سفر به ناکجاآباد!
وسط ناکجا آباد بود! انگار که هیچ چیز در شعاع چند صد کیلومتری آنجا وجود نداشت. فقط چند خودرو که به شکل دایره پارک کرده بودند و دو چادر موقتی برای اقامت وجود داشت...
کد خبر :
۳۳۰۷۸
بازدید :
۱۵۷۹۵
فرادید | باید با رسوم جالب مردم ساکن تلماسههای آوازخوان در سرزمین چنگیز مغول آشنا شد. دن جوزف به بیابان گوبی در مغولستان رفته تا از این رسوم عکاسی کند.
به گزارش فرادید، تپه ماسهای یا تَلماسه به تپه یا رشته ارتفاعات شنی که بر اثر وزش باد و جابجا شدن شن پدید آمده باشد، گفته میشود .این گونه تپهها در کویر و در قسمت بالاتر از سطح جزر و مد ساحلها دیده میشوند. از مناطق بزرگ تلماسهای جهان میتوان از ربع الخالی و بیابان گوبی نام برد.
دن جوزف، عکاس ساکن لندن، پس از مشاهده آثار عکاسان دیگر با موضوع سبک زندگی کوچنشینان مغول در علفزارها تصمیم گرفت تا به آنجا برود تا بتواند زندگی مردم مغولستان را ثبت کند.
وی از طریق روابط خود در انجمن جانورشناسی لندن به "دالان زادگاد" رفت و سپس از آنجا به مدت یک روز و نیم رانندگی کرد تا با اولین خانواده ملاقاتی داشته باشد. جوزف در آن ملاقات با گاو داران و شتردارانی ساکن تپههای شنیِ "خونگور" نیز دیدار کرد.
خوشبختانه جوزف با مشکل اقامت مواجه نشد، زیرا مردم مغولستان هنوز به رسوم سنتی و دیرینه خود پایبند هستند: پذیرایی از میهمانان در ازای دریافت هدیه و اگر میهمان خارجی بود، مقدار کمی پول.
جوزف میگوید: «این منطقه در چند سال اخیر شاهد افزایش ورود گردشگران و رشد صنعت توریسم بوده است. به همین خاطر در تمام طول تابستان شاهد پروازهای مستقیم روزانه به دالان زادگاد هستیم... علاوه بر آن، شاهد رشد کمپهای ویژه سپری کردن تعطیلات هستیم که فقط به اندازه چند ساعت رانندگی با تپههای شنی فاصله دارند؛ آن کمپها خیلی شبیه کمپهای باتلین [کمپهای تعطیلات در بریتانیا] هستند ولی فاقد جنبه سرگرمی آن هستند. از یکی از اهالی پرسیدم که از کجا میتوان نوشیدنی پیدا کرد که جوابشان مرا کمی افسرده کرد!»
گرچه بیابان و زمینهای بایر شرایط طاقت فرسایی را به لحاظ تامین مواد غذایی در آنجا ایجاد کرده بود، اما بزرگترین مانعِ جوزف "مانع زبانی" بود. او مجبور بود برای برقراری ارتباط با اهالی به ایما و اشاره تکیه کند.
شرکت در مراسم نادم (Naadam) که هر ساله به مناسبت انقلاب مغولستان در سال 1921 میلادی و استقلال از چین جشن گرفته میشود، برای جوزف دشوار نبود زیرا او نیازی به مترجم نداشت.
جشن نادم شامل رویدادهای مختلفی از جمله انجام ورزشهای سنتی، موسیقی و فرهنگ نظامی است.
این عکاس 33 ساله افزود: «بهترین راه برای توصیف آن کریسمس است؛ نمایشگاهی تابستانی و بازیهای کوهستانی همه یک جا جمع شدهاند! هر منطقه از مغولستان یک نسخه خاص از مراسم نادم را خواهند داشت که آن مراسم در طی چند روز در ماه ژوئیه برگزار خواهد شد. مردم در این مراسم گرد هم جمع شده و مشغول به بازی و سرگرمی میشوند. تماشای مسابقات اسب سواری، تیراندازی با کمان و کشتی از جمله فعالیت محبوب دیگر است.»
