کرونا جدی است، بی‌تفاوت نباشید

در این زمان که حتی صحبت از باقی‌ماندن ویروس در هوا نیز هست، خیلی‌ها اصرار به برگزاری مراسم‌های مختلف سوگ و عروسی دارند؛ انگار بدون گرفتن عروسی و مبتلاکردن بسیاری دیگر به این بیماری، زندگی‌شان کامل نمی‌شود.

کد خبر : ۸۲۷۱۴
بازدید : ۶۴۸۶
عبدالرضا ناصرمقدسی | کرونا دارد به جزئی عادی از جامعه ما تبدیل می‌شود. هر روز که به بیمارستان می‌روم در بین راه مردم بسیاری را می‌بینم که انگار نه انگار چنین ویروسی دارد در جامعه ما می‌چرخد و قربانی می‌گیرد. نه ماسکی زده‌اند و نه فاصله‌گذاری اجتماعی را رعایت می‌کنند.
زندگی به معمولی‌ترین شکل خود ادامه دارد. از آن طرف وقتی به بیمارستان می‌روم با حجم بالای بیماران مبتلا به کووید ۱۹ روبه‌رو می‌شوم. هر روز صدای فغان و گریه کسانی را می‌شنوم که عزیزشان را به‌خاطر این بیماری از دست داده‌اند.
غافل از اینکه این افراد همان کسانی هستند که من هر روز در سطح جامعه می‌بینم؛ کسانی که توجهی به این خطر نهفته در جامعه ندارند و وقتی متوجه خطر می‌شوند که این‌گونه فغانشان در بیمارستانی به دلیل ازدست‌دادن عزیزی بالا رفته است. در این میان، کادر درمان هر روز بیش از روز قبل افسرده و فرسوده می‌شود.
به دلیل شرایط کاری‌ام تقریبا هر روز باید به بخش کووید هم بروم. بیماران مبتلا به ام‌اس نیز مانند سایر اقشار جامعه به این ویروس مبتلا می‌شوند و گاه به‌دلیل دارو‌هایی که مصرف می‌کنند، باید توجه بیشتری به آن‌ها شود. هر روز با پرسنل بخش کووید خوش‌وبشی می‌کنم.
با اینکه می‌خندند، اما می‌توان خستگی را در چشم‌های آن‌ها مشاهده کرد و این سؤال برای من پیش می‌آید که تا کجا می‌توانند ادامه دهند. این را اضافه کنید به ابتلای هرروزه کادر درمان به این بیماری و متأسفانه مرگ ناشی از آن که بسیار جان‌گداز است.
این‌ها همه دل انسان را به درد می‌آورد و بیشتر از آن نگران می‌کند که به‌دنبال خسته‌شدن این تلاشگران و عدم رعایت و مراقبت مردمی که اصلا توجهی به وظیفه اجتماعی خود در برابر دیگران ندارند، تا کجا می‌توان پیش رفت و عمق فاجعه چه زمانی خود را نشان می‌دهد. در این میان، اما اتفاقاتی هم می‌افتد که گاه بسیار تأمل‌برانگیز است.

در این زمان که حتی صحبت از باقی‌ماندن ویروس در هوا نیز هست، خیلی‌ها اصرار به برگزاری مراسم‌های مختلف سوگ و عروسی دارند؛ انگار بدون گرفتن عروسی و مبتلاکردن بسیاری دیگر به این بیماری، زندگی‌شان کامل نمی‌شود. بدتر از آن هم اینکه گاه دست به یک‌سری ابداعات خارق‌العاده می‌زنند.
مثلا روی سقف یا در کارواش مراسم عروسی برگزار می‌کنند. این همه اصرار برای برگزاری چنین مراسم‌هایی فقط ناشی از جهالت و ندانستن است؛ جهالتی که گریبان‌گیر جامعه ما در تمام جهات شده و حالا دارد به قیمت جان بسیاری تمام می‌شود. اما گاه اتفاقات خوشی هم می‌افتد.

چند روز پیش یکی از دستیارانم از من سه روز مرخصی خواست. خانم دکتری که از همان روز اول شیوع کووید ۱۹ در اورژانس بیمارستان سینا بدون هیچ شکایتی در خط اول برخورد با این بیماران بود و من هر روز شاهد آن بودم که چگونه به بیماران می‌رسد و با وجدان کاری بسیار بالا، ریسک ابتلا را به جان می‌خرد تا بتواند جانی را نجات دهد.

حالا آمده بود تا مرخصی بگیرد؛ مرخصی برای انجام یک عقد کوچک محضری و برای شروع یک زندگی ساده. با حضور خودش، همسرش و پدر و مادرها، همین. از ته دل آرزوی خوشبختی برای او کردم و یادم افتاد که او هم مثل هر نوعروس دیگری آرزوی جشنی باشکوه دارد، اما به‌دلیل این همه‌گیری از برگزاری آن چشم‌پوشی می‌کند مبادا کس دیگری به این بیماری مبتلا شود.

چندروزی می‌رود و باز سریع برمی‌گردد تا به بیماران برسد. همان بیمارانی که روی سقف، در کارواش، در تالار‌ها و در خانه‌ها از برگزاری جشن و عروسی مضایقه نکردند و شرایط سلامتی جامعه را به جایی رساندند که حالا می‌بینیم و باید در انتظار شرایط بسیار بدتری نیز باشیم. برای کادر درمان همانند خانم دکتر ما، انگار این‌ها مهم نیست.
تا جایی که توان داشته باشد با همه این ناملایمتی‌ها به کارش ادامه می‌دهد، هرچند این همه کار و فشار جسمی و روحی برای کسی ارزشی نداشته باشد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید