جان است یا عدد؟
کرونا، اخلاق انسانی را تحت تاثیر قرار داده، نمیتوانیم هم سفره شویم، نمیتوانیم یکدیگر را در آغوش بکشیم، نمیتوانیم آزادانه به دیدار پدر و مادر و خویش و دوست و آشنا برویم. مهربانی های مان را محدود کرده.
کد خبر :
۸۸۹۳۹
بازدید :
۶۰۸۹
نیوشا طبیبی | سال ۲۰۲۰، سال بدی بود. پشت سر هم، بلا و نحوست بود که بر سر آدمی فرود آمد. از ویروس کرونا و گرفتاریهای مربوط به آن گرفته تا بلای ترامپ و تحریمهای غیرانسانی و سوء عملکرد مسوولان وطنی و گرانی و تورم و مضایق اقتصادی و معیشتی زندگی را تنگ و سخت کردند.
همه اینها را میشد تحمل کرد اگر این همه جانهای گرانبها از دست نمیرفتند. بزرگترین خسارت و لطمه این سال نحس به زندگی و حس انسانی ما، عادی شدن «خبر مرگ» بود.
مردن آدمها به قالب شماره ریخته شد. هر صبح جدولی منتشر شد از کسانی که رنگ طلوع امروز را ندیدند. بزرگ شدن عدد کمی نگرانمان کرد و با کوچک شدنش خوشحال شدیم. این عدد لعنتی، این آمار سیاه و چرک که آلوده به اشک و آه و درد آدمهای زیادی در جهان و در کشور ماست، با تصمیمهای دولتمردان کم و زیاد میشود.
این واقعیتی دردناک است که به یاد بیاوریم، تا پیش از آنکه دولت بالاخره تصمیم بگیرد تا محدودیتهایی اعمال کند شمار آدمهایی که میمردند - تلقی تصمیم گیرندگان و وزیر بهداشت: آمار تلفات کرونا! - روز به روز بیشتر میشد. خانوادههای بیشتری عزیزانشان را در بدترین شرایط از دست میدادند.
پس از تسلیم و تصمیم به اعمال محدودیتها، آمار کاستی گرفت. آقای وزیر باز هم با غرور بر بلندای صندلی وزارت نشست که «بیماری را کنترل کردیم…»
یعنی تعداد کسانی که جانشان را دیشب از دست دادند ۱۲۸ نفر بود. یعنی مابهالتفاوت تعداد این ۱۲۸ نفر با آمارهای قبل، تعداد کسانی است که بر سر تعلل و غفلت جان خود را از دست دادهاند…
درد بر سر عادی شدن آمار است. ریختن جان آدمها در شماره و عدد پدیده ترسناکی است. بعد از اینکه شمار مرگ انسانها برای ما با یک عدد خشک و بیاحساس یکسان شد، اخلاق انسانی به کجا میرود؟ آیا بعد از این دوره، مرگ و آزار دیدن آدمهای دیگر، مصیبت و خواری و زجر انسانها برای دیگر ابنای بشر، امری روزمره و عادی خواهند شد؟
سرنوشت بازماندگان چه میشود؟
آنهایی که آسیبهای روحی و روانی دیدهاند چه کاری باید بکنند؟ زندگیهایی که فرو پاشیدهاند؟ رواست که از پیروزی حرف بزنیم؟ که شاهکار مدیریتی کردهایم؟
موضوعی که باید واکاویده شود، همان مابهالتفاوت تعداد درگذشتگان قبل و بعد از تصمیمگیری برای اعمال محدودیتهاست. چرا چنان تعللی رخ داده؟ اساسا چرا گاهی در موضوعات مهمی که به حیات و ممات ایرانیها و منافع ملی مربوط میشود، تعلل و تردید و سوراندن زمان دیده میشوند؟ صحبت از خطای مدیریتی و اداری نیست، موضوع خطاهایی است که احتمالا منجر به مرگ هزاران ایرانی شده است.
کرونا، اخلاق انسانی را تحت تاثیر قرار داده، نمیتوانیم هم سفره شویم، نمیتوانیم یکدیگر را در آغوش بکشیم، نمیتوانیم آزادانه به دیدار پدر و مادر و خویش و دوست و آشنا برویم. مهربانی های مان را محدود کرده.
اگر ما را نسبت به رنج و درد و مرگ بیاحساس کند، بزرگترین و تلخترین تحول ممکن در تاریخ بشر روی داده است. جهانی را تصور کنید که کسی از رنج دیگری، از مرگ کودکی، از خبر گرسنگی و قحطی و زلزله خم به ابرو نیاورد و در پی زندگی خود باشد…
۰