همه چیز درباره سریال از سرنوشت؛ فصل چهارم این سریال ساخته می‌شود؟

در فصل سوم سریال از سرنوشت، سهراب نه تنها پدر واقعی اش را پیدا و با او آشتی کرد، بلکه توانست به عشق دوران نوجوانی خود یعنی آرزو برسد و همه موانع را از سر راه بردارد. هاشم نیز با معرفی خود به پلیس موفق شد گرهی بزرگ را در زندگی اش باز کرده و از سویی نغمه را بار دیگر به دست آورد و به آینده امیدوار شود.

براساس نظر بینندگان مجموعه تلویزیونی از سرنوشت، جمع بندی خوب این سریال باعث شده بود که تکلیف همه شخصیت‌ها روشن شود و از سویی نه همه چیز به شکل رویاگونه و دور از واقعیت به پایان برسد و نه این که فرجامی ناخوشایند داشته باشد.

اگر ساخت سریال از سرنوشت قطعی شود، باید منتظر ماجرا‌هایی جدید از دو رفیق قدیمی باشیم. سهراب در فصل چهارم این سریال، زندگی تازه‌ای را پیش رو دارد. او صاحب خانواده‌ای است که از او حمایت می‌کنند. همچنین، سهراب وارد مرحله تاهل در زندگی اش می‌شود و باید بتواند زندگی مشترکش با آرزو را بسازد که در این میان ممکن است با چالش‌هایی روبرو شود.

سهراب پدری ثروتمند دارد که قطعا در زندگی او تاثیر خواهد گذاشت. احتمال دارد که سهراب همچنان ترجیح بدهد روی پای خودش ایستاده و بدون حمایت مالی پدر، کارگاه خودشان را به همراه هاشم اداره کنند که در این صورت او باز هم با گره‌ها و گرفتاری‌هایی مواجه می‌شود.

البته، هاشم نیز در فصل چهارم، زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کند که در ادامه باید رابطه اش را با همسرش نغمه بازسازی کند. از سویی او از گذشته خود درس گرفته و احتمالا برخی بلندپروازی هایش را فراموش می‌کند. هاشم کار سختی در پیش خواهد داشت؛ او باید اعتمادی را که از بین رفته بود را دوباره به دست بیاورد که کاری بسیاری دشوار است و باید در این مسیر از هیچ تلاشی چشم پوشی نکند.

سریال "از سر نوشت" قصه‌ی دوران نوجوانی و جوانی دو کاراکتر اصلی، یعنی هاشم و سهراب و اتفاقات زندگی آن‌ها را روایت می‌کند که ایفای نقش آن‌ها را "دارا حیایی" و کیسان" دیباج بر عهده دارند. همه چیز از رفاقت این دو پسربچه‌ی بی‌سرپرست شروع می‌شود. آن‌ها دوران کودکی و نوجوانی خود را در خانه الیاسی به سر می‌برند.

رفاقت و دوستی آن‌ها به قدری منحصر به فرد است که برای کنار هم بودن حاضرند از یکی از آرزو‌های بزرگشان که داشتن خانواده است، چشم‌پوشی کنند. سهراب و هاشم در این مسیر با ماجرا‌هایی رو به رو می‌شوند که مضمون اصلی داستان سریال را تشکیل می‌دهد.

با این حال، هاشم و سهراب که آرزو‌های بزرگی را در سر می‌پرورانند، فراز و نشیب‌های زندگی‌شان آینده‌ای متفاوت برای‌شان رقم می‌زند. با خواندن این خلاصه داستان از سریال ممکن است، ناخودآگاه مجموعه تلویزیونی "بچه‌مهندس" در ذهنتان پدیدار شود که داستانش شباهت بسیاری با این سریال داشت، اما تهیه‌کننده و کارگردانان سریال "از سرنوشت" تاکید کرده‌اند که به هیچ وجه این سریال به لحاظ قصه، داستانک‌ها، ساختار و... هیچ شباهتی به سریال بچه مهندس ندارد.

در فصل اول این سریال دیدیم که هاشم و سهراب زندگی خود را در مرکز نگهداری کودکان سپری کردند، در فصل دوم این دو زندگی مستقلی را شروع کرده و به یک کارگاه ریخته گری رفتند و در آنجا کار یاد گرفته و مشغول به کار می‌شوند، اما صاحب کارگاه حقوق آن‌ها را پرداخت نکرد.

در ادامه سریال، سهراب و هاشم با کمک یک کاخانه دار نیکوکار کارگاه مستقلی را دایر کردند. با این حال، سهراب نیز به دانشگاه رفته ومهندس شد و هاشم که دلباخته‌ی دختری به نام نغمه بود، سرانجام با او نامزد شد. از سویی دیگر، سهراب نیز عاشق دختری به نام آرزو می‌شود که نقس او را "مونا کرمی" بازی می‌کند.

در فصل سوم سریال "از سرنوشت" هاشم و سهراب بزرگ‌تر شده و زندگی آن‌ها سرو سامان گرفته، اما با مشکلات جدی روبرو می‌شوند. هاشم در حال برگزاری مراسم عروسی خود با نغمه است، پلیس در حین مراسم او به سراغش می‌آید و به جرم حمل بار قاچاق او را دستگیر می‌کند و مراسم عروسی او بهم می‌خورد.

سهراب به دنبال آقای ساکت کسی که مسئول این کار است می‌گردد، اما نه تلفنش را جواب میدهد و نه کسی در کارخانه اش از او خبر دارد، هاشم به سراغ خانه مادرش می‌رود، اما مادر آقای ساکت آدرس خانه‌ی او را نمی‌دهد، حال هاشم باید خودش به دنبال آقای ساکت بگردد و او را پیدا کند، تا بتواند دوستش هاشم را از این مخمصه نجات دهد.