شش راه برای پیدا کردن هدف زندگی
تک تک انسانهای کرۀ زمین راه و هدفی دارند که باید آن را بپیمایند و محقق کنند، حتی اگر خود به آن واقف نباشند. چه این هدف از طریق شغل، یا کار داوطلبانه، یا ایجاد تغییر اجتماعی، یا اصلاً هر چیز دیگری محقق شود، فرقی نمیکند، شما نیز هدفی عالی دارید و باید آن را پیدا کنید.
کد خبر :
۳۰۷۹
بازدید :
۲۸۴۷۳
فرادید | تک تک انسانهای کرۀ زمین راه و هدفی دارند که باید آن را بپیمایند و محقق کنند، حتی اگر خود به آن واقف نباشند. چه این هدف از طریق شغل، یا کار داوطلبانه، یا ایجاد تغییر اجتماعی، یا اصلاً هر چیز دیگری محقق شود، فرقی نمیکند، شما نیز هدفی عالی دارید و باید آن را پیدا کنید.
در زیر شش راه برای اینکه هدف و عشق خود را در زندگی بیابید، معرفی شدهاند:
به گزارش فرادید به نقل از هافینگتون پست، چیزهایی که دوست دارید را فهرست کنید و کنار هم بچینید. مشخص کردن کارهایی که در زندگیتان حقیقتاً عاشق انجامشان هستید، بهترین راه برای یافتن مقصود و عشقتان در زندگی است. ممکن است در ابتدا متوجه منظور این کار نباشید، اما همۀ کارهایی شما از انجامشان لذت میبرید، بخشی از مسیرتان در رسیدن به هدف است، در نتیجه قلم و کاغذی پیدا کنید و شروع به نوشتن کنید. با درست کردن یک لیست علاقمندیها، به تصویر روشنی از همۀ چیزهایی که عاشقشان هستید، از جمله غذاها، تجربیات، مسافرت و کارهایی که از انجامشان لذت میبرید، خواهید رسید. وقتی که این لیست را تکمیل کردید، نگاهی از بالا به آن بیاندازید و ببینید که چطور این این تکههای فوقالعاده را میتوان کنار هم گذاشت تا به آنچه که در دنیا باید انجام دهید برسید. کلید موفقیت، شفافیت و صداقت است و اینکه به به تخیلتان اجازۀ فوران دهید.
کارهایی را که انجامشان برایتان آسان است را مشخص کنید. اغلب اوقات عشق و هدف ما درست پیش روی ماست، اما آنقد برایمان طبیعی است که راجع بهش فکر نمیکنیم. کاری را که به راحتی در زندگی روزمره انجام میدهید، احتمال دارد که به شکلی با مقصودتان در زندگی مرتبط باشد. از کنار چیزهای که انجامشان برای شما آسان است به سادگی عبور نکنید، چرا که مطمئن باشید اینکه انجامشان برای شما آسان است، به این معنی نیست که دیگران هم به آسانی قادر به انجام همان کار هستند. با شناخت چیزی که برای شما طبیعی است، میتوانید با استفاده از آن نقاط قوت رو به جلو حرکت کرده و به طرقی که هرگر فکرش را نمیکردید به دیگران کمک کنید.
به گذشتهتان نگاه کنید. خیلی وقتها مشقتهایی که در طول زندگی موفق به پشت سر گذاشتنشان شدهایم، بخشی از هدف ما را تشکیل خواهند داد. با نگاه کردن به گذشته و شرایطی که با موفقیت از آن عبور کردهاید، میتوانید به دیدگاهی برسید که بسیاری از مردم جهان از آن بیبهرهاند . شما سپس میتوانید از آن تجربیات استفاده کنید و به دیگرانی که در حال گام گذاشتن در مسیری مشابه هستند کمک کنید و تاثیری بزرگ بر جهان داشته باشید. به کدام بخش از داستان زندگیتان احساس اشتیاق دارید؟ این معمولاً میتواند نشانهای از این باشد که هدف بزرگترتان در زندگی چیست.