دن جوزف حین کاوش منطقه تصمیم گرفت تا مسابقات اسب سواری سنتی در "اولان باتار" و مسابقهای کوچکتر در بیابان گوبی را از نزدیک تماشا کند.
جوزف همچنین میگوید: «وسط ناکجا آباد بود! انگار که هیچ چیز در شعاع چند صد کیلومتری آنجا وجود نداشت. فقط چند خودرو که به شکل دایره پارک کرده بودند و دو چادر موقتی برای اقامت وجود داشت... مردم دو تا از آن خودروها را در مسافتی دورتر به عنوان خط پایان پارک میکردند و مسابقات کشتی نیز درست در وسط همان حلقه از خودروها پارک میشد. در مسابقه کشتی انگار دو داور وجود داشت و هر یک از داوران مختص یکی از کشتی گیران بود.
«پیش از شروع هر مسابقه، هر کشتی گیر باید نوعی رقص را برای داور خود اجرا کند که در آن باید شبیه عقابی شوند که بالهایش را باز کرده و آنها را به آرامی تکان میدهد... تنها قانون مسابقه این بود که کمر حریف را به هر طریق ممکن خاک کنی! فرقی نمیکرد دستانش را قلاب میکردند تا پاهایشان را. طول هر مسابقه نیز نباید از 10 دقیقه تجاوز میکرد.»
گرچه ملاقات با خانوادههای ساکن بیابان گوبی از جمله اهداف سفر جوزف بود، اما سفرش موارد دیگری را نیز شامل شد.
او در آخر میافزاید: «به یاد ماندنیترین خاطره سفر مربوط به زمانی است که داشتم از یک تپه شنی 200 متری بالا میرفتم تا به موقع به تماشای غروب آفتاب برسم. وقتی به بالاترین نقطه آن تلماسه بلند رسیدم، صدای آواز تپههای ماسهای را از دوردست میشنیدم. سپس لرزش و صدای آواز همان تپهای که بر رویش ایستاده بودم را احساس کردم... لحظه غریبی بود و یا شاید هم ترسناک! اما کلا یک دقیقه طول کشید و سپس به تماشای غروب آفتاب نشستم.»
این صدای عرفانی و مرموز به دلیل وزش باد بر فراز تلماسهها و یا راه رفتن شخصی بر روی آن تپههای شنی شکل میگیرد.
ترجمه: وبسایت فرادید
به گزارش فرادید، تپه ماسهای یا تَلماسه به تپه یا رشته ارتفاعات شنی که بر اثر وزش باد و جابجا شدن شن پدید آمده باشد، گفته میشود .این گونه تپهها در کویر و در قسمت بالاتر از سطح جزر و مد ساحلها دیده میشوند. از مناطق بزرگ تلماسهای جهان میتوان از ربع الخالی و بیابان گوبی نام برد.
دن جوزف، عکاس ساکن لندن، پس از مشاهده آثار عکاسان دیگر با موضوع سبک زندگی کوچنشینان مغول در علفزارها تصمیم گرفت تا به آنجا برود تا بتواند زندگی مردم مغولستان را ثبت کند.
وی از طریق روابط خود در انجمن جانورشناسی لندن به "دالان زادگاد" رفت و سپس از آنجا به مدت یک روز و نیم رانندگی کرد تا با اولین خانواده ملاقاتی داشته باشد. جوزف در آن ملاقات با گاو داران و شتردارانی ساکن تپههای شنیِ "خونگور" نیز دیدار کرد.
خوشبختانه جوزف با مشکل اقامت مواجه نشد، زیرا مردم مغولستان هنوز به رسوم سنتی و دیرینه خود پایبند هستند: پذیرایی از میهمانان در ازای دریافت هدیه و اگر میهمان خارجی بود، مقدار کمی پول.
