توهمات آدمهای همیشه نگران
مردم ممکن است به دلایل بسیاری احساس اضطراب کنند؛ مثلاً به خاطر خستگی، درد یا خیلی ساده به خاطر اینکه مودشان در آن لحظه منفی است، و این احساسات معنایشان این نیست که آنچه که در آن لحظه به آن فکر میکنید یک خطر یا مشکل است.
کد خبر :
۶۴۶۱۹
بازدید :
۱۴۳۲۱
فرادید | دکتر گراهام دیوی*: باورهای متوهمانه راجع به خود و جهان، منجر به ایجاد و تداوم طیفی از مشکلات سلامت روان میشوند. ضمن اینکه منظور من محدود به بیماریهای که بصورت بدیهی تفکر متوهمانه را به نمایش میگذارند، نظیر سایکوسیس، نیست. حتی شایعترین مشکلات سلامت روان نظیر اضطراب و افسردگی، محصول باورهای متوهمانه ریشهدار و قوی در رابطه با خود و جهان هستند، و این موضوع مرا به فکر کردن راجع به نقش باورهای متوهمانه در استمرار نگرانی مزمن و پاتولوژی واداشت.
به گزارش فرادید به نقل از سایکولوژی تودی، نگران مزمن، چه باورهای متوهمانهای دارد؟ تعدادشان زیاد است. وقتی که میخواستم اینها را فهرست کنم، خود از طولانی شدن فهرست تعجب کردم؛ و جالب اینکه همۀ آنها متوهمانه هستند؛ منظورم این است که افکار و عقایدی هستند که واقعیت را منعکس نمیکنند. در اینجا ۱۰ باور متوهمانه که نگرانهای مزمن به آنها مبتلا هستند را ذکر میکنم.
۱. "من نگران متولد شدهام": نه؛ کسی نگران متولد نمیشود، بلکه ساخته میشود. اضطراب، تا حد بسیار کمی میتواند ناشی از عوامل ژنتیکی باشد، اما هیچ شاهدی مبنی بر اینکه نگرانی ارثی است وجود ندارد. درست است، مادر یا پدر شما ممکن است آدمهای نگرانی بوده باشند، اما شما این عادت را به ارث نبردهاید، بلکه احتمالاً آن را از ایشان یاد گرفتهاید. بهانۀ "من نگران متولد شدهام"، بهانهای است که نگرانها برای بیان این منظور به کار میبرند: "من مجبورم نگران باشم، پس اصلاً سعی نکن که من را تغییر دهی. "
۲. "اگر نگران چیزی باشم، احتمالاً پیش خواهد آمد": نه؛ اکثر چیزهایی که افراد نگران نسبت بهشان نگران هستند، بسیار بعید است که اتفاق بیافتند. اما حقیقت این است که هر چه بیشتر نگران چیزی باشید، بیشتر فکر میکنید که احتمالاً رخ خواهد داد.
۳. "فقط به این خاطر که در گذشته نگران چیزی بودم و اتفاق نیافتاده، به این معنی نیست که در آینده هم اتفاق نخواهد افتاد. ": نه؛ حدس میزنم که ۹۰ درصد چیزهایی که نگرانهای مزمن نگرانش هستند، هرگز اتفاق نمیافتد. اگر چیزی که در گذشته نگرانش بودید و اتفاق نیفتاده، احتمالاً دلیلی داشته و آن دلیل ممکن است در آینده هم سر جای خود باشد. در عوض، نگرانها، برای نگرانیهای خود پایانهای فاجعهآوری تصور میکنند (مثلاً اگر همسرشان ۱۵ دقیقه دیر کند، پیش خودشان به این فجایع فکر میکنند که شاید تصادف کرده، مجروح شده و از این قبیل). نگرانیهایی که پایانی فاجعهبار برایشان تصور میشود، بسیار بسیار بعید هستند و بعید است که، همانطور که در گذشته اتفاق نیافتادند، در آینده اتفاق بیافتند.
۴. "نگرانی مانع از اتفاق افتادن چیزهای بد میشود. " نه؛ نگرانی به تنهایی هیچوقت مانع از اتفاق افتادن هیچ چیزی نشده است، تنها کارها هستند که جلوی اتفاق افتادن چیزها را میگیرند. متاسفانه، نگرانهای مزمن، در زمینۀ حل مسئله اعتماد به نفسی پایینی دارند و بنابراین معمولاً بعید است که در رسیدن به راهحلی برای یک مسئله که به نظرشان باید در موردش اقدام شود، برسند.
۵. "اگر نسبت به چیزی اضطراب داشته باشم، معنیش باید این باشد که یا یک خطر است یا یک مشکل، در نتیجه باید نسبت به آن نگران باشم." : نه؛ این یک نقص در استدلال است. مردم ممکن است به دلایل بسیاری احساس اضطراب کنند؛ مثلاً به خاطر خستگی، درد یا خیلی ساده به خاطر اینکه مودشان در آن لحظه منفی است، و این احساسات معنایشان این نیست که آنچه که در آن لحظه به آن فکر میکنید یک خطر یا مشکل است.
۶. "من عرضۀ فکر کردن به راهحل مشکلات را ندارم، پس باید نگران باشم." : نه؛ نگرانهای مزمن از نظر فکر کردن به راهحلهای مفید برای مشکلات اجتماعی، به اندازۀ بقیه توانا هستند، منتها اعتماد لازم را نسبت به راهحلهایی تولید میکنند ندارند.
۷. "باید به همۀ چیزهایی که ممکن است اتفاق بیافتند فکر کرده باشم، وگرنه آمادگی نخواهم داشت." : نه؛ نگرانها مرتب در حال پرسش سوالات "اگر اینطور شد چه؟ " از خود هستند که موجب تشدید نگرانیشان میشود. اما هر چه نتایج بالقوۀ بیشتری را در ذهنتان بسازید، احتمال اینکه اصلاً اتفاق بیافتند کمتر خواهد بود.
۸. "اگر نگران دیگران باشم، نشان میدهد که به آنها اهمیت میدهم." : نه؛ هیچ چیز بدتر از این نیست که بدانید کسی پیوسته نگران شماست. اگر به کسی اهمیت میدهد، این موضوع را به روشهای مستقیمتری نشان دهید.
۹. "اگر به بقیه بفهمانم که کاری که میکنند مرا نگران میکند، آنها رفتارشان را تغییر خواهند داد." : نه؛ آنها فقط از دست شما عصبانی خواهند شد. خانواده و دوستان به راحتی متوجه این نوع باجگیری احساسی میشوند، و این یکی از دلایل اصلی این موضوع است که افراد دچار به اختلال اضطراب عمومی، معمولاً در داشتن ارتباطهای نزدیک مشکل پیدا میکنند.
۱۰. "فکر کردن زیاد به یک مشکل بهتر از گرفتن تصمیم لحظهای است." : نه؛ اکثر مردم تصمیماتشان را به صورت روزانه و برمبنای احساسشان، مشورت دیگران، یا "غریزه" میگیرند. شما لازم نیست که پیش از تصمیمگیری زمان زیادی را صرف فکر کردن به تک تک جنبههای یک موضوع کنید.
اینها باورهای متوهمانهای هستند که هنگام درمان نگران مزمن باید به سراغشان رفت. اما همچون هر کسی که باورهای متوهمانۀ ریشهداری دارد، فائق آمدن بر آنها آسان نیست.
*گراهام دیوی، متخصص در زمینۀ اضطراب و استاد روانشناسی دانشگاه اسکس انگلستان است.
بیشتر بخوانید: متداولترین عوامل ایجاد استرس
۰