چهره حقیقی دونالد ترامپ؛ سردمدار شوونیستهای آمریکایی
رئیس جمهور آمریکا یک نژادپرست و همینطور یک سخنگوی نفرتپراکنی است. اکنون زمانی است که باید به فجایع زیان باری که این شخص مسئول آنهاست، پایان دهیم.
تجمع گروه کو کلاکس کلان در تمپا، فلوریدا در سال 1939
فرادید | کلوس برینکبامر ؛ نود سال پیش، در منطقه کویینز نیویورک، حدود ۱۰۰۰ نفر از اعضای گروه کو کلاکس کلان با نیروهای پلیس درگیر شدند. فرد ترامپ از جمله کسانی بود که در آن روز دستگیر شد. پرونده او هیچ گاه به دادگاه ارسال نشد، زیرا قوانین در آن زمان متفاوت بودند. اما فرد ترامپ، فرزندش دونالد را گونهای تربیت کرد که او مطمئن شود از نژاد برتر سفید است. زمانیکه در سال ۲۰۱۵ از او در این باره سوال شد، این گونه پاسخ داد: "هیچ گاه چنین چیزی رخ نداده است. این مزخرف است و هیچ گاه روی نداده است. هیچ گاه چنین چیزی رخ نداده است. در هیچ مکانی رخ نداده است. او هیچ گاه دستگیر نشده است، محکوم نشده است، جریمه نشده است. این داستان، کاملا نادرست و مسخره است. " حال سوال اینجاست که آیا مسالهای مانند این تنها زمانی درست است که در دادگاه مطرح شود؟
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل ،
در نوامبر ۲۰۱۶، آمریکایی ها، همین ترامپ را با همین مشخصات به عنوان رئیس جمهور خود برگزیدند. یعنی دقیقا همان شخصی که باراک اوباما را به خاطر مسلمان بودن مورد نکوهش قرار داد و بیان نمود که او در یک کشور خارجی متولد شده است. همان شخصی که شعار اصلی اش در کارزار انتخاباتی "دوباره عظمت آمریکا را برمی گردانیم"، بود - عظمتی که از نگاه او یعنی سلطه متولدین آمریکایی بر مهاجران، سفید پوستان بر سیاه پوستان، و مردان بر زنان. بر اساس سخنرانی ها، فرمان ها، و تصمیم گیریهای او، هیچ تفسیر دیگری نمیتوان از دیدگاهها و شخصیت ترامپ داشت.
آمریکا، اخلاقیات را گم کرده است
ترامپ یک نژاد پرست است. او یک سخنگوی نفرت پراکن است. در حقیقت، آنها که وانمود میکنند که ترامپ اینگونه نیست یا آنها که تنها سعی دارند از او به عنوان یک انسان رک یاد کنند - همانهایی که او را تنها یک فرد مسن قلمداد میکنند که نمیخواهد به مانند دیگر سیاستمداران حرفهای در لفافه سخن بگوید - تنها راه گزافه گوییهای او را برایش هموارتر میسازند. الیزابت ولینگ، زبانشناس و پژوهشگر شناختی دانشگاه برکلی میگوید: "ترامپ ابتدا ایدههایش را توییت میکند، سپس آنها را مرتب تکرار و تکرار میکند تا به مقصودی که در نظر دارد، دست یابد".
او در ادامه میگوید که بسیاری از آمریکایی ها، دنیا را اساسا مکانی خشونت آمیز تصور میکنند، یعنی یک دوگانگی میان خوب مطلق یا بد مطلق. او بیان میدارد که به واقع ترامپ، نسخه آشکار و مبرهن این گونه افراد است. در زمانهای که همه چیز به سرعت در حال تغییر هستند، آقای رئیس جمهور، مقصران اوضاع آشفته آمریکاییها را اینگونه معرفی میکند: مهاجران و نخبگان؛ و پیشاپیش، قبل از وقوع هرگونه حادثه تروریستی در آمریکا، ترامپ میداند که چه کسانی را مورد نکوهش قرار دهد - قاضیهای لیبرال که در حال حاضر به پناهندگان اجازه ورود به آمریکا را میدهند. به طور کلی، همیشه انتظار میرود که کاخ سفید، خانه کسانی باشد که از قطبهای اخلاقی آمریکا به شمار روند. حال آنکه، در حال حاضر، خانه سردمدار شوونیستها (میهن پرستان افراطی) است.
هر روزه، نژادپرستی در قالب روشهای نامحسوسی در جریان است. نژادپرستی، با تعصب و ایجاد تبعیض شروع میشود: به سوی کودکان یهودی سکه پرتاب میشود یا نیروهای پلیس سیاه پوستان را بیشتر از سفید پوستان مورد بازرسی قرار میدهند. سپس فعالیتهای نژادپرستی به صورت زیرزمینی ادامه مییابند و دست آخر، سیاستمدارانی به وجود میآیند که با آغوش باز از این کلیشهها استقبال میکنند. هر کدام از مواردی که ذکر شد، مواردی مستقل از دیگری هستند، ولی در یک نظام آشفته سیاسی، همه اینها دست به دست یکدیگر داده و یک طوفان سهمگین را مهیا میسازند. نمونه بارز آنها را میتوان در پیدایش ناسیونال سوسیالیسم (نازیسم) در آلمان یا آپارتاید در آفریقای جنوبی دید. مجارستان نیز طی چند سال اخیر شاهد این پدیده بوده است - و حالا آمریکای ترامپ در حال پیروی از این سنت است. زمانیکه کشور وارد این فاز شود، تمامی جنبههای نژادپرستی عیان میگردند و قبح آنها ریخته میشوند.
در آلمان شرقی کمونیست، اینگونه تصور میشد - بسیار پیشتر از زمانیکه ما در حال حاضر به آن واقف شویم - که نظام سرمایه داری در حال فروپاشی است. در همین حال، در دنیای غرب نیز ما امیدوار بودیم که موضوعاتی مانند اعتقاد به برتری مردان بر زنان، یا تبعیض نژادی متعلق به گذشته است. حال در سال ۲۰۱۷ شاهد مقالات و سخنرانیهای متعددی در زمینه نژادپرستی هستیم. البته هدف آنها روشن است؛ هدف آنها بازگرداندن یک سری مسائل به بحثهای مشروع و قانونی است، مسائلی که تا به حال از آنها با عنوان تابو یاد میشدند. سپس آنها در صدد بر میآیند تا به راحتی موضوعات مربوط به نژاد پرستی را در مناظرات قانونی بیان دارند و انتظار دارند که همگان نیز در قبال صحبتهای آنها صبوری پیشه کنند، چرا که آمریکا به قول آنها کشوری آزاد و مهد آزادی بیان است.
دیوید دوک، رهبر نژاد پرستان آمریکایی، دلیل خوبی برای اظهار تشکر از ترامپ داشت؛ و آن هم هنگامی بود که رئیس جمهور ایالات متحده بیان کرد که قاتل فاجعه شارلوتسویل به همان میزان مقصر است که قربانیان آن حادثه مقصر هستند یا دو طرف درگیر در ویرجینا به یک میزان مقصر هستند - چه نازیهایی که با پرچمهای منقش به صلیب شکسته در حال فریاد زدن بودند و چه آنها که بر ضد آنها مشغول به راهپیمایی بودند. با تمام این اوصاف، به نظر میآید که ترامپ و دوک، هر دو به یک هدف کلیدی دست یافته اند. بردباری، یکدلی، مهربانی، و تنوع نظرات، همگی در ساحت سیاست از بین رفتهاند. این جور که پیداست، توجیه خشونت و رفتارهای غیر انسانی بسیار آسان گشته است. این بدان معنا است که چرخهای ماشین تمدن در جهت عکس در حال چرخش هستند.