جوزف میگوید: «این منطقه در چند سال اخیر شاهد افزایش ورود گردشگران و رشد صنعت توریسم بوده است. به همین خاطر در تمام طول تابستان شاهد پروازهای مستقیم روزانه به دالان زادگاد هستیم... علاوه بر آن، شاهد رشد کمپهای ویژه سپری کردن تعطیلات هستیم که فقط به اندازه چند ساعت رانندگی با تپههای شنی فاصله دارند؛ آن کمپها خیلی شبیه کمپهای باتلین [کمپهای تعطیلات در بریتانیا] هستند ولی فاقد جنبه سرگرمی آن هستند. از یکی از اهالی پرسیدم که از کجا میتوان نوشیدنی پیدا کرد که جوابشان مرا کمی افسرده کرد!»
گرچه بیابان و زمینهای بایر شرایط طاقت فرسایی را به لحاظ تامین مواد غذایی در آنجا ایجاد کرده بود، اما بزرگترین مانعِ جوزف "مانع زبانی" بود. او مجبور بود برای برقراری ارتباط با اهالی به ایما و اشاره تکیه کند.
شرکت در مراسم نادم (Naadam) که هر ساله به مناسبت انقلاب مغولستان در سال 1921 میلادی و استقلال از چین جشن گرفته میشود، برای جوزف دشوار نبود زیرا او نیازی به مترجم نداشت.
جشن نادم شامل رویدادهای مختلفی از جمله انجام ورزشهای سنتی، موسیقی و فرهنگ نظامی است.
این عکاس 33 ساله افزود: «بهترین راه برای توصیف آن کریسمس است؛ نمایشگاهی تابستانی و بازیهای کوهستانی همه یک جا جمع شدهاند! هر منطقه از مغولستان یک نسخه خاص از مراسم نادم را خواهند داشت که آن مراسم در طی چند روز در ماه ژوئیه برگزار خواهد شد. مردم در این مراسم گرد هم جمع شده و مشغول به بازی و سرگرمی میشوند. تماشای مسابقات اسب سواری، تیراندازی با کمان و کشتی از جمله فعالیت محبوب دیگر است.»
دن جوزف حین کاوش منطقه تصمیم گرفت تا مسابقات اسب سواری سنتی در "اولان باتار" و مسابقهای کوچکتر در بیابان گوبی را از نزدیک تماشا کند.
جوزف همچنین میگوید: «وسط ناکجا آباد بود! انگار که هیچ چیز در شعاع چند صد کیلومتری آنجا وجود نداشت. فقط چند خودرو که به شکل دایره پارک کرده بودند و دو چادر موقتی برای اقامت وجود داشت... مردم دو تا از آن خودروها را در مسافتی دورتر به عنوان خط پایان پارک میکردند و مسابقات کشتی نیز درست در وسط همان حلقه از خودروها پارک میشد. در مسابقه کشتی انگار دو داور وجود داشت و هر یک از داوران مختص یکی از کشتی گیران بود.
«پیش از شروع هر مسابقه، هر کشتی گیر باید نوعی رقص را برای داور خود اجرا کند که در آن باید شبیه عقابی شوند که بالهایش را باز کرده و آنها را به آرامی تکان میدهد... تنها قانون مسابقه این بود که کمر حریف را به هر طریق ممکن خاک کنی! فرقی نمیکرد دستانش را قلاب میکردند تا پاهایشان را. طول هر مسابقه نیز نباید از 10 دقیقه تجاوز میکرد.»
گرچه ملاقات با خانوادههای ساکن بیابان گوبی از جمله اهداف سفر جوزف بود، اما سفرش موارد دیگری را نیز شامل شد.
او در آخر میافزاید: «به یاد ماندنیترین خاطره سفر مربوط به زمانی است که داشتم از یک تپه شنی 200 متری بالا میرفتم تا به موقع به تماشای غروب آفتاب برسم. وقتی به بالاترین نقطه آن تلماسه بلند رسیدم، صدای آواز تپههای ماسهای را از دوردست میشنیدم. سپس لرزش و صدای آواز همان تپهای که بر رویش ایستاده بودم را احساس کردم... لحظه غریبی بود و یا شاید هم ترسناک! اما کلا یک دقیقه طول کشید و سپس به تماشای غروب آفتاب نشستم.»
این صدای عرفانی و مرموز به دلیل وزش باد بر فراز تلماسهها و یا راه رفتن شخصی بر روی آن تپههای شنی شکل میگیرد.
۰