گفت و گوی شاه و دیپلمات

ژاپنی به من بگو شما چگونه راهآهن ساختهاید؛ ای شاه ایران با کوشش ژاپنی و دانش خارجی.
کد خبر :
۴۲۰۶۰
بازدید :
۱۶۵۶

آدمی از روشنبینی و هوش این افسر ژاپنی درمیماند. او که ١٤٠سال پیش به ایران آمده است، «آن»ی از این سرزمین را دریافته و نمایانده است که ایرانیان، خود، همچنان در گذر سدهها و دههها، نهتنها آن را دیده اما نادیده گرفته، بلکه، زخمهایش را در گذر تاریخ با خود همراه آوردهاند؛ نیک که به نوشتههای این فرستاده ژاپنی مینگری و آنها را میخوانی، درمییابی بسیاری از گرفتاریهای ایرانیان در گذار تاریخ، البته از ناآگاهی برنمیآمده و در دیگر بسترها ریشه داشته است.
«پستخانه و خط تلگراف ساختهاند، اما راهسازي نكردهاند و چاپارخانهها با كمبود آدم و چاپارخانهدار و بدي وضع راهها چندان بهكار نميآيد، و مردم بيشتر كارواني به هرجا سفر ميكنند. به گمانم در ايران هم براي خطر نكردن و ايمن ماندن، دفاع مملكت را به دست بيگانگان سپردهاند».
نوبويوشي فوروكاوا، افسر ژاپنی و نویسنده «سفرنامه فوروکاوا» به تلخی یادآور میشود این وضعیت، نه بهدلیل بیتوجهی به رفاه کشور و مردمان آن، که، به دلیل پایبندی به باورهایی کهنه است که آثار و مآثر آن را در گوشهگوشه تاریخ این سرزمین میتوان جست و یافت. او بر آن است ایرانیان از آنرو راه نساختهاند که میهراسند جاده هموار و خوب، راه یورش بیگانگان را بر آنان میگشوده و این اندیشه، یک هراس بزرگ تاریخی در گذر هزارهها و سدههای تاریخی در دل مردمان این سرزمین ریشه دوانده است. «هنوز و همچنان بر رسوم كهنه ماندهاند.
دريغا! آيا اسكندر كه تا تختجمشيد آمد [و آنجا را گرفت و ويران ساخت] پيش رويش براي اين بود كه راههاي خوب ساخته شده بود [كه اكنون متعذر ميشوند كه داشتن جادههاي خوب و درست موجب پيشروي دشمن ميشود!] چنين نيست... چرا ميپندارند كه نبودن راه و سختگذر بودن خاك، مملكت را ايمن نگاه ميدارد، و وسيله دفاعي طبيعي است». این افسر ژاپنی با اشاره به اینکه «اينگونه فكرها كهنه شده است»، گویی در جایگاه و پوستین یک ایرانی میهنپرست تأکید میکند: «مرداني كه در انديشه [ترقي و تعالي] ايراناند، بايد از هماكنون به ساختن راهها برآيند و سرمايه و نيروي ملي را در كار بياورند تا بيابانهاي بيحاصل را آباد كنند. از اين راه است كه مملكت ايران اعتلا مييابد».
فوروکاوا سرانجام هشدار میدهد «اكنون در جنوب ايران شير [بريتانيا] نشسته و در شمال قوش پير [روسیه] كمين كرده است. ايران بايد مراقب و هشيار باشد و خود را در برابر اينان حفظ كند».
دارالخلافه ناصری، عمارت سلطنتی، سال ١٢٥٩ خورشیدی
ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از دومین سفر فرنگ، در شهر سنپترزبورگ روسیه با سفیر ژاپن در آن کشور دیدار کرد. آغاز جنبش تجدد و اصلاحات میجی در میانه سده نوزدهم میلادی موجب شده بود ژاپن به پیشرفتهایی اساسی در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دست یافته، آوازهاش بهعنوان کشوری آسیایی بر سر زبانها افتد. اشتیاق شاه قاجار به برپایی پیوندهای سیاسی با سرزمین شرق دور، سفر یک گروه سیاسی- نظامی را از دربار امپراتور میجی به ایران در پی آورد.
دارالخلافه ناصری، عمارت سلطنتی، سال ١٢٥٩ خورشیدی
ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از دومین سفر فرنگ، در شهر سنپترزبورگ روسیه با سفیر ژاپن در آن کشور دیدار کرد. آغاز جنبش تجدد و اصلاحات میجی در میانه سده نوزدهم میلادی موجب شده بود ژاپن به پیشرفتهایی اساسی در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دست یافته، آوازهاش بهعنوان کشوری آسیایی بر سر زبانها افتد. اشتیاق شاه قاجار به برپایی پیوندهای سیاسی با سرزمین شرق دور، سفر یک گروه سیاسی- نظامی را از دربار امپراتور میجی به ایران در پی آورد.
این گروه به سرپرستی یوشیدا ماساهارو، دیپلماتی میانرتبه با همراهی چند نظامی و بازرگان در سال ١٢٥٩ خورشیدی برابر با ١٨٨٠ میلادی به ایران آمد و توانست دیداری ویژه با شاه ایران داشته باشد. گفتوگوی میان دو میزبان و مهمان، شاه ایران و دیپلمات ژاپنی در این دیدار، یک رخداد مهم تاریخی، دستکم برای ایرانیان به شمار میآید. یوشیدا ماساهارو، سرپرست گروه، با شاه ایران گفتوگو کرده، البته بیشتر، پرسشهای کنجکاوانه او را پاسخ میدهد. فوروکاوا روایتگر این گفتوگوی جذاب میان شاه ایرانی و دیپلمات ژاپنی است.
ناصرالدینشاه در آغاز گفتوگو به یک مشکل تاریخی در ایران اشاره میکند که البته از آن آگاه بوده است و آنگونه که گواههای تاریخی نشان میدهد جز در مواردی اندک، هیچگاه او و دیگر جانشینانش در دودمان قاجار، در پی حل آن برنیامدند: «شاه: سفرتان در ايران به سلامت انجام شد؟ با مشكلي روبهرو نشديد؟ يوشيدا: بسيار خوشوقتم كه اين سفر را بسلامت و خوشي گذرانديم، و چشممان به جمال مهرآساي شاه روشن شد.
شاه: البته ميدانم كه راه خوب نيست، و كموبيش دشواري داشتهايد. اميدوارم كه در آينده نزديك در مسيرهايي راهآهن داشته باشيم. يوشيدا: براي گشتوگذار به ايران نيامدهايم. به شوق زيارت اعليحضرت پادشاه آمدهايم، و براي ديدن و بر رسيدن اوضاع اينجا. پس سختي سفر را هيچ احساس نكرديم».
شاه ماجراجوی قاجار، همزمان با شناخت کاستیهای ایران بهویژه در زمینه راهسازی و ارتباطات، گویی آگاهیهایی جالب درباره آغاز جنبش تجدد و اصلاحات امپراتور میجی در ژاپن داشته است. این را از پرسشهای او میتوان دریافت. آوازه پیشرفتهای ژاپن با گذر از مرزهای بسیار، از شرق دور به ایران رسیده و ناصرالدینشاه را بر آن داشته بود به گونهای ویژه فرستادگان دربار امپراتور را بپذیرد؛ تا آنجا که فوروکاوا نیز بر این مسأله تأکید میکند: «شنيدم كه زياد پيش نيامده بود كه شاه با اتباع و نمايندگان خارجي چنين [از نزديك و مفصل] گفتوگو كرده باشد».
شاه ایران رویاروی گروه ژاپنی، آنگونه که فوروکاوا تاکید کرده است، از جای برخاسته، ایستاده سخنی بیان میدارد که آگاهی بسیار درباره پارهای گرفتاریهای تاریخی ایران بهویژه در سدههای متاخر میتواند به ما واگذارد. ناصرالدین شاه قاجار پس از تعارفهای نخستین، مسألههایی از گروه ژاپنی میپرسد که آگاهی او و طبیعتا دیگر کارگزاران حکومتی را نسبت به آنها مینمایاند: «شاه: شما [در ژاپن] راهآهن ساختهايد؟ يوشيدا: بله. ساختهايم. شاه: اين كار به وسيله خارجي شده است يا به دست ژاپني؟ يوشيدا: همه كار به دست ژاپني انجام شده است. شاه: چند كيلومتر راهآهن ساختهايد؟ يوشيدا: از توكيو Tokyo تا يوكوهاما Yokohama به مسافت ١٨ميل و از كوبه Kobe تا اوءتسو Otsu به مسافت ٧٠ميل خطآهن ساخته شده و خطوط ديگر در دست ساختمان است.
شاه: آيا ابزار كار را از كشورهاي ديگر آوردهايد؟ يوشيدا: ريل را از خارج خريديم. اما چيزهاي ديگر را خودمان فراهم كرديم. شاه: شما در ژاپن ماشينخانه قطار يا لوكوموتيو ميسازيد؟ يوشيدا: در آغاز كار، آن را از خارج خريديم؛ اما حالا خودمان ميتوانيم بسازيم. شاه: [در اين كار] به افراد فني خارجي نياز داريد؟ يوشيدا: اوايل به خارجيها نياز بود؛ اما اكنون همه كارها را خود ژاپنيها ميگردانند».
آنچه اما در این میانه با توجه ویژه شاه قاجار روبهرو میشود، شیوه حکمرانی امپراتور ژاپن است «شاه: آيا امپراتور امور مملكت را به خواست و اراده خود اداره ميكنند؟ يوشيدا: اعليحضرت امپراتور خود به كارهاي مملكتي ميرسند، و وزيران دولت معظمله را ياري ميدهند. شاه: شنيدهام كه شما دو مرجع مملكتداري را با هم داريد؛ يكي امپراتور كه رئيس آييني كشور است، و ديگري فرمانرواي لشكري يا شوگون Shogun كه اداره سياسي مملكت را در دست دارد؛ آيا درست است كه نهضت احياي قدرت امپراتور به تازگي صورت گرفته، و آيا اين نهضت به معني تحول در نظام سياسي مملكت است؟ يوشيدا: پادشاهي ژاپن از ديرباز ميان يك خاندان و نسل بعد نسل تداوم داشته است.
ما در مملكتمان دو پادشاه نداريم. از حدود سده دوازده در ژاپن نظام حكومت لشكري برقرار شد، كه در آن شوگون يا سپهسالار كارها را اداره ميكرد و امپراتور در حمايت اين سپهسالاران بود. امپراتور ميجي Meiji [امپراتور كنوني] كه روي كار آمد، نظام سپهسالاري را بر هم زديم [و قدرت فايق به امپراتور بازگشت]».
ناصرالدین شاه همچنین درباره قانون اساسی ژاپن میپرسد؛ پدیدهای که برای ایرانیان در آن روزگار ناآشنا میآمد و ربع قرن زمان برد تا بتوانند پس از پیروزی جنبش مشروطیت بدان دست یابند: «شاه: آيا قانون اساسي تازه در ژاپن پس از به سلطنت رسيدن امپراتور ميجي تصويب و اعلام شد، يا كه قانون اساسي از مدتها پيش تدوين شده بود؟ يوشيدا: قانون اساسي ما از ٢٥٠٠سال پيش تاكنون هيچگاه عوض نشده، و فقط اصلاحهايي در آن شده است و آن را با احوال و سياست روز سازگار ساختهايم». گفتوگو سرانجام پس از آرزوها و رویابافیها درباره پیوند بیشتر دو ملت و دولت پایان مییابد.
فرنگیمآبی شاه قاجار و تصویر تیره فوروکاوا از ایران
نویسنده کتاب «سفرنامه فوروکاوا» از شاه قاجار و سرزمین زیر حکمرانیاش، تصویری دوگانه ارایه میدهد؛ شاهی که فرنگیمآبانه روزگار میگذراند و به پیروی از مظاهر تمدن نوین دلخوش است و در برابر، ایرانی که در جایگاه سرزمینی واپسمانده، خسته و غمگین در گردونه روزگار ره میسپارد. شاه ١٥ كاخ تابستاني دارد و ١٣٤زن در حرم و خود باشكوه رفتار ميكند و به تجمل ميگذراند و به اخذ مظاهر تمدن مسرور است و ميبالد.
فرنگیمآبی شاه قاجار و تصویر تیره فوروکاوا از ایران
نویسنده کتاب «سفرنامه فوروکاوا» از شاه قاجار و سرزمین زیر حکمرانیاش، تصویری دوگانه ارایه میدهد؛ شاهی که فرنگیمآبانه روزگار میگذراند و به پیروی از مظاهر تمدن نوین دلخوش است و در برابر، ایرانی که در جایگاه سرزمینی واپسمانده، خسته و غمگین در گردونه روزگار ره میسپارد. شاه ١٥ كاخ تابستاني دارد و ١٣٤زن در حرم و خود باشكوه رفتار ميكند و به تجمل ميگذراند و به اخذ مظاهر تمدن مسرور است و ميبالد.
