انسان جاندار اقتصادی نیست

این روز‌ها هم که ماجرای بورس و رونق گرفتن آن بر سر زبان‌ها افتاده در هر محفلی در کنار بحث از کرونا و مصیبت‌های آن، یکی از موضوعات داغ همین بحث خرید و فروش بورس و ورود به عالم آن است. چنان‌که اشاره شد به کسی هم نمی‌توان خرده گرفت و جلویش را گرفت.

کد خبر : ۷۹۹۴۰
بازدید : ۴۹۵۹
محسن آزموده | وضعیت اقتصادی خراب است. هیچ‌کس در این واقعیت شک ندارد. تا جایی که به جامعه ما مربوط می‌شود تا پیش از فراگیری کرونا، رکود اقتصادی و تحریم‌ها و قیمت پایین نفت و تورم و نرخ بالای بیکاری بیداد می‌کرد. اما حالا معضل اقتصادی به امری همگانی و جهانی بدل شده.
کرونا ضربه‌های سخت و مهلکی به اقتصاد سراسر دنیا وارد کرده و از هر سو زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد مبنی بر رکود اقتصادی حتی در پیشرفته‌ترین کشور‌های دنیا مثل فرانسه و ایتالیا و اسپانیا. روشن است که در این شرایط از قناعت دم زدن و دعوت به خویشتنداری مخاطبی نمی‌یابد. در چنین وضعیتی طبیعی است که همگان به دنبال روزنه‌هایی برای بهبود وضعیت خود و خانواده شان باشند و از هر امکانی بهره بجویند.

این روز‌ها هم که ماجرای بورس و رونق گرفتن آن بر سر زبان‌ها افتاده در هر محفلی در کنار بحث از کرونا و مصیبت‌های آن، یکی از موضوعات داغ همین بحث خرید و فروش بورس و ورود به عالم آن است. چنان‌که اشاره شد به کسی هم نمی‌توان خرده گرفت و جلویش را گرفت.
همه به درستی به وضعیت بد اقتصادی اشاره می‌کنند و می‌گویند که دست‌کم قصد دارند با این کار دارایی‌های اندک خود را حفظ کنند و از بی‌ارزش شدن پول‌هایی که ذخیره کرده‌اند، جلوگیری کنند.
همه هم به یک‌باره کارشناس بورس شده‌اند و درباره آن اظهارنظر می‌کنند. تقریبا وقتی با همه کسانی که به این طریق یعنی بدون آشنایی‌های عمیق و تجربه قبلی وارد بورس شده‌اند، صحبت می‌کنید، معمولا چند نکته در سخنان‌شان برجسته و مشترک است: اولا به آدم‌هایی که در همین مدت کوتاه وارد بورس شده‌اند و سود‌های کلانی نصیب‌شان شده، اشاره می‌کنند و می‌گویند چرا ما جزو آن‌ها نباشیم، ثانیا می‌گویند ما می‌دانیم چه کار می‌کنیم و بی‌گدار به آب نمی‌زنیم و حساب شده عمل می‌کنیم، ثالثا تاکید می‌کنند که بدون شک اکثریت اگر ضرر نکنند، سودی هم نمی‌کنند خصوصا و رابعا به این دلیل که وضعیت واقعی اقتصاد یعنی تولید کالا و ارایه خدمات که بازار‌های مالی و بورس قاعدتا در حاشیه آن شکل می‌گیرد، تعریف چندانی ندارد و به زودی تق این وضعیت هم درخواهد آمد.
اما هیچ کس نمی‌داند این «به زودی» کی خواهد بود بنابراین بهتر است تا آب گل آلوده نشده، ماهی‌های خودمان را بگیریم و خامسا اینکه تقریبا همه معتقدند که یک جای کار می‌لنگد، اما کجا را یا نمی‌دانند یا علاقه‌ای ندارند، بدانند و به جای آن بر این اصرار دارند که بهتر است فکر خودشان باشند. شخصا کارشناس اقتصادی و بورس نیستم و درباره اینکه آیا این رونق ناگهانی بورس در این شرایط نامساعد اقتصادی امر درستی است یا نه نمی‌توانم اظهارنظر کنم.
لاجرم می‌توانم با عموم هم سخن باشم که بالاخره یک جای کار می‌لنگد. اما نکته مهم‌تر حرص و طمعی است که در برخی آدم‌ها می‌بینم و شگفت‌زده می‌شوم که چگونه از نزدیک‌ترین و عینی‌ترین وقایع پیرامون خود درس نمی‌گیریم. این روز‌ها بیماری کرونا به عنوان یکی از مصادیق بارز زیاده‌خواهی و خودخواهی انسان در مواجهه با طبیعت و به طور کلی هستی گریبان بشریت را گرفته و مرگ بیش از هر زمانی به همه ما نزدیک شده است.
پیشرفته‌ترین فناوری‌ها هم نتوانسته مانع شود که پولدارترین آدم‌ها و ملت‌ها به این بیماری دچار نشوند و مهم‌ترین توصیه‌ای که در نتیجه این همه ترقی علم و تکنولوژی به ما می‌شود، این است که دست‌های‌مان را خوب و زیاد بشوییم. متفکران و اندیشمندان از دیرباز در تاریخ فکر بشری برای انسان به عنوان نوعی از جنس حیوانات یا جانداران، تعریف‌های متعددی ارایه کرده‌اند:
حیوان ناطق، جاندار اندیشنده، حیوان سیاسی یا اجتماعی، حیوان ضاحک، حیوان دوپا، حیوان ابزارساز و... آن طور که کارل پولانی، فیلسوف اجتماعی و اقتصاددان مجارستانی نشان داده در روزگار ما یک «دگرگونی بزرگ» سبب شده که وجه «اقتصادی» انسان به طور خاص و متمایز برجسته شود به گونه‌ای که اگر امروز بخواهیم، تعریفی از انسان ارایه دهیم باید بگوییم «جاندار اقتصادی» یعنی موجودی که پول را به سرمایه و طبیعت و سایر انسان‌ها را به کالا بدل می‌کند و تنها در پی انباشت هر چه بیشتر سرمایه است.
واقعیت، اما نشان داده که تعریف انسان به عنوان جاندار اقتصادی درست نیست و تاکید و اصرار بر آن در زندگی واقعی پیامد‌های ناگواری به خصوص برای خود او به همراه خواهد داشت. وضعیت اقتصادی خراب است. در چنین وضعیتی روشن است که خوان گسترده و رنگارنگ بورس بسیار وسوسه‌انگیز است.
اما فراموش نکنیم که ما جاندار اقتصادی نیستیم که هدف‌مان از زیستن تنها انباشت سرمایه و پول روی پول گذاشتن باشد. شرایط کرونایی این روز‌ها اتفاقا بیش از هر چیز یادآور این بیت‌های درخشان حکیم ابوالقاسم فردوسی است که: چنین ست کردار گردنده دهر/ گهی نوش یابیم ازو، گاه زهر! // چه بندی دل اندر سرای سپنج/ چو دانی که ایدر نمانی، مرنج! (شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی‌مطلق، جلد پنجم، داستان هفتخان اسفندیار، بیت‌های ۶۵۹ و ۶۶۰)
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید