کابوس مرگ در نقطه کور

کابوس مرگ در نقطه کور

برف و کولاک در نقطه کور زمینگیرشان کرد. دو روز تمام در سرما و یخبندان گرفتار شده بودند. داماد و پدرزن و برادرزن با هم برای اصلاح درختان به منطقه ییلاقی خالی از سکنه رفته بودند که گرفتار یخبندان شدند. نه موبایل آنتن می‌داد و نه کسی از آن اطراف رد می‌شد که بتوانند خود را نجات دهند.

کد خبر : ۴۹۸۳۰
بازدید : ۲۸۶۶
کابوس مرگ در نقطه کور
برف و کولاک در نقطه کور زمینگیرشان کرد. دو روز تمام در سرما و یخبندان گرفتار شده بودند. داماد و پدرزن و برادرزن با هم برای اصلاح درختان به منطقه ییلاقی خالی از سکنه رفته بودند که گرفتار یخبندان شدند. نه موبایل آنتن می‌داد و نه کسی از آن اطراف رد می‌شد که بتوانند خود را نجات دهند.
برف و بوران آن‌قدر زیاد بود که حتی نمی‌توانستند همدیگر را ببینند. ناامید بودند، اما درست وقتی که برف و کولاک قطع شد و توانستند خود را به منطقه‌ای که موبایلشان آنتن می‌داد، برسانند، امدادگران هلال‌احمر آنها را پیدا کردند. این سه نفر مرگ را جلوی چشمانشان دیدند.

شنبه عصر بود که خبر ناپدید شدن سه هیزم‌شکن به امدادگران هلال‌احمر گزارش شد. ماموران هلال‌احمر سمنان بلافاصله رسیدگی ویژه به این موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و جست‌وجوهای خود را آغاز کردند. با اطلاعاتی که خانواده این سه هیزم‌شکن دادند، مشخص شد که آنها پدرزن، داماد و برادرزن بودند که برای اصلاح درختان راهی منطقه ییلاقی در اطراف روستای اروانه شدند و دیگر از آنها خبری نیست.
بازگشتشان آن‌قدر طولانی شد که نخستین تماس‌ها برای فقدان این افراد نخستین اکیپ‌های امدادی را در همان دقایق به منطقه اعزام کرد. اکیپ‌های هلال‌احمر باوجود برف فراوان برای امدادرسانی و یافتن سه مفقودی اعزام شدند.

مرگ در یک‌قدمی ما بود
مرتضی ولی، یکی از سه نفری است که در میان برف و کولاک ناپدید شده بود. او که پیمانکار ساختمان است، برای کمک به پدرزن و برادرزنش به این منطقه رفته بود، اما همراه آنها گرفتار شد. او دو روز ترس و وحشتشان را چنین روایت کرد: «پدرزنم چندین‌ سال است که کار چوبداری می‌کند. یعنی به سراغ درختان کهنسال و قدیمی می‌رود و آنها را اصلاح و هرس می‌کند. من خودم پیمانکار ساختمان هستم.
کارم این نیست، ولی گاهی اوقات در مواقع بیکاری به همراه پدرزنم می‌روم و در هرس درختان به او کمک می‌کنم. این‌بار هم به همراه پدرزن و برادرزن ١٧ساله‌ام به منطقه ییلاقی در یک دره نزدیک روستای اروانه رفتیم. آن منطقه کاملا ییلاقی است و هیچ‌کس در آن‌جا زندگی نمی‌کند. تنها حدود ٢٠٠ درخت در آن‌جا وجود دارد. شنبه صبح حرکت کردیم و ظهر به آن‌جا رسیدیم. مشغول کارمان شدیم.
حدودا ساعت ٢ ظهر بود که ناگهان برف و کولاک آغاز شد. به یکباره هوا تغییر کرد. آسمان از این رو به آن رو شد. آن‌قدر برف و بوران شدید شد که حتی فرصت نکردیم وسایل‌مان را جمع کنیم. در عرض ١٠ دقیقه ٣٠ سانتی‌متر برف روی زمین نشست. همه جا را مه گرفته بود. آن‌قدر زیاد که نمی‌توانستیم همدیگر را ببینیم. فقط راهمان را آغاز کردیم. می‌خواستیم هر طور شده از آن دره نجات پیدا کنیم.
تصمیم گرفتیم خودمان را به روستای اروانه که ٧ کیلومتر با آن‌جا فاصله داشت، برسانیم. ما همین‌طور به آن سمت می‌رفتیم. پدرزنم باتجربه‌تر از ما بود. ولی برف آن‌قدر شدید بود که حتی نمی‌توانستیم همدیگر را ببینیم. موبایل‌هایمان در جیبمان بود، ولی سرما اجازه نمی‌داد دستمان را از جیبمان بیرون آورده و موبایلمان را ببینیم.
برای همین اصلا نمی‌دانستیم ساعت چند است. فقط می‌رفتیم. نزدیک غروب بود که صدای اذان موبایل من روشن شد و فهمیدم الان ساعت حدودا ٦ است. یکی، دو ساعت گذشت و ما همین‌طور به سمت روستا می‌رفتیم. سرما تا استخوانمان رسیده بود. قابل تحمل نبود. با این حال باید از آن منطقه نجات پیدا می‌کردیم.»

او در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «یکی، دو ساعت گذشت. حدودا ساعت ٨ شب بود که تازه متوجه شدیم مسیر را اشتباه آمده‌ایم. به روستای اروانه نرسیدیم. برای همین مجبور شدیم آن راه را دوباره برگردیم. آن‌جا بود که من مرگ را جلوی چشمانم دیدم. در آن منطقه که هیچ‌کس نبود، بدون هیچ سرپناهی، در آن همه برف و بوران گیر افتاده بودیم. اگر چند ساعت دیگر می‌گذشت، حتما دوام نمی‌آوردیم و می‌مردیم.
تازه ترس از حیوانات وحشی هم بود. آن‌جا گرگ و شغال داشت و ممکن بود به ما حمله کنند. با این‌حال، ناامید نشدیم و به سمت روستای بعدی رفتیم. این‌بار در مسیر مرتب چوب آتش می‌زدیم و نشانه‌گذاری می‌کردیم تا راه را گم نکنیم. آن‌قدر رفتیم تا این‌که ساعت ١١شب بالاخره به یک کلبه کوهستانی رسیدیم.
کلبه‌ای که معمولا چوپان‌ها هر ازگاهی در آن‌جا می‌ماندند. با دیدن کلبه نور امید در دلمان زنده شد. به آن‌جا رفتیم و آتش روشن کردیم. در آن کلبه نون خشک و کمی سیب‌زمینی بود. با آنها سر کردیم و خودمان را گرم کردیم. اما برف و کولاک دست‌بردار نبود. همین‌طور می‌بارید. تا ساعت ٣ بامداد دوشنبه برف بارید و کولاک همه جا را فرا گرفته بود. بعد از آن دیگر برف قطع شد. ساعت ٦ صبح بود که پدرزنم بلافاصله از کلبه خارج شد و به سمت قله‌ای رفت تا شاید موبایلش آنتن بدهد. وقتی او رفت چند ساعت بعد امدادگران ما را پیدا کردند. گویا پیش از تماس پدرزنم، آنها موفق شده بودند پناهگاه ما را پیدا کنند. تا به حال چنین اتفاقی برای من رخ نداده بود.
حتی برای پدرزنم هم چنین حادثه‌ای پیش نیامده بود. همه چیز وحشتناک بود. مثل یک کابوس. مرگ را جلوی چشمانم دیدم. تا زمانی که به کلبه برسیم، تصور می‌کردم که خیلی زود می‌میریم. برادرزنم به دلیل سن کمش خیلی بی‌تابی می‌کرد، اما به لطف خدا نجات پیدا کردیم. در این دو روز خانواده‌هایمان هم لحظه‌های سختی را تجربه کردند. آنها هم هیچ امیدی نداشتند. با دیدن ما فقط اشک می‌ریختند و از خدا تشکر می‌کردند.»

عملیات جست‌وجو سخت پیش می‌رفت
علی یحیایی، معاون عملیات امدادونجات سمنان در رابطه با جزییات عملیات امدادرسانی گفت: «پس از این‌که به نیروهای هلال‌احمر اعلام شد این سه نفر ناپدید شده‌اند، بلافاصله عملیات آغاز شد، اما موضوع آن‌جا جدی شد که پس از یافتن آثاری از این افراد در منطقه اروانه، جست‌وجو همزمان با ساعت ٢٠:٣٠ شب یکشنبه، به دلیل وزش باد شدید، کاهش دید افقی و بارش برف متوقف شد.
پس از آن بار دیگر تلاش‌ها برای یافتن این افراد از ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه روز دوشنبه آغاز شد. امدادگران دوباره برای باز کردن راه و دسترسی به این افراد راهی منطقه شدند. وضع منطقه ناپایدار بود، این را نقشه‌های هواشناسی و همچنین اداره کل هواشناسی استان سمنان می‌گفت. در منطقه شمال سرخه یکشنبه‌شب دما به ۱۱درجه زیر صفر نیز رسیده بود و بارش برف ۱۸ ساعت به‌طور نامنظم ادامه داشت، همچنین وزش باد ۲۴کیلومتر بر ساعت از سمت شمال شرقی نیز دسترسی به کوه‌های منطقه را دشوار کرده بود.
تیم‌های عملیات با خودرو گریدر اداره راه به سمت مردان هیزم‌شکن رفتند، اما در میانه راه خودرو در برف گرفتار شد و دیگر نتوانستیم جلوتر برویم. تصمیم گرفتیم با خودرو آرگو مسیر را طی کنیم. به همین دلیل به عقب برگشتیم و خودرو آرگو را سوار تویوتا کردیم و از مسیر دیگری به سمت روستا رفتیم. اما به سرعت هوا تاریک شد .
بوران گرفت . تصمیم گرفتیم برگردیم تا صبح دوباره عملیات را انجام بدهیم. درنهایت ٦ صبح دوشنبه یک‌بار دیگر گروه ویژه امدادگران هلال‌احمر جست‌وجوها را آغاز کردند تا این‌که با خودرو آرگو توانستند به منطقه‌ای که این سه نفر در آن‌جا حضور داشتند، دسترسی پیدا کنند. اکیپ جمعیت هلال‌احمر با همکاری نیروهای راهداری توانستند این افراد را در منطقه تنگه مرز حوالی روستای اروانه پیدا کنند. برف و بوران قطع شده بود و این سه نفر هم در کلبه‌ای پناه گرفته بودند.»
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید