جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما

جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما

جان مالکوویچ بودن یک کار متراکم است، گویی که کافمن به کشتی مالکوویچی خودش احتیاج دارد تا به عنوان خانه پاکسازی ایده‌هایی که بیش از ۱۵ سال در بیابان فیلمنامه نویسی ساخته شده است، خدمت کند. فیلم در واقع سفری متافیزیکی است به مفاهیمی، چون هویت، اصالت، بقای روح، جنسیت، قدرت آفرینندگی و تمایل به دیگری شدن.

کد خبر : ۸۸۲۸۶
بازدید : ۵۳۲۱
جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما
فرادید| طیبه صیدمحمدی: جان مالکوویچ بودن شما را متحیر می‌کند. در آن اتاق تاریک چه اتفاقی می‌افتد؟ چرخش و چرخش، یک چیز خارق العاده‌تر از موارد دیگر، فیلمی %۱۰۰ منحصر به فرد. حداقل معرفی و تنظیمات فیلم عجیب و غریب هستند. این فیلم به سرعت بینندگان را به دنیای پیچیده‌ای که ایجاد می‌کند سوق می‌دهد. در حالی که محیط اطراف عجیب است؛ و این سوال مدام در اوایل فیلم پرسیده می‌شود که در جسم جان مالکویچ بودن چه اتفاقی می‌افتد؟ دیدن جهان از نگاه جان مالکوویچ عملی ساده نیست، اما کارگردان با درایت و ظرافت تمام آنرا انجام می‌دهد.

به گزارش فرادید؛ جان مالکوویچ بودن ( Being John Malkovich ) فیلمی کمدی درام و سوررئال است که در سال ۱۹۹۹ به کارگردانی «اسپایک جونز» کارگردان و تهیه کننده‌ی آمریکایی و بر اساس فیلمنامه‌ای از «چارلی کافمن» نویسنده و کارگردان انگلیسی ساخته شد. این فیلم موفق شد در سه رشتهٔ بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامهٔ غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن کاندیدای جایزه اسکار شود.
در جان مالکوویچ بودن، «جان کیوزاک» نقش مردِ عروسک‌گردانی را بازی می‌کند و «کامرون دیاز» در هیبتی متفاوت نقش زن عروسک‌گردان را بازی می‌کند. «گوچی وستمن»، میکاپ آرتیست دیاز استایل دادن به دیاز را در این نقش اینچنین توصیف می‌کند "چالشی برای جلوه بخشیدن به او. مردم قرار نبود دیاز را بشناسند. "
جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما

جان کیوزاک و کامرون دیاز در این فیلم به طور حیرت انگیزی بی نقص ظاهر شده اند که اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسید. جان مالکویچ نیز در نقش خودش در فیلم ظاهر می‌شود، او در ابتدا مایل به بازی در فیلم نشد. جونز هیچ بازیگر پشتیانی برای بازی در نقش اصلی نداشت و هر وقت کسی پیشنهاد تولید فیلم را به شرط استفاده از بازیگر دیگری می‌داد، کافمن قاطعانه امتناع می‌کرد - حتی وقتی خود مالکوویچ این پیشنهاد را داد. اما سرانجام بعد از چند سال برای بازی موافقت کرد. جان مالکوویچ ادعا کرد که مانند هر نقش داستانی دیگری به شخصیت "جان مالکوویچ" نزدیک شده و تنها چیزی که در زندگی واقعی او در فیلم منعکس شده کمد لباس او است. این فیلم عجیب و غریب و سورئال تماشاگران را به درون دنیای مالکوویچ می‌کشاند. «جان مالکوویچ بودن» فیلمی با جزییات و طنزی ظریف است که دهه‌های متوالی طول خواهد کشید تا شاهد فیلمی شبیه آن باشیم.
جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما

ایده اولیه فیلمنامه کافمن از داستان "درمورد مردی که عاشق کسی می‌شود که همسرش نیست" نشات گرفته است. او به تدریج عناصر سرگرم کننده دیگری را به داستان اضافه کرد، مانند طبقه هفت و نیم ساختمان مرتین فلمر. وی متن این فیلمنامه را در سال ۱۹۹۴ نوشت و اگرچه توسط مدیران تولید و استودیوی فیلم سازی به طور گسترده‌ای خوانده شد، اما همه آن را رد کردند. کافمن به امید یافتن تهیه کننده، فیلمنامه را برای فرانسیس فورد کوپولا ارسال کرد، و او هم آن را به اسپایک جونز منتقل کرد.
جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما

هنگامی که جان مالکوویچ در سال ۱۹۹۹ اکران شد، هیچ کس نام نویسنده فیلمنامه آن، چارلی کافمن، که ۱۵ سال گذشته را در معادن نمک کار کرده بود نمی‌شناخت. اما به محض اینکه اولین نمایش آن انجام شد، در هر محفل سینمایی به صورت بی‌سابقه از فیلم به عنوان یک فیلم چارلی کافمنی صحبت می‌شد. کافمن با الهام از دخمه‌ی خرگوش در «آلیس در سرزمین عجایب» مکانی را در دل دیوار طبقه‌ی هفت و نیم خلق می‌کند، جایی برای مردم غمگین و ناامید که از روزمرگی‌شان فرار و به دنیایی پرتاب شوند که غیرممکن‌ها ممکن می‌شود حتی اگر به جاودانگی انسان‌ها ختم شود. کافمن کمدی پوچ گرایی را با بینش در مورد آسیب پذیری‌های خاص انسان متعادل می‌کند. کافمن در فیلمنامه‌اش به دنبال قهرمان نیست. او نمی‌خواهد شخصیت هایش دوست داشته شوند. فقط قابل شناسایی و درک باشند.


داستان فیلم

جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما

در این فیلم همراه با مرد عروسک گردانی می‌شویم که توانسته تونلی را کشف کند که به ذهن جان مالکوویچ بازیگر می‌رسد. کریگ شوارتز (جان کوزاک) یک عروسک گردان بیکار در شهر نیویورک است او دوست دارد به خاطر کار بی انعطافش به عنوان یک عروسک‌گردان قوی از او قدردانی کنند و در بهترین سالن‌های تئاتر به او اجرا بدهند، اما عمدتا در یک آپارتمان باغچه‌ای تنگ و بی نور با همسرش لوته با مو‌های وزش (کامرون دیاز) به همراه طوطی و شامپانزه، حیوانات خانگی‌اش زندگی می‌کند و آمال و آرزوهایش به کنجی در یکی از اتاق‌های منزلشان تنزل پیدا کرده است. آنجایی که گه‌گاهی تمرین عروسک‌گردانی می‌کند. کریگ به زودی بدلیل انگشتان چابکش به عنوان کارمند پرونده در شرکتی در طبقه هفت و نیم با سقفی بسیار کوتاه در ساختمان مارتین فلمر برای دکتر لستر در نیویورک مشغول به کار می‌شود، او در محیط کار گرفتار عشق ماکسین (کاترین کینر) جذاب می‌شود که اصلا به او اعتنایی نمی‌کند. هنگام تشکیل پرونده، کریگ درب مخفی کوچکی را کشف می‌کند. او از طریق آن به داخل یک تونل می‌خزد و خود را در ذهن بازیگر جان مالکوویچ می‌یابد. بعد از حدود ۱۵ دقیقه، کریگ بیرون رانده می‌شود و در کنار جاده نیوجرسی فرود می‌آید. او در مورد درب به ماکسین می‌گوید، و او متوجه می‌شود که آن‌ها می‌توانند این تجربه را به سود خود بفروشند. ذکر این نکته مهم است که ماکسین هرگز خودش به دخمه وارد نمی‌شود، او فقط خوشحال است که پس از ساعات کاری می‌تواند درآمدی داشته باشد به ازای هر نفری که وارد می‌شوند ۲۰۰ دلار از مردمی که علاقه دارند در جانِ مالکویچ باشند پول می‌گیرند. کریگ و لوته از مالکوویچ جداگانه استفاده می‌کنند؛ و در این مسیر لوته نوعی بیداری تراجنسیتی را تجربه می‌کند، از اینکه او سرانجام با دیدن ماکسین از بدن او خود واقعی‌اش را کشف کرده بسیار هیجان زده می‌شود و کریگ به نوبه خود، می‌تواند مالکویچ را مانند یکی از عروسک هایش دستکاری کند و شخصی باشد که ماکسین به عنوان یک شریک زندگی او را بپذیرد.

جان مالکویچ بودن تجربه‌ای عجیب و غریب در سینما
جان مالکوویچ بودن یک کار متراکم است، گویی که کافمن به کشتی مالکوویچی خودش احتیاج دارد تا به عنوان خانه پاکسازی ایده‌هایی که بیش از ۱۵ سال در بیابان فیلمنامه نویسی ساخته شده است، خدمت کند. فیلم در واقع سفری متافیزیکی است به مفاهیمی، چون هویت، اصالت، بقای روح، جنسیت، قدرت آفرینندگی و تمایل به دیگری شدن.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید