روی پرده سینماهای ایران
در این گزارش نگاهی داریم به پرفروشترین و آخرین فیلمهای سینمایی ایران که در حال اکران است.
کد خبر :
۴۳۹۹۳
بازدید :
۲۲۱۶
فرادید | در این گزارش نگاهی داریم به پرفروشترین و آخرین فیلمهای سینمایی ایران که در حال اکران است.
*ایتالیا ایتالیا
کارگردان: کاوه صباغ زادهبازیگران: حامد کمیلی، سارا بهرامی، رضا سخایی، جهانگیر میرشکاری، فرید سجادی حسینی...
ژانر: کمدی
خلاصه فیلم: من دوستت دارم و این به تو هیچ ربطی نداره.
نظر منتقد: فیلم سرشار از ایده است. ایدههایی فکر شده که برای خلقشان عشق سینما دخالت داشته است. یک تلاش موفق فیلمساز اولی برای خودنمایی و بروز همه نکات و فنون و تکنیکهایی که در طول دوران هنرجویی و دستیاریاش فراگرفته است. در کنار تدوین خوش ریتم و بدون پرشهای آزار دهنده داستانک لاغر خود را پر ملاط بیان کرده و چند بدعت هم دارد که جهان داستانی اثرش را تشکیل داده. ترجیح بندهایی جلوی آینه در حال مسواک زدن و اعتراف در تاریکی و رفتن برق و … که با وجود مکرر بودن اشباع کننده نبوده و بیننده را متقاعد میکند که وجود دارد؛ اما نکته مهم درباره اسم فیلم است.
ایتالیا ایتالیا
همانطور که پیشبینی میشد اسم فیلم - ایتالیا ایتالیا - که یادآور سریال مشهور تلویزیونی - ایتالیا ایتالیا - قبل از انقلاب اسلامی است به صورت گل درشت به چشم میآید اگرچه محتوای فیلم کاملاً با آن سریال متفاوت است اما به نظر میرسد صباغ زاده میتوانست نام بهتری را برای فیلم اولش انتخاب کند اگرچه مصاحبههای قبلی او درباره فیلم نشان میدهد او از این اسم تقلیدی نه تنها ناراحت نیست بلکه آن را بخشی از نوستالژی مخاطبان سن و سال دار میپندارد.
«ایتالیا ایتالیا» فیلمی است شوخوشنگ، در یک فضای جدی و همین تضاد است که علاوه بر اینکه بیننده را به خنده وامیدارد، او را به فکر فرومیبرد. «ایتالیا ایتالیا» ، موضوع و بهتبع آن فیلمنامه سادهای دارد. خط داستانی که بدون پیچیدگی خاصی در مضمون روایت میشود و گرهگشایی و گرهافکنی غیرقابلانتظاری هم ندارد؛ اما پرداخت صباغ زاده از روابط دو جوان با گرایشهای اخلاقی و رفتاری متفاوت، داستانی جذاب آفریده است.
عمده طنز «ایتالیا ایتالیا» مبتنی بر شوخیهای کلامی است و این طنزی که در دل موقعیت سخت یک زوج جوان پرورانده میشود از حائز اهمیتترین نکات «ایتالیا ایتالیا» است. بااینکه این فیلم، یک روایت کاملاً کلاسیک و قصهگوست توانسته محتاطانه به مرزهای سینمای مدرن نزدیک شود و با عاریه گرفتن عناصری از سینمای مدرن و پستمدرن، آب و رنگی دلنشین به فیلم بیفزاید. «ایتالیا ایتالیا» پر است از ارجاعات سینمایی و ادبی. در تیتراژ فیلم آمده که داستان اقتباسی است از داستانی از جومپا لاهیری، اما در خلال داستان اشاراتی هم به آخرین اثر منتشرشده خالد حسینی میشود.
بازی بازیگران هم بسیار خوب و حسابشده ازکاردرآمده است
بازسازی صحنههای فیلمهای معروف و اشارات مستقیم به «هامون» داریوش مهرجویی در کنار حضور برخی از عوامل سینما در نقش خودشان از دیگر ارجاعت سینمایی «ایتالیا ایتالیا» ست؛ اما شاید مهمترین قرابت معنایی در «ایتالیا ایتالیا»، در ارجاع سینماییاش به فیلم «زندگی زیباست» روبرتو بنینی باشد.
در کنار اینها، بازی بازیگران هم بسیار خوب و حسابشده ازکاردرآمده است. گرچه حامد کمیلی را تاکنون در یک فیلم سینمایی قابلتأمل ندیدهایم، اما بازی وی در این فیلم خوب و قابلقبول است و بهخوبی توانسته موقعیت سخت شخصیتش را منعکس کند؛ اما ستاره بیچونوچرای فیلم، سارا بهرامی است. بازی وی راحت و روان است و در نیمه دوم فیلم احساسی و درونی. حضور بهرامی در چنین نقش پیچیده و دوستداشتنی برگ برنده فیلم صباغ زاده است. از منظر دیگر میتوان «ایتالیا ایتالیا» را فیلمی باحال و هوای زنانه دانست.namava.ir
فروش تا امروز: ۲۲۰٬۵۲۳٬۰۰۰*تابستان داغ
کارگردان: ابراهیم ایرج زاد
بازیگران: پری ناز ایزدیار، علی مصفا، مینا ساداتی، یسنا میر طهماسب و صابر ابر،
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: نسرین که نمیتواند به خاطر دختر ششسالهاش طلاق بگیرد، زندگیاش را جمع کرده، بی اطلاع شوهرش به گوشهای از شهر پناه میبرد و در مهدکودک بیمارستانی مشغول به کار میشود او مجبور است دخترش را در خانه تنها بگذارد، اما شوهرش آنها را پیدا میکند...
تابستان داغ
نظر منتقد: «تابستان داغ» دو خط داستانی متفاوت از دو قشر متفاوت جامعه را روایت میکند. یکی قشر آسیب پذیر جامعه که برای زندگی بهتر و فرار از مشکلات در حال دست و پا زدن است و قشر دیگر که مطابق کلیشه چند سال اخیر سینمای ایران، پزشک هستند و به دنبال ارتقاء جایگاه اجتماعیشان. اتصال این دو خط داستانی جدا به وسیله کودکی انجام میشود که قرار است پلی باشد میان کمرنگ شدن مشکلات نسرین و در آنسو، زنده نگهداشتن زندگی مشترک خانم دکتر و همسرش.
شخصیتپردازی فیلم مخصوصاً در بخش زوج پزشک، با کمبودهای فراوانی مواجه است. دیالوگهای ضعیف و نخنما شده میان زوج متمول چنان ساده و دمدستی است که خیال مخاطب را از بابت عدم توجه به آنها رعایت میکند چراکه میداند صحبتهای آنان قرار است منجر به کسب اطلاعات درباره نسرین شود و خودشان فاقد پرداختی مجزا و اصولاً شخصیتی مستقل هستند. ایراد دیگر «تابستان داغ» را میتوان عدم زمانبندی صحیح در نشانهگذاریهای اتفاقات مهم فیلمنامه برشمرد بطوریکه تقریباً مدت زمان ۵۰ دقیقه از اثر بی آنکه نقطه عطفی در داستان مشاهده شود.
شخصیت پردازی فیلم با کمبودهای فراوانی مواجه است
صرفاً با بازخوانی روابط فروپاشیده تکراری آدمهای داستان میپردازد در صورتی که میشد این مدت زمان را کاهش داد و در بازه زمانی کمتری مخاطب را وارد جریان اصلی داستان و کشمکشهای دو زوج با یکدیگر بر سر سرنوشت کودک کرد. واکنشهای بی جهت در بطن فیلمنامه چنان پررنگ و بی اثر هستند که باعث شدهاند دقایق زیادی از فیلم بی آنکه بسط و گسترشی را در داستان شاهد باشیم، بگذرد.moviemag.ir
فروش تا امروز: ۱٬۲۴۳٬۸۹۳٬۰۰۰
*اکسیدان
کارگردان: حامد محمدی
بازیگران: جواد عزتی، امیر جعفری، شبنم مقدمی، شقایق دهقان، رضا بهبودی، لیندا کیانی، علی استادی
ژانر: کمدی اجتماعی
خلاصه فیلم: اصلان اگر میدانست گرفتن ویزا اینهمه دردسر دارد، اصلاً عاشق نمیشد.
نظر منتقد: «اکسیدان» به کارگردانی حامد محمدی اما یک تفاوت آشکار با دیگر کمدیهای نازل این روزهای سینمای ایران دارد و آن دست گذاشتن بر روی موضوعی است که تا به امروز کمتر فیلمسازی در ژانر کمدی به سراغش رفته و آن مسئله اخذ ویزا با توسل به روشهای عجیب و گهگاه آزاردهنده است که بسیاری از مردم ایران از آن آگاه هستند و درباره آن شنیدهاند.
«اکسیدان»
همین مسئله باعث شده تا داستان فیلم برای مخاطب ایرانی ملموس تر باشد. متأسفانه فیلمنامه حامد محمدی علیرغم پتانسیلهای زیادی که برای تبدیل شدن به یک کمدی منسجم و پُر مغز داشته، به مجموعهای از شوخیهای پراکنده منجر شده که تقریباً همگی آنها جنسی هستند و بهصورت واحد در بستر فیلمنامه به نمایش درمیآیند.
درواقع انسجامی بین این شوخیها به چشم نمیخورد و فیلم هر بار در یک موقعیت جدید که ارتباطی به سکانس قبلی ندارد، بازیگرانش را مقابل دوربین میبرد تا بهانهای برای رقم زدن این شوخیها داشته باشد. شاید اگر میشد فیلمنامه هوشمندانه تری برای بهکارگیری این شوخیها در نظر گرفت، «اکسیدان» میتوانست از کمدیهای مفرح سالهای اخیر سینمای ایران باشد.
«اکسیدان» مانند بسیاری از ساختههای اخیر سینمای ایران مبتنی بر شوخیهای کلامی - جنسی است که بدون انسجام و بهم پیوستگی روایتگر یک معضل اجتماعی بودهاند و مانند تمامی این آثار، در پایان هیچ تلنگری به مخاطب خود نمیزنند و صرفاً برای دقایقی آنها را خنداندهاند.
میتوانست از کمدیهای مفرح سالهای اخیر سینمای ایران باشد
حامد محمدی به خوبی توانسته با شوخیهایی که اغلب از شبکههای اجتماعی رونوشت شده، مخاطبش را بخنداند اما در نهایت باید این سؤال را مطرح کرد که آیا یک اثر کمدی صرفاً برای خنداندن مخاطب به هر قیمتی به سینما میآید یا قرار است برداشته های مخاطبش هم بیفزاید؟ moviemag.ir
فروش تا امروز: ۱۰٬۵۰۸٬۵۱۲٬۰۰۰
*ملی و راههای نرفتهاش
کارگردان: تهمینه میلانی
بازیگران: میلاد کی مرام، ماهور الوند، السا فیروزآذر، جمشید هاشمپور، افسر اسدی
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: ملیحه، دختر جوان و کمتجربه عاشق جوانی به نام سیامک میشود و بر خلاف میل خانواده، با او ازدواج میکند و به زودی تفاوت دیدگاه و اختلاف فرهنگی بین این دو آشکار میشود.
نظر منتقد: تهمینه میلانی فیلمسازی است که بیشتر به دلیل گرایشهای فمینیستیاش در فیلمسازی شناخته میشود. کارگردانی که در چند فیلم آخرش همواره مردان را عامل آزار و بانوان را قهرمانان بی چون و چرای داستانهایش معرفی کرده که از جبر زمانه به ستوه آمدهاند اما راه فراری برایشان مهیا نیست. رویکرد این کارگردان در جدیدترین ساخته اش اش نیز برخاسته از تفکرات سنتیاش است که طی این مهر و مومها تغییری درش ایجاد نشده.
ملی و راههای نرفتهاش
در «مَلی و راههای نرفتهاش» تهمینه میلانی بار دیگر داستانی را روایت کرده که در آن مردان هیولا و روانپریش هستند و شخصیت زن اصلی داستان نیز قربانی جنون آنان معرفی میشود. البته در تمام نقاط دنیا فیلمسازان زنی حضور دارند که در آثارشان رگههای فمینیستی یافت میشود اما تفاوت بارز کارگردانان زن بینالمللی و تهمینه میلانی در این است که آنها قصه جذاب و پرداختشدهای برای روایت دارند که میتوان به راحتی به تماشای آن نشست و از آن لذت برد کما اینکه بخواهند در آن وجه فمینیستی بکار ببرند.
اما در فیلمنامه میلانی نشانی از بلوغ به چشم نمیخورد و به نظر میرسد که میلانی همچنان در حال و هوای آثاری همچون «دو زن» قرار دارد. وی همچنان بر طبلی میکوبد که براساس آن، مردان به صورت اغراق شده روانپریش هستند و همواره علیه زن. نکته عجیب آنکه در هیچکدام از آثار میلانی نمیتوان این نکته را دریافت که چرا مردان در قصههای او اینچنین عجیب و غیرقابل تحمل هستند؟! آیا آنها گذشته سختی داشتهاند که منجر به بروز چنین رفتارهایی از آنان میگردد؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا کمترین دقایق فیلم اختصاص به پرداخت چنین موضوع مهمی یافته به حدی که تنها در یک الی دو جمله در فیلم میشنویم که سیامک گذشته تیره و تاری داشته است؟
داستانی را روایت کرده که در آن مردان هیولا و روانپریش هستند
آیا برای پرداخت یکی از شخصیتهای اصلی داستان همین مقدار پرداخت حداقلی کافی به نظر میرسد؟! نکته ناامید کننده درباره اثر جدید تهمینه میلانی این است که فیلمساز کماکان اصرار دارد که زنهای داستانش همواره باید ساکت و قربانی باشند چراکه نمیتوانند در مقابل رفتار مخرب مردان کاری از پیش ببرند. تفکری که احتمالاً در دوران ساخت «دو زن» میتوانست کارکرد به مراتب بهتری داشته باشد اما در عصر کنونی، ترسیم دنیای یک زن ابداً به سادگی پرداخت شخصیت ملیحه نیست و میتوان راه حل های متفاوتی برای خروج از بحران در چنین شرایطی ارائه نمود.
