قتل، پایان اختلاف ۲۰ ساله با شوهر

قتل، پایان اختلاف ۲۰ ساله با شوهر

زن میانسال که بعد از کشتن همسرش جسد او را در پشت بام خانه مخفی کرده بود وقتی بعد از دو روز با اعتراض همسایه‌ها نسبت به بوی تعفن شدید در ساختمان رو به رو شد به ناچار راز این جنایت هولناک را فاش کرد. ساعت ۱۱ شب ۲۷ خرداد زن میانسالی به کلانتری ۱۴۸ انقلاب رفت و از جنایتی که دو روز قبل مرتکب شده بود خبر داد.

کد خبر : ۵۸۹۵۱
بازدید : ۷۵۱
پایان اختلاف ۲۰ ساله با قتل هولناک شوهر
زن میانسال که بعد از کشتن همسرش جسد او را در پشت بام خانه مخفی کرده بود وقتی بعد از دو روز با اعتراض همسایه‌ها نسبت به بوی تعفن شدید در ساختمان رو به رو شد به ناچار راز این جنایت هولناک را فاش کرد. ساعت ۱۱ شب ۲۷ خرداد زن میانسالی به کلانتری ۱۴۸ انقلاب رفت و از جنایتی که دو روز قبل مرتکب شده بود خبر داد.
زن ۴۳ ساله اعتراف کرد که همسرش را به قتل رسانده و جسد او را داخل بشکه‌ای در پشت بام مخفی کرده است. به‌دنبال اعلام این خبر مأموران کلانتری راهی محل حادثه شدند. دقایقی بعد نیز بازپرس کشیک قتل و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند.
زن میانسال در تحقیقات اولیه به بازپرس سجاد منافی آذر گفت: مدت‌هاست که با همسرم مشکل دارم. به دنبال اعترافات زن میانسال به قتل، مأموران آتش‌نشانی به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران اقدام به بریدن بشکه کرده و جسد سوخته شوهرش را کشف کردند.

اعترافات همسر مقتول
از روز اول زندگی مشترک با همسرم اختلاف داشتم. این اختلافات با به دنیا آمدن دو دخترم بدتر شد. همسرم مرا کتک می‌زد. این اواخر دچار سوء ظن هم شده بود به همه کارهایم مشکوک بود. مدام سرش داخل گوشی تلفن همراهش بود و نمی‌دانم با چه کسانی چت می‌کرد.
احتمال می‌دادم که با کسی در ارتباط است و به خاطر این موضوع اختلافات ما بیشتر شده بود. پنجشنبه ۲۴ خرداد بود که با همسرم دوباره درگیر شدیم. او مرا مورد ضرب و شتم قرار داد، من که از دست کار‌های او خسته شده بودم برای یک لحظه تصمیم گرفتم او را بکشم و به این زندگی پر تنش پایان دهم.
همسرم شیرموز خیلی دوست داشت و من هم برای او شیرموز درست کردم و داخل آن قرص‌های خواب آور ریختم. با خوردن شیرموز همسرم بی‌هوش شد. بعد از چند ساعت بالای سر او رفتم، نفس نمی‌کشید. ترسیده بودم، جسدش را داخل پتویی پیچاندم.
برای آنکه مطمئن شوم فوت کرده است شال دور گردنش پیچیدم و بعد هم با سختی او را از ۱۵ پله بالا بردم. یک بشکه ۲۲۰ لیتری داخل پشت بام بود. جسد شوهرم را داخل آن گذاشتم و با ریختن بنزین آن را به آتش کشیدم. ناگهان شعله‌های آتش زبانه کشید. از ترس اینکه همسایه‌ها متوجه موضوع شوند بلافاصله آتش را خاموش کردم.
فردای آنروز دوباره به پشت بام رفته و این بار جسد را به شیوه‌ای دیگر آتش زدم، اما، چون دود ناشی از آتش بسیار شدید بود، همسایه ساختمان روبه‌رویی به این موضوع اعتراض کرد. ناچار به خاموش کردن دوباره آتش شدم.
گیج و سردرگم شده بودم که با جسد چه کار کنم؛ ناگهان متوجه کیسه سیمان بالای پشت بام شدم؛ سیمان را داخل بشکه ریخته و با تهیه بتون جسد را داخل آن دفن کردم. دو روز از این ماجرا گذشته بود که بوی تعفن تمام ساختمان را گرفت و از طرفی خون از زیر بشکه سرازیر شده بود. غروب ۲۷ خرداد دنبال راه حلی برای خلاص شدن از بشکه حاوی جسد همسرم بودم که دخترم به پشت بام آمد.
با دیدن بشکه، به ناچار موضوع مرگ پدرش را با او در میان گذاشتم و درنهایت هم تصمیم گرفتم به قتل همسرم اعتراف کنم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: «متهم برای بررسی صحت روانی به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد.»
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید