الیوت گمان میکرد به اندازه کافی خوب نمینویسد و انتخاب نام مستعار، در حکم نقابی برای حفظ آبرو بود. اضافه بر این که به این کار عادت داشت. او سالها به عنوان روزنامهنگار، با نام مستعار درنشریات قلم زده بود.
نویسنده برای نشاندادن دو دید متفاوت انسان و فرشته، نسبت به دنیا، فیلم را به دو قسمت سیاه سفید و رنگی تقسیم میکند؛ دنیای فرشتهها را با یکنواختی و آرامشش، سیاهسفید و دنیای انسانها را که سراسر شور و هیجان و حتی گاهی درد و رنج است، به صورت رنگی نمایش داد.
به مناسبت انتشار کتاب «بهرام بیضایی و وقتی همه خوابیم»
در روایت انتقادی بیضایی از مواجهه تجدد و کهنگی و آگاهی و جهل، آقای حکمتیِ نخستین فیلم بلند او، «رگبار»، همیشه آخرش ناچار است بگذارد و از محله برود و میدان را به رقیب جاهل واگذارد.
مراد «سمبل» مرگ است و شازده احتجاب بنا بر باور «اسطوره»ای به رابطه میان حضور نابهنگام «مراد» و «مرگ» باور دارد. این باور اسطورهای- غیرعقلانی- از شدت واقعیتی که گلشیری ارائه میدهد نمیکاهد که بالعکس بر ابعاد آن تأکید میکند.
کتاب آخرین روزِ یک محکوم روایتِ ویکتور هوگو است از مخالفت اش با گیوتین
ویکتور هوگو از محکومی می گوید که در میدان سرش را روی گیوتین گذاشتند و تیغه را رها کردند، اما تیغه سرِ مرد را تا نیمه قطع کرد. مرد زنده بود و تیغه بارِ دیگر بر سرش فرود آمد. باز هم سر قطع نشد. ضربهی سوم هم فقط خونِ بیشتری بر زمین ریخت و کارساز نبود.
این مطلب درباره رمان «حکومتنظامی» خوسه دونوسو در سال ۱۹۸۸، همزمان با ترجمه انگلیسی آن، در روزنامه لسآنجلستایمز بهقلم کریستوفر لیلاند منتشر شده است. کریستوفر لیلاند در آن زمان استاد دانشگاه سیراکوز بوده است و کتابی با عنوان «آخرین مرد خوشحال، نسل۱۹۲۲، رمان، واقعیتهای آرژانتین» منتشر کرده بود.
ياور مهديپور درباره دفتر شعر «سقفها» میگوید!
اما در اين ميان دفتر «سقفها» از بلوغ زباني درخوري برخوردار است. هرچند فصلهاي مشترك و همپوشانيهاي زيادي هم با دفترهاي ديگر او دارد كه مهمترين آنها وجود يك من ِ شاعر است كه در بين تمام شعرها تويي را مورد خطاب قرار ميدهد و مهم اين است كه بدانيم اصرار شاعر بر حضور اين من و تو از كجا ميآيد...
سه روایت از «در گذار روزگار» اثر ابراهیم گلستان
بهگفته ابراهیم گلستان در مقدمهاش بر این كتاب، «چهبسا از همین تغییر و با همین تغییر نشانهای حاصل آید از زمانه و فضای بعدی، حاضر. و روزگار همچنان در گذار.»
«آه، استانبول» و روایت هراس و بحران
نکته اصلی در «آه، استانبول»، مجموعه داستانی که در کلیتش تصویری از وضعیت یک زمانه به دست میدهد، در ایدهای نهفته است که پشت داستانهای کتاب خوابیده و بازتابنده استراتژی نویسنده در کتاب است.
تنها ادبیات است که از پشتِ خروارها خاکِ گور، شما را به روح یک انسان وصل میکند؛ اتصالی بیواسطهتر، کاملتر و عمیقتر از وقتی که با دوستتان رودررو حرف میزنید. حتی در عمیقترین و دیرپاترین دوستیهایمان، هرگز در حرفزدن به اندازۀ وقتی که صفحهای سفید و خوانندگانی ناشناس جلوی رویمان است، آزاد نیستیم.
می گویند خورخه لوئیس بورخس یکی از بهترین نویسندگان قرن بیستم بود، ولی جایزه ادبی نوبل را نبرد.
فارغ از ضعف و قوت، تنوع شگردهای فرمی، تسلط یا خامدستی نویسنده در روایتپردازی؛ «تهرانیا»، مجموعه هفت داستان کوتاه از مسعود بخشی، خالق وضعیتی است که در آن هر تضادی به ابهام بدل میشود. اساسا تهرانِ «تهرانیا» واقعیتر از تهرانی است که میشناسیم.
نگاهي به «تسخیرشدگان» آلبر کامو
آلبر کامو «تسخیرشدگان» را مهمترین رمان سیاسی و آن را یکی از چهار، پنج رمانی میداند که فراتر از همه آثار ادبی قرار دارد.
نگاهی به رمان «الوار برای تابوتها»ی کلود راگون
«الوار برای تابوتها» در سال ٢٠١٠ به چاپ رسید که با استقبال خوبی مواجه شد و توانست جایزه سال ادبیات فرانسه در حوزه رمانهای پلیسی را به دست آورد.
درآمدي بر كتاب «سبك» و ادبيات بيسبك
اينكه ادبيات ما خوانده نميشود افسانه است. افسانهاي كه جريان غالبِ بيرمق داستاننويسي ما ساخته و پرداخته تا ادبيات ميانمايه را به مخاطبان اندكش قالب كند.