البته فیلم در این خصوص کارشناس خانوادهای را وارد داستان میکند که ملیحه با تلفن با او در ارتباط است. به این موارد میبایست سکانسهای زائد داستان نظیر تعقیب ملی در پاساژ هم را هم اضافه کرد و البته، دیالوگهای آکنده از شعار که قطعاً امروز جایگاهی در سینما ندارند و فیلمسازان برجسته کمتر به سراغ آن میروند که اندیشههایشان را بیآنکه در فیلمنامهای چند لایه قرار دهند، به مخاطب ارائه نمایند. moviemag.ir
فروش تا امروز: ۹۰۲٬۲۴۷٬۰۰۰
*نگار
کارگردان: رامبد جوان
بازیگران: نگار جواهریان، محمدرضا فروتن، مانی حقیقی، آتیلا پسیانی، افسانه بایگان
ژانر: معمایی، جنایی
خلاصه فیلم: این فیلم به ماجرای جنایی پرداخته. نگار دختر خانوادهای نیمه مرفه و اصیل است، پدر او دریک معامله اقتصادی شکست خورده و با اسلحه خودکشی کرده است. این تحلیلی است که پلیس نسبت به مرگ او اعلام میکند اما نگار این تحلیل را باور ندارد و برای رسیدن به اصل ماجرا تصمیم میگیرد که روزهای آخر پدر را مرور کند.
نظر منتقد: رامبد جوان در این فیلم که تمی جنایی معمایی دارد سعی کرده تمام ذهنیت مخاطب از خودش را یکباره تغییر دهد و بیننده را وادار کند او را به شکل یک کارگردان خیلی جدی ببیند. حضور محمدرضا فروتن، در نقش پیمان که از نزدیکان پدر نگار است و قطعاً شیفته او شده بار سنگینی به فیلم داده اما فروتن این بار نتوانسته بعد از اینهمه سال تکرار در نقش عاشقپیشگی خوب از پس این کار بربیاید.مانی حقیقی دیگر چهره این فیلم هم نتوانسته است از کلیشههای تکراری در فیلمهای رامبد جوان (پدر پگاه آهنگرانی در فیلم ورود آقایان ممنوع) خارج شود.
نگار
او همچنان سعی میکند نقش مرد بامزه و جذاب فیلم را بازی کند اما فیلمنامه ضعیف این فرصت را از او میگیرد؛ و البته تکرار این نقش برای مخاطب خیلی جذاب هم نیست.
فیلم «نگار» اصلاً از قواعد یک فیلم معمایی پیروی نمیکند. در تمام فیلم گرههای داستان بهجای اینکه با ذکاوت و سماجت یک کارآگاه یا پیگیری نگار حل شود، به شکلی متافیزیکی حل میشوند. یک چک هفت میلیاردی از پدر نگار که سرنخ تمام مشکلات است، بعد از یکی از کابوسهای نگار توی دست او پیدا میشود.
این فیلم مشخصاً برای نگار جواهریان ساختهشده است
این نوع قصههای پیچدرپیچ که هرچه پیش میروید بیشتر به تخیلی بودنش پی میبرید، مخاطب را در سینما قدم به قدم عقب میکشد. چرا که هر جا فکر میکند موفق شده با یک واقعیت در فیلم پیش برود تازه میفهمد همه اینها خیالات بازیگر بوده و این موضوع بهطور تکرارشونده در تمام فیلم جذاب نیست. نکته مهم این است که این فیلم مشخصاً برای نگار جواهریان ساختهشده است.
کارگردان تمام بار فیلم را بر دوش او گذاشته و خواسته با این کار در یک فیلم ناگهان هنر خود و همسرش را به رخ بیننده بکشاند. این فیلم با توجه به ژانر خاصی که انتخاب کرده و فیلمنامهای که خوب درنیامده نمیتواند جای خاصی در سینما باز کند اما میتوان آن را بهعنوان هدیهای از رامبد جوان به همسرش تلقی کرد. faradeed.ir
فروش تا امروز: ۲٬۱۱۷٬۱۹۴٬۰۰۰
*رگ خواب
کارگردان: حمید نعمتالله
بازیگران: ليلا حاتمي، كورش تهامي، الهام كردا، ليلا موسوي، خسرو بامداد
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی میگردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار میکند آشنا میشود. کامران سرپناهی به او میدهد. مینا تحت تأثیر حمایتها و محبتهای کامران به او دل میبازد، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقهمند است. روزها از پس هم میگذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمیشود و اوج میگیرد. اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد...