همچون یک کودک بازی کنید. ما آدمهای بزرگسال معمولاً رهایی و لذتی را در کودکی احساس میکردیم را از یاد میبریم. وقتی که خردسالتر بودید، تخیلی وحشی داشتید و از همۀ احتمالات راجع به اینکه به کجا خواهید رسید و چه کار خواهید شد، با آغوش باز استقبال میکردید. رویاهایتان راجع به هر چه بود، از آتشنشان رقاص تا معلمی که جهان را نجات میدهد، در واقعیت آنها شک نمیکردید. فقط اجازه میداد که تخیل و قلبتان راهنمایتان باشد. وقت آن رسیده که فتیلۀ خلاقیتتان را بالا بکشید و با تلنگر زدن به کودک درونتان، دوباره در رویا غرق شوید. کمی از کلۀتان بیرون بیایید و به قلبتان برسید و به سراغ دلخوشیهای بچگی بروید. چرا که معمولاً آنجاست که ایدههای فوقالعاده و نهایتاً هدفتان در زندگی به سراغتان میآید.
هر کاری که خوشحالتان میکند را انجام دهید. بافتن شوق و عشقتان در زندگی مستقیماً با انجام کارهایی که خوشحالتان میکند و روحتان را به وجد میآورد در ارتباط است. اگر آواز خواندن، نوشتن، یا چیز ساختن خوشحالتان میکند، در انجامش تردید نکنید. اگر عاشق تدریس، دویدن، یا مجریگری هستید، لطفاً همه را انجام دهید. چه کسی گفته که هدف زندگی تنها باید یکی باشد؟ بشر بنا بر طبیعتش میتواند چندین علاقهمندی داشته باشد و این که خود را ملزم به انتخاب یکیشان کنید، به معنی نادیده گرفتن آزادیتان است. شما بناست زندگی و هر آنچه که در چنته دارد را تجربه کنید، در نتیجه خود را تنها محدود به یک چیز نکنید. کارهای بسیار را امتحان کنید و کاری که خوشحالتان میکند را انجام دهید . اینجاست که مسیرتان برای رسیدن به مقصد حقیقی، انتظارتان را میکشد.
از دیگران کمک بخواهید. اگر هنوز احساس میکنید که در یافتن هدف و عشقتان در زندگی گیر کردهاید، احتمالاً وقت آن رسیده تا از دیگران کمک بخواهید. شما به عنوان بدترین منتقد خود، احتمالاً در دیدن جنبههای حقیقتاً درخشان خود با دشواری مواجه خواهید شد. دوستان، اعضای خانواده و افراد کاربلد (همچون مشاوران) از منظری شما را میبینند که خودتان نمیتوانید و میتوانند شما را دیدن چیزهایی در خودتان هدایت کنند که نه تنها شما را در یافتن عشقتان در زندگی هدایت میکند، بلکه میتواند که کاری که باید در زندگی به آن بپردازید را به شما بنمایاند.
عشق و هدف همراه هم هستند، بنابراین وقتی در یافتن هدفتان به مشکل برمیخورید به سراغ چیزی بروید که به شما لذت میدهد و در کوتاه زمانی میتوانید زندگیتان را دستخوش تغییر کرده و آنطور که دوست دارید زندگی کنید.
منبع: Huffington Post،
ترجمه از فرادید
در زیر شش راه برای اینکه هدف و عشق خود را در زندگی بیابید، معرفی شدهاند:
به گزارش فرادید به نقل از هافینگتون پست، چیزهایی که دوست دارید را فهرست کنید و کنار هم بچینید. مشخص کردن کارهایی که در زندگیتان حقیقتاً عاشق انجامشان هستید، بهترین راه برای یافتن مقصود و عشقتان در زندگی است. ممکن است در ابتدا متوجه منظور این کار نباشید، اما همۀ کارهایی شما از انجامشان لذت میبرید، بخشی از مسیرتان در رسیدن به هدف است، در نتیجه قلم و کاغذی پیدا کنید و شروع به نوشتن کنید. با درست کردن یک لیست علاقمندیها، به تصویر روشنی از همۀ چیزهایی که عاشقشان هستید، از جمله غذاها، تجربیات، مسافرت و کارهایی که از انجامشان لذت میبرید، خواهید رسید. وقتی که این لیست را تکمیل کردید، نگاهی از بالا به آن بیاندازید و ببینید که چطور این این تکههای فوقالعاده را میتوان کنار هم گذاشت تا به آنچه که در دنیا باید انجام دهید برسید. کلید موفقیت، شفافیت و صداقت است و اینکه به به تخیلتان اجازۀ فوران دهید.
کارهایی را که انجامشان برایتان آسان است را مشخص کنید. اغلب اوقات عشق و هدف ما درست پیش روی ماست، اما آنقد برایمان طبیعی است که راجع بهش فکر نمیکنیم. کاری را که به راحتی در زندگی روزمره انجام میدهید، احتمال دارد که به شکلی با مقصودتان در زندگی مرتبط باشد. از کنار چیزهای که انجامشان برای شما آسان است به سادگی عبور نکنید، چرا که مطمئن باشید اینکه انجامشان برای شما آسان است، به این معنی نیست که دیگران هم به آسانی قادر به انجام همان کار هستند. با شناخت چیزی که برای شما طبیعی است، میتوانید با استفاده از آن نقاط قوت رو به جلو حرکت کرده و به طرقی که هرگر فکرش را نمیکردید به دیگران کمک کنید.