اما از تهران كه پا بيرون بگذاريم يكسره بيابان بيانتهاست و اگر هم اراضي كشتشدني اينجا و آنجا باشد، زارعانش در خانه محقر يا زير چادر سر ميكنند و براي كمك به امر معاش خود دام نگه ميدارند. فوروکاوا، شاه قاجار را حکمرانی مشتاق برای آگاهی از روشهای پیشرفت تصویر میکند، اما همزمان کاستیهای تاریخی سرزمینش را نیز هوشمندانه به رخ میکشد: «اما [بار ديگر كه او را ديديم] هنگامي بود كه از كاخ تابستاني در دامنه البرز بازميگشت ... چند يساول سوار با شمشير برهنه در دست در چپ و راست شاه ميراندند و يكي هم با گرزهاي كه سر نقرهاي آن ميدرخشيد سوار بود.
شاه در ميان اين موكب ملازمان و مراقبان سوار بر اسبي با زين و برگ زركوب در حالي كه چپ و راست او هفت- هشت سوار ميرفتند، اسب ميراند... موكب ملوكانه تركيب و ترتيب خوب و شكوهمندي داشت؛ اما شاه لباس فرنگي پوشيده و عينك آفتابي زده و چتر آفتابگير فرنگي بالاي سر نگه داشته بود».
این تصویر اما در قاب دیدگان افسر ژاپنی ناهمگون میآید: «اين سيما و ظاهرش ناساز مينمود و شكوه شاهانه در آن نبود، و پيدا بود كه در نفوذ رسم و راه اروپايي درآمده و فقط زينت ظاهر را فراگرفته است؛ چنانكه در خيابانها درختكاري شده و چراغ براي روشنايي نصب شده، نظام قشون از اتريش اقتباس شده، و ساختن قلعه نظامي از فرانسه گرفته شده است».
نوبويوشي فوروكاوا، افسر ژاپنی و نویسنده کتاب «سفرنامه فوروکاوا» بهعنوان عضو نظامی و نایبرئیس گروه فرستادهشده به دربار ایران، در ستاد جنگ ژاپن در دوره امپراتور میجی کار میکرده است. او که در ماموریتها به ایران، نشان شیروخورشید و به عثمانی، نشان مجیدی میگیرد، سفرنامهای جذاب مینویسد. رهاورد نوشتاری او از این سفرها، امروزه یک منبع جذاب تاریخی، دستکم برای ایرانیان به شمار میآید.
نوبويوشي فوروكاوا، افسر ژاپنی و نویسنده کتاب «سفرنامه فوروکاوا» بهعنوان عضو نظامی و نایبرئیس گروه فرستادهشده به دربار ایران، در ستاد جنگ ژاپن در دوره امپراتور میجی کار میکرده است. او که در ماموریتها به ایران، نشان شیروخورشید و به عثمانی، نشان مجیدی میگیرد، سفرنامهای جذاب مینویسد. رهاورد نوشتاری او از این سفرها، امروزه یک منبع جذاب تاریخی، دستکم برای ایرانیان به شمار میآید.
در این میانه اما روایت دیدار گروه با ناصرالدین شاه قاجار و گفتوگوی دوسویه بهویژه پرسشهایی که شاه ایران مطرح میکند، در کنار نقدهای سیاسی- اجتماعی فوروکاوا از وضع ایران، روایتی جذاب پیشروی میگذارد. نگرش شاه قاجار نسبت به ژاپن و دگرگونیها و اصلاحات امپراتور میجی، پرسشهای آرزومندانه او درباره راهآهن، پذیرش وضع نابسامان جادههای ایران، همزمان که ماجراجوییها و کنجکاویهای او در زمینه پیشرفتهای دیگر کشورها و رویابافیهایش را درباره آینده ایران به نمایش میگذارد، در پس خود غمی تاریخی بر دل مینهد؛ اینکه شاه قاجار به نمایندگی هیأت حاکمه در آن زمانه، در قلمروی ذهنی، از وضع واپسماندگی ایران آگاهی نسبی داشته اما در دنیای کنش و کوشش، نسبت به انجام اصلاحات بنیادین، کمتر روی مینمایاند.
برای آگاهی از علت این غم تاریخی، تنها کافی است توجه داشته باشیم، برای آغاز نخستین جنبش راهسازی بهویژه ساخت راهآهن سراسری، سه پادشاه پس از ناصرالدین شاه باید میآمدند و میرفتند و یک دودمان شاهی برمیافتاد. ایرانیان تنها در آغاز سده چهاردهم خورشیدی، با برافتادن قاجارها توانستند دستاوردهای شگفتانگیز جنبش راهسازی مدرن و کشیدن خطآهن سراسری را در توسعه کشور دریابند.
۰