رگ خواب
نظر منتقد: «رگ خواب» فیلمی تأثیرگذار و متأثرکننده است که موفق میشود خیلی زود راه به احساسات مخاطب باز کند و او را وارد جهان تو در تو، سیاهوسفید و رنگارنگ زندگی زنی کند که نمونه آشنایی از زن ایرانی در دهه اخیر تاریخ اجتماعی ایران است. روایت اولشخص و لحن و بیان بیپیرایه قهرمان فیلم، مینا، سریعتر و عمیقتر از معمول سینما ایران حس سمپاتیک تماشاگر را برمیانگیزد و صداقت و گهگاه سادهلوحی او صمیمیتی میان فیلم و تماشاگر برقرار میکند که فاصله فیزیکی میانپرده و صندلی سینما را از میان برده و تماشاگر به ناگاه خود را در جهان معلق میان خیال و حیات مینا و نامههای خیالیای که برای پدر سالها ندیده مینویسد، بازمییابد.
فیلمی تأثیرگذار و متأثرکننده است
«رگ خواب» نمایش اسطوره مابانهای از زندگی زنی است که حیران از عشق ازدسترفته، سر به خرابات میگذارد. پیر خرابات و ذلیل عشق شدن، همانقدر تمثیلی که در اشعار مولانا سراغ داریم و در عین حال همانقدر رئال و امروزی که میتوانیم در اطرافیانمان رد چنین داستانهایی را پیدا کنیم. نعمتالله موفق شده درست در مرز باریک میان جهان واقعی اطراف و جهان اساطیر، لیلی و مجنونها و شیرین و فرهادها، داستان «رگ خواب» را پیش ببرد و نمایشگر زنی ویژه و استثنایی در سینمای ایران باشد. namava.ir
فروش تا امروز: ۴٬۸۶۲٬۰۵۰٬۰۰۰
*ساعت ۵ عصر
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: سیامک انصاری، آزاده صمدی، امیر جعفری، نگین معتضدی، مهران مدیری
ژانر: کمدی
خلاصه فیلم: داستان فیلم از ۷ صبح تا ۵ بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت میکند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد.
نظر منتقد: نخستین تجربه مهران مدیری سوژه جذابی دارد که در تاریخ سینما آثار زیادی بر اساس آن ساخته شدهاند. شاید تا حدودی بتوان مشهورترین نمونه آن را شاهکار چارلی چاپلین یعنی «عصر مدرن» دانست که در آن چاپلین به دفعات، در موقعیتهای اشتباهی قرار میگرفت و هر بار ناخواسته درگیر ماجراهای جالبی میشد که طنز تلخ اجتماعی در آن به استادی تمام به تصویر کشیده بود و جاودانه ماند؛ اما این سوژه در فیلم «ساعت ۵ عصر» متأسفانه هرگز پرورش نمییابد و مشکلات بسیار زیاد فیلمنامه مانع از آن میشود که اولین تجربه کارگردانی مدیری در سینما، تجربهای قابل قبول باشد.
نخستین تجربه مهران مدیری سوژه جذابی دارد
استارت اولیه مشکلات فیلمنامه در همان دقایق ابتدایی در اثر زده میشود یعنی جایی که پرهام پس از بیدار شدن از خواب با یک موسیقی زیبا مدهوش میشود و در خیال خود غرق میشود. این موقعیت ابتدایی با اینکه میبایست بسیار کوتاه باشد، زمان طولانی را شامل میشود و این تازه سرآغاز مشکلات عجیب و غریب فیلمنامه است که بر پرده نقرهای سینما نقش بسته است. در ابتدای فیلم پرهام به محض اطلاع از پیام بانک، برای رهسپار شدن به محل مورد نظر به پارکینگ میرود و در آنجا شاهد درگیری است که با کمترین پرداخت ممکن در فیلمنامه گنجانده شده و درباره مردی است که شارژ آبونمان خود را پرداخت نکرده و قهرمان داستان بدون هیچ دلیل خاصی، تمام شارژ عقبمانده مرد را پرداخت میکند تا مشکل برطرف شود.
«ساعت ۵ عصر» روایت اپیزودیک دارد و مبتنی بر موقعیتهای اجتماعی است که پرهام، در آن قرار میگیرد و قرار است پیامهای اجتماعی تلخی از طریق آن ارائه شود اما مدیری در پرداخت این موقعیتها و سوژهها به حدی بد و کج سلیقه عمل کرده که علناً تمام موقعیتهای فیلم هدر رفته محسوب میشوند. اپیزود بیمارستان میتوانست پتانسیلهای زیادی برای انتقاد اجتماعی را شامل شود و همانطور که مدیری قبلاً در سریال تلویزیونی اش به خوبی تیغ انتقاداتش را به سوی این قشر نشانه رفته بود، میشد انتظار داشت که این بار نیز طنز تلخ فیلم بُرنده و نافذ باشد؛ اما اپیزود بیمارستان بهطور شگفتانگیزی خنثی است و حضور پرستار زیبایی هم که به سراغ پرهام میآید کوچکترین کارکردی ندارد و مشخص نیست به چه دلیل در داستان گنجانده شده است.
روایت اپیزودیک دارد و مبتنی بر موقعیتهای اجتماعی است
شاید بتوان اوج مشکلات فیلمنامه و کارگردانی را سکانس بازجویی از پرهام دانست که در آن مجموعهای از سؤالات تکراری و بی اهمیت توسط بازجو (با بازی مهران مدیری ) پرسیده میشود که نه توانایی ایجاد طنز را دارد و نه میتواند اجتماعی یا سیاسی باشد. در واقع فیلمساز در این بخش ابداً به خط قرمزهای رایج نزدیک نمیشود و با اینکه این موقعیت میتوانست دربرگیرنده دیالوگهای مهمی باشد، با خنثیترین شکل ممکن با ریتمی به شدت کُند و خستهکننده روایت میشود که بی شباهت به کارهای اپیزودیک سریالی مدیری در قاب تلویزیون نیست.
«ساعت ۵ عصر» در نهایت با سکانسی به پایان میرسد که به مثابه شلیک تیر خلاص به مخاطب بهتزده فیلم است که از ابتدای فیلم مجموعهای از اتفاقات سطحی با پرداخت بسیار ضعیف را بر پرده نقرهای شاهد بوده است. سکانسی که در آن دوربین تلفن همراه به سوی تماشاگر گرفته میشود و صدای تشویق تماشاگران شنیده میشود که با تعجب نامزدِ پرهام همراه است. تشویقی که نمیدانیم به چه دلیل باید انجام شود و اصولاً کدامیک از دقایق فیلم مفهومی به نام «تشویق » را برای اثر تداعی میکند. «ساعت ۵ عصر» نه قادر به ساختن موقعیت کمیک است و نه ابداً توانسته یک اثر اجتماعی با رویکردی انتقادی باشد. moviemag.ir
فروش تا امروز: ۹٬۰۷۳٬۲۶۹٬۰۰۰
*زادبوم
کارگردان: ابوالحسن داودی
بازیگران: عزتالله انتظامي، رؤیا تيموريان، مسعود رايگان، بهرام رادان، پگاه آهنگراني، اولریکه کارگوس، مهدی سلوکی
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: شكست در انتخابات رياست جمهورى، سه نسل خانوادهای از هم پاشيده را كه هركدام در گوشهای از دنيا روزگار میگذرانند، دوباره گرد هم میآورد. آنان در مییابند كه مشكلات زندگیشان جز با تكيه بر عشق و خانوادهای كه اختلافات را فراموش میکند و دوباره قدرت میگیرد، ميسر نيست.
نظر منتقد: « زادبوم» در ساختار خام و بریده بریده است و در ارائه مضمون لکنت دارد. مهمترین عامل برای این ضعف را باید در از هم گسستگی صحنهها جستجو کرد. سکانسها بدون وجود رابطه منطقی به یکدیگر الصاق میشوند و به ندرت کاتی را میتوان یافت که بیننده را از فضای فیلم دور نکند. این نقطه ضعف در زمان روایتهای موازی میان سکانسهای دبی و آلمان بیشتر به چشم میآید و منطق روایت را به آثار بالیوود نزدیک میکند.
در ساختار خام و بریده بریده است و در ارائه مضمون لکنت دارد
عوامل فیلم در این صحنهها با استفاده از موسیقی مناسب که پا را فراتر از موسیقی متن یک فیلم میگذارد، سعی در کمرنگ کردن این نقطه ضعف داشتهاند که میتوان گفت تا حدودی به هدف خود دستیافتهاند. مسئله دیگری که از هم گسیختگی اثر را بیشتر به رخ میکشد بازی کم احساس بازیگران است. با وجودی که تمام بازیگران از حرفهایهای سینمای ایران محسوب میشوند اما به خوبی نتوانستهاند بیننده را با خود همراه کنند. بازیها بیشتر به نقش آفرینیهای تلویزیونی و شباهت دارد و توسط بیننده جدی گرفته نمیشود.
حتی در صحنههایی شیوه بازی بازیگران تغییر میکند و راکورد خود را از دست میدهد. نبود این پیوستگی در میزانسن ها، نوع نماها هم دیده میشود. این اشکال در بازی پگاه آهنگرانی و بهرام رادان بیشتر به چشم میآید. البته بخشی از این ضعف را هم میتوان به دلیل عدم پرداخت کافی شخصیتها دانست؛ اما در میان تمام موارد مذکور یک نکته باعث میشود «زادبوم» بتواند خود را از زمره فیلمهای ضعیف سینما به رده آثار متوسط ارتقا دهد و آنهم مسئلهای نیست جز نمادگرایی کارگردان و استفاده تمثیلی از یک رویداد طبیعی برای ایجاد پیرنگ داستانی.
«زادبوم»
بازگشت امیرعلی و سارا که هر دو به نوعی در حال فرار از کشور هستند با قرار گرفتن کنار این اتفاق است که معنا پیدا میکند. تمام شخصیتهای منفور و محبوب فیلم یکی از این لاکپشتها هستند که با وجود همه مسائل و مشکلات باز هم نسبت به وطن عرق میهن پرستانه دارند و ریشه خود را فراموش نمی کنند؛ و تمام مسائل و حاشیه های فیلم از این نقطه آغاز می شود. Filmmovies.ir
فروش تا امروز: ۵۰۰٬۳۶۶٬۰۰۰
*بیست و یک روز بعد
کارگردان: محمدرضا خردمندان
بازیگران: ساره بیات، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین صدیق، مهدی قربانی
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختها داشتن از جا کنده می شدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرنده ها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده ...
مرتضی رؤیاهایش را کنار میگذارد و تبدیل به مرد جنگندهای میشود
نظر منتقد:مرتضی قهرمان نوجوانی است که در مقدمه، پسرکی معرفی میشود که عاشق فیلمسازی است و دنیای مختص به خود را دارد؛ اما با گذشت دقایقی از داستان، مرتضی رؤیاهایش را کنار میگذارد و تبدیل به مرد جنگندهای میشود که باید آمپول یکمیلیون تومانی را به هر روشی که ممکن است به دست آورد تا از این طریق مانع از فلج شدن مادرش شود. قهرمانانی از جنس مرتضی سالهاست که از سینمای ایران حذفشدهاند. قهرمانانی که میشد آنها را در فیلمهایی نظیر «بچههای آسمان» یا «بادکنک سفید» دید که علیرغم سن و سال کمشان، همتی بزرگ داشتند و درس زندگی به مخاطبشان میدادند.
فیلمنامه در ادامه شخصیتهای دیگری از جمله مادر را به قصه اضافه میکند. زن تنهایی که با مشقت فراوان اقتصاد خانواده را تأمین میکند و علیرغم اینکه خسته و ناتوان شده، اجازه نمیدهد تا کودکانش روی خستهاش را ببینند. ارتباط میان مرتضی و مادرش و دیالوگهای کنایهآمیزی که این دو درباره زندگی بر زبان میآورند، به خوبی نشان میدهد که خردمندان و ثقفی، بر روی جزئیات دیالوگهای فیلمشان متمرکز شدهاند و تلاش کرده اند تا حد امکان از اضافه گویی پرهیز نمایند؛ اما در میان روایت نسبتاً یکپارچه فیلم، «بیستویک روز بعد» مشکلاتی هم در خود دارد که با حذف آنها میشد اثر به مراتب یکدست و بهتری را روانه سینما کرد.
فیلمنامه در ادامه شخصیتهای دیگری از جمله مادر را به قصه اضافه میکند. زن تنهایی که با مشقت فراوان اقتصاد خانواده را تأمین میکند و علیرغم اینکه خسته و ناتوان شده، اجازه نمیدهد تا کودکانش روی خستهاش را ببینند. ارتباط میان مرتضی و مادرش و دیالوگهای کنایهآمیزی که این دو درباره زندگی بر زبان میآورند، به خوبی نشان میدهد که خردمندان و ثقفی، بر روی جزئیات دیالوگهای فیلمشان متمرکز شدهاند و تلاش کرده اند تا حد امکان از اضافه گویی پرهیز نمایند؛ اما در میان روایت نسبتاً یکپارچه فیلم، «بیستویک روز بعد» مشکلاتی هم در خود دارد که با حذف آنها میشد اثر به مراتب یکدست و بهتری را روانه سینما کرد.
زن تنهایی که با مشقت فراوان اقتصاد خانواده را تأمین میکند
ازجمله این موارد معدود خرده داستانهای کم اهمیتی هستند که کارکرد چندانی در داستان نمییابند و کمکی به گسترش دنیای قهرمان داستان نمیکند. جلوههای ویژه فیلم نیز یکی دیگر از نقاط ضعف به شمار میرود که اگرچه خردمندان ایده قابل احترامی به جهت وجود آن در فیلم داشته (برای به تصویر کشیدن قطار) اما شاید اگر میشد آن را به نوعی حذف یا با کیفیت بهتر به تصویر میکشید، تأثیر بهتری بر ذهن بر جای میگذاشت.moviemag.ir
فروش تا امروز: ۱٬۱۷۳٬۶۹۴٬۰۰۰
*سارا و آیدا
کارگردان: مازیار میری
بازیگران: غزل شاکری، پگاه آهنگرانی، مصطفی زمانی، سعید چنگیزیان، شیرین یزدان بخش
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این ۲ دوست تا کجا پای یکدیگر میایستند؟
نظر منتقد: میری در آخرین فیلم خود مستقیماً به سراغ مسئله انتخاب اخلاقی میان خوب و بد رفته است و این موضوع بیش از پیش یادآور مضمون اصلی فیلمهای فرهادی است. «سارا و آیدا» فیلمی است کم کاراکتر. اصلیترین کاراکترهای «سارا و آیدا» طبیعتاً دو کاراکتر هستند... دیگر کاراکتر مهم سعید، نامزد آیدا است؛ اما مشکل اینجاست که دیگر شخصیتهای فیلم بسیار فرعی هستند و هیچ نقش دراماتیکی بر عهده ندارند. حضور کاراکترهای دیگر غیرضروری و اصلاً حضورشان نابهجا به نظر میرسد.
« سار و آیدا»
اساساً فیلمنامه امیر عربی، چندان پیچیده نیست و این در مورد شخصیتپردازی هم صدق میکند. حتی کاراکترهای اصلی هم بسیار سطحی و تیپیک هستند و انگیزههایشان واضح و قابل پیشبینی است. « سار و آیدا» برخلاف سایر کارهای میری، به ویژه دو اثر اخیرش یعنی «سعادتآباد» و «حوض نقاشی» ریتم تندتری دارد و تدوین نقش تعیینکنندهای در پیشبرد روایت دارد. در نیمه دوم فیلم، چند رویداد پشتسرهم رخ میدهد و بیننده را همراه میکند. مشکل آنجایی است که این گرهافکنیها قبل از رسیدن به مرحله گشایش توسط بیننده پیشبینی میشود.
درنتیجه بیننده همیشه یکقدم از اتفاقات فیلم جلوتر است و تعلیقی که مدنظر میری بوده و در آثار فرهادی مشابهش را زیاد میبینیم اثر خود را از دست میدهد و بیننده را نه شوکه میکند و نه غافلگیر. درواقع میتوان علت این پیشی گرفتن را در تکرار این الگو هم یافت. سینما اصولاً تجربهای اکتسابی و تجربی است و بیننده در اثر تکرار یک الگو میتواند مشابهش را در هر فیلم دیگری هم بیابد.
مشکل دیگر فیلم میری که بسیار مهمتر از پیشبینی پذیر بودن آن خود را نشان میدهد نورپردازی است. به نظر میرسد میری در راستای رسیدن به تأثیر رئالیستیکی داستانی که تعریف میکند سعی کرده از نورپردازی طبیعی در سکانسهای اصلی فیلمش استفاده کند اما به دلیل پایین بودن کیفیت پخش در سینماهای ایران، تصویر بسیار ناواضحی از اتفاقات، پیش روی بیننده قرار میگیرد و این نقص در سکانسهایی که در شب فیلمبرداری شدهاند بیشتر خودش را نشان میدهد.
کاراکترهای اصلی هم بسیار سطحی و تیپیک هستند
بیراه نیست اگر بگوییم بیش از سی درصد فیلم میری، در تاریکی رخ میدهد؛ و این تاریکی زمانی آزاردهنده است که فیلمساز از بازیگرانش بازیهای حسی گرفته که در احساسات منعکسشده در صورت نمود پیدا میکند و بیننده بهجای تماشای اینها فقط صدای بازیگر را میشنود و شمای کلی از بازیگران دارد. حتی در سکانسهای روز هم در پلانهایی که حالت ضد نور پیداکردهاند و بیننده توانایی تشخیص بار عاطفی صحنههای اصلی را از دست میدهد. طبیعتاً این مشکل بیش از همه بازی بازیگران را تحت تأثیر قرار داده است. namava.ir
فروش تا امروز: ۲٬۶۰۵٬۷۴۴٬۰۰۰
۰