به گذشتهتان نگاه کنید. خیلی وقتها مشقتهایی که در طول زندگی موفق به پشت سر گذاشتنشان شدهایم، بخشی از هدف ما را تشکیل خواهند داد. با نگاه کردن به گذشته و شرایطی که با موفقیت از آن عبور کردهاید، میتوانید به دیدگاهی برسید که بسیاری از مردم جهان از آن بیبهرهاند . شما سپس میتوانید از آن تجربیات استفاده کنید و به دیگرانی که در حال گام گذاشتن در مسیری مشابه هستند کمک کنید و تاثیری بزرگ بر جهان داشته باشید. به کدام بخش از داستان زندگیتان احساس اشتیاق دارید؟ این معمولاً میتواند نشانهای از این باشد که هدف بزرگترتان در زندگی چیست.
همچون یک کودک بازی کنید. ما آدمهای بزرگسال معمولاً رهایی و لذتی را در کودکی احساس میکردیم را از یاد میبریم. وقتی که خردسالتر بودید، تخیلی وحشی داشتید و از همۀ احتمالات راجع به اینکه به کجا خواهید رسید و چه کار خواهید شد، با آغوش باز استقبال میکردید. رویاهایتان راجع به هر چه بود، از آتشنشان رقاص تا معلمی که جهان را نجات میدهد، در واقعیت آنها شک نمیکردید. فقط اجازه میداد که تخیل و قلبتان راهنمایتان باشد. وقت آن رسیده که فتیلۀ خلاقیتتان را بالا بکشید و با تلنگر زدن به کودک درونتان، دوباره در رویا غرق شوید. کمی از کلۀتان بیرون بیایید و به قلبتان برسید و به سراغ دلخوشیهای بچگی بروید. چرا که معمولاً آنجاست که ایدههای فوقالعاده و نهایتاً هدفتان در زندگی به سراغتان میآید.
هر کاری که خوشحالتان میکند را انجام دهید. بافتن شوق و عشقتان در زندگی مستقیماً با انجام کارهایی که خوشحالتان میکند و روحتان را به وجد میآورد در ارتباط است. اگر آواز خواندن، نوشتن، یا چیز ساختن خوشحالتان میکند، در انجامش تردید نکنید. اگر عاشق تدریس، دویدن، یا مجریگری هستید، لطفاً همه را انجام دهید. چه کسی گفته که هدف زندگی تنها باید یکی باشد؟ بشر بنا بر طبیعتش میتواند چندین علاقهمندی داشته باشد و این که خود را ملزم به انتخاب یکیشان کنید، به معنی نادیده گرفتن آزادیتان است. شما بناست زندگی و هر آنچه که در چنته دارد را تجربه کنید، در نتیجه خود را تنها محدود به یک چیز نکنید. کارهای بسیار را امتحان کنید و کاری که خوشحالتان میکند را انجام دهید . اینجاست که مسیرتان برای رسیدن به مقصد حقیقی، انتظارتان را میکشد.
از دیگران کمک بخواهید. اگر هنوز احساس میکنید که در یافتن هدف و عشقتان در زندگی گیر کردهاید، احتمالاً وقت آن رسیده تا از دیگران کمک بخواهید. شما به عنوان بدترین منتقد خود، احتمالاً در دیدن جنبههای حقیقتاً درخشان خود با دشواری مواجه خواهید شد. دوستان، اعضای خانواده و افراد کاربلد (همچون مشاوران) از منظری شما را میبینند که خودتان نمیتوانید و میتوانند شما را دیدن چیزهایی در خودتان هدایت کنند که نه تنها شما را در یافتن عشقتان در زندگی هدایت میکند، بلکه میتواند که کاری که باید در زندگی به آن بپردازید را به شما بنمایاند.
عشق و هدف همراه هم هستند، بنابراین وقتی در یافتن هدفتان به مشکل برمیخورید به سراغ چیزی بروید که به شما لذت میدهد و در کوتاه زمانی میتوانید زندگیتان را دستخوش تغییر کرده و آنطور که دوست دارید زندگی کنید.
منبع: Huffington Post،
ترجمه از فرادید
۰