن است.

امارات همچنین در زمانی که بحران کرونا سراسر جهان را فرا گرفته است، عملکرد خوبی را نشان داده و کمک‌های پزشکی و درمانی را نیز به ایران ارسال کرد. ابوظبی با ایفای نقش مذاکره‌کننده با محور سه‌گانه ایران، روسیه و چین، امید دارد تا بتواند بحران ویروس کووید-۱۹ را تبدیل به فرصتی برای خود در نردبان قدرت در جهانی پس از افول آمریکا کند.

ابوظبی که روابطش را با کانون‌های اصلی قدرت در روسیه و چین گسترش داده است، حالا حمایتش از ایران در جریان بحران کرونا نیز بخشی از مسیر جدید امارات برای چرخش به سوی شرق است در حالی که بحران کرونا موجب شده است تا قدرت نرم و سخت آمریکا و اروپا بیش از پیش روبه افول بگذارد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید