حق دوست داشته شدن!

حق دوست داشته شدن!

با این‌ همه میلیون‌ها کودک وجود دارد که در نهادهای مراقبتی بدون والدین به سر می‌برند. همچنین سازمان‌های حفاظت از کودکان هرساله میلیون‌ها گزارش از بدرفتاری و غفلت نسبت به کودکان دریافت می‌کنند. اینکه دوست داشته شدن یک حق است به این معنی است که کودکانی که در نهادهای مراقبتی زندگی می‌کنند سزاوار این محبت هستند بدون اینکه آن را از ما مطالبه کنند. اگر کودک یک حق انسانی برای دوست داشته شدن دارد این مستلزم آن است که نه‌تنها والدین و قیّم‌هایشان بلکه همه ما از سیاست‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌هایی حمایت کنیم که احتمال این را که همه کودکان محبتی را که خواهان آن هستند و به آن نیاز دارند را به دست بیاورند افزایش می‌دهد.

کد خبر : ۳۵۹۶۸
بازدید : ۳۲۳۵
حق دوست داشته شدن!
فرادید | مطمئنا هر کودکی در هر جای این کره خاکی باید دوست داشته شود. حقیقت این موضوع بر همه آشکار است. اما آیا این موضوع یک حق انسانی است؟ بسیاری از اعلامیه های بین المللی چنین نظری دارند. برای مثال اعلامیه 1989 در خصوص حقوق کودک که در سرزمین های اشغالی به تصویب رسید، بیان می‌کند که هر کودکی«حق زندگی با خانواده، یعنی امکان برخورداری از خوراک و پوشاک، مسکن مناسب، حمایت، محبت و همدلی» را دارد؛ اعلامیه 1979 در خصوص حقوق کودکان موزابیکی مدعی است که آنها «حق دارند در محیطی رشد کنند که همراه با صلح و امنیت و مملو از محبت و همدلی باشد»؛ منشور حقوق کودک 1951 که در ژاپن اعلام شد می گوید که آنها باید «مستحق این باشند که در خانه خودشان و با محبت کافی بزرگ شوند.»
به گزارش فرادید به نقل از ایان، حقوق بشر باید از شروط ضروری ما برای رسیدن به یک زندگی خوب حمایت کند. شواهد محکمی وجود دارد که همه کودکان برای پرورش و بالندگی احتیاج به محبت دارند که این به آن معنی است که دوست داشته شدن یکی از آن شروط ضروری است. این حاکی از آن است که حق دوست داشته شدن باید در کنار حقوق دیگر نظیر حق غذا، حق آشامیدن آب سالم، سرپناه، مراقبت های بهداشتی، تحصیل و نظایر آن که پیش نیاز نیل به یک زندگی خوب است محترم شمرده شود.
با این حال بحث های فلسفی متعددی در این خصوص وجود دارد که آیا کودکان حقی برای دوست داشته شدن دارند یا نه. این موضوع که تا چه اندازه ضرورت دوست داشتن آنها مورد پذیرش است محل بحث ما نیست. یکی از قوی ترین دلایل در این خصوص را می توان در آثار ایمانوئل کانت یافت.
کانت معتقد است از آنجایی که احساسات ما تحت کنترل مستقیم آگاهی ما نیستند، احمقانه است بگوییم که هر کس موظف است دیگری را دوست بدارد. به عقیده او هر آنقدر که سخت تلاش کنیم و هر چقدر که این محبت عاقلانه باشد، نمی توانیم صرفا از روی اراده کسی را دوست داشته باشیم. بر این اساس این ادعا که هر کودکی این حق را دارد که دوست داشته شود بسیار دور از ذهن است، چرا که این حق یک وظیفه متناظر را برای کسی که باید کودک را دوست بدارد به وجود می آورد، وظیفه ای که شاید فرد توانایی انجام آن را نداشته باشد. از نظر کانت «باید، مستلزم توانایی است»: پیش شرط وظیفه در این مورد بخصوص این است که شخص توانایی دوست داشتن کودک را داشته باشد.
با این حال این گونه انتقادات به آن اندازه که در نگاه اول به نظر می رسند قوی نیستند. این نقد مبتنی بر این پیش فرض است که احساسات ما فراتر از کنترل آگاهانه ما هستند، یا به عبارتی دیگر ما نمی توانیم دوست داشتن کسی را انتخاب کنیم. بااین‌همه شیوه های وجود دارد که با آنها می توانیم محبت والدینی را به وجود آوریم و آن را در خودمان پرورش دهیم. اول اینکه می توانیم برای خودمان دلایلی برای محبت کردن پیدا کنیم. فکر کردن در مورد اینکه چرا باید به یک کودک محبت کنیم ما را آماده می‌کند که به کودکان احساس محبت داشته باشیم. دلایل بسیار خوبی وجود دارد که بخواهیم به یک کودک محبت کنیم چون که هر کودکی برای رشد به محبت احتیاج دارد. دوم اینکه ما می توانیم عمدا خودمان را در شرایطی قرار دهیم که در آن شرایط احساسی مشابه محبت والدین به کودک داشته باشیم. برای مثال می توانیم زمانی را برای بازی با یک کودک یا خواندن داستان شب برای او اختصاص دهیم. همین طور می توانیم از موقعیت هایی که تمایل ما را به محبت به او را از بین می‌برند دوری کنیم برای مثال اگر می دانیم که هنگام خستگی بداخلاق می شویم سعی کنیم پیش از مراقبت از یک کودک به اندازه کافی استراحت کنیم.
با فراهم آوردن مداوم این دلایل و جستجوی شرایطی که در به وجود آوردن احساس محبت به کودک تاثیر بیشتری داشته باشند، می توان حالتی را به وجود آورد که در آن، کودک را مورد محبت قرار داد. بنابراین نقد کانتی مبنی بر اینکه کودکان حقی برای دوست داشته شدن ندارند تنها به این دلیل که دوست داشتن ورای کنترل آگاهانه ماست با تردید مواجه خواهد شد.
کودکان در واقع این حق را دارند که دوست داشته شوند، و آنهایی که وظیفه اصلی نگهداری از آنها را به عهده دارند یعنی والدین و قیّم های آنها وظیفه متناظر دوست داشتن آنها را به عهده دارند یا حداقل باید هر کاری که به دستشان می رسد برای تهییج چنین احساسی در خود انجام دهند.
حق دوست داشته شدن!
بااین‌همه هنوز یک موضوع تردید آمیز وجود دارد. آیا این به آن معنی است که کودکانی که احساس می‌کنند از سوی والدین خود دوست داشته نمی شوند می توانند آنها را به نقض حقوق بشری خود متهم کنند. این سوال به نظر عجیب می رسد اما ما باید شرایطی را که در آن کودک به واقع دوست داشته نمی شوند را از مواردی که در آن کودک مورد محبت واقع می شود اما به دلایل مختلف احساس می‌کند که دوست داشته نمی شود را از یکدیگر جدا کنیم. در مورد اول حقوق بشر این کودکان در واقع نقض شده است؛ در مورد بعدی بهتر است به خودمان یادآوری کنیم که گستره محبت والدین شامل چیزی بیش از محبت و ملایمت است: گاهی این گستره انضباط را هم در بر می گیرد. کودکان به انضباط نیاز دارند زیرا در ابتدا زندگی کودک تجربه کافی برای زندگی کردن ندارد و این انضباط به او کمک می‌کند تا از خطرات زندگی در امان بماند.
کودکانی که از سوی والدین خود مورد محبت قرار می گیرند انگیزه بیشتری برای گوش دادن به حرفهای والدین و قبول قوانینی که آنها را در مقابل خطرات حفظ می‌کند دارند. در مقابل کودکانی که همواره از سوی والدینی که آنها را دوست ندارند مورد تنبیه واقع می شوند به سرعت یاد می گیرند که از چنین والدینی دوری کنند.
بااین‌همه آیا بهتر نیست که بیشتر روی این موضوع تأکید کنیم که به لحاظ اخلاقی خوب است که والدین به کودکان خود محبت کنند و درصورتی‌که چنین احساس ندارند تلاش بیشتری برای ایجاد آن کنند، تا اینکه بر حق کودکان بر دوست داشته شدن پافشاری کنیم؟ این پیشنهاد فرض می‌کند که هر کودکی والدینی دارد و اینکه هر پدر و مادری اهمیت محبت والدین به کودکان را درک می‌کند.
با این‌ همه میلیون‌ها کودک وجود دارد که در نهادهای مراقبتی بدون والدین به سر می‌برند. همچنین سازمان‌های حفاظت از کودکان هرساله میلیون‌ها گزارش از بدرفتاری و غفلت نسبت به کودکان دریافت می‌کنند. اینکه دوست داشته شدن یک حق است به این معنی است که کودکانی که در نهادهای مراقبتی زندگی می‌کنند سزاوار این محبت هستند بدون اینکه آن را از ما مطالبه کنند. اگر کودک یک حق انسانی برای دوست داشته شدن دارد این مستلزم آن است که نه‌تنها والدین و قیّم‌هایشان بلکه همه ما از سیاست‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌هایی حمایت کنیم که احتمال این را که همه کودکان محبتی را که خواهان آن هستند و به آن نیاز دارند را به دست بیاورند افزایش می‌دهد.


۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید