قتل مرد میانسال؛ پایان عشق ممنوعه

قتل مرد میانسال؛ پایان عشق ممنوعه

تا اینکه شوهرم یک ضربه به او زد و بعد از آن من فرار کردم و دیگر نمی‌دانم در باغ چه گذشت؛ چند دقیقه بعد از من هم شوهرم آمد.

کد خبر : ۸۶۳۰۲
بازدید : ۱۰۵۴۵
قتل مرد میانسال برای عشق ممنوعه
پرونده قتل مردی که در یک عشق ممنوعه با زنی جوان وارد رابطه شده و به قتل رسیده است، برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

یک سال قبل مردی به مأموران گزارش داد پسرش کشته شده است. این مرد به پلیس گفت عروسش با او تماس گرفت و خبر داد که پسرش مرده است؛ «زمانی که من در محل حاضر شدم، جسد پسرم را دیدم که دست‌و‌پایش بسته شده بود. این‌طور‌که عروسم گفت او هم ازطریق دوستان پسرم در جریان قتل قرار گرفته است».

وقتی مأموران جسد مرد میان‌سال به نام کاظم را به پزشکی قانونی منتقل کردند، مطلعان پرونده را مورد بازجویی قرار دادند. همسر مقتول گفت: یکی از دوستان شوهرم با خانه تماس گرفت و گفت او به قتل رسیده و جسدش در باغی که همیشه می‌رفته و پاتوقش بوده رها شده است. من چیز زیادی از اینکه همسرم با چه کسانی دوستی یا دشمنی داشت، نمی‌دانم.

مأموران در جریان تحقیقات به شاهدی برخوردند که مدعی بود یک زن و مرد مشکوک را دیده است. او گفت: من و مقتول همسایه بودیم. او روز حادثه یک تماس تلفنی داشت و بلافاصله ماشین را برداشت و گفت به سمت باغ می‌رود. یک ماشین پرشیا او را دنبال کرد که یک زن و مرد در آن بودند و من فکر کردم که کاظم می‌دانست دنبالش هستند تا اینکه شنیدم به قتل رسیده است.

وقتی مأموران تماس‌های مقتول را بررسی کردند، متوجه شدند او از مدتی قبل با زنی به نام منیژه در ارتباط بوده است. منیژه تحت تعقیب قرار گرفت و بعد از بازداشت و چندین جلسه بازجویی اعتراف کرد شوهرش کاظم را به قتل رسانده است.

او گفت: مدتی بود که کاظم مزاحم من می‌شد و با من تماس تلفنی داشت. من هم از ترس شوهرم موضوع را مخفی کردم. جواب تلفن‌ها را می‌دادم تا شر به پا نشود تا اینکه شوهرم موضوع را فهمید. او از من خواست با کاظم قرار بگذارم.
وقتی من با کاظم تماس گرفتم، آدرس باغی را داد و قرار شد با هم به آن باغ برویم. شوهرم با ماشین پرشیای خودش حرکت کرد، من هم با شوهرم بودم. وقتی به باغ رسیدیم، آن‌ها با‌هم درگیر شدند. کاظم می‌خواست همسرم را بزند که من دخالت کردم و اجازه ندادم.
تا اینکه شوهرم یک ضربه به او زد و بعد از آن من فرار کردم و دیگر نمی‌دانم در باغ چه گذشت؛ چند دقیقه بعد از من هم شوهرم آمد.

وقتی مأموران محسن، شوهر منیژه را مورد بازجویی قرار دادند، او گفت: من یک ضربه به مقتول زدم و ضربات بعدی را من وارد نکردم و دست‌و‌پایش را هم من نسبتم و نمی‌دانم چه کسی این کار را کرده است. او گفت: مدتی بود که متوجه شده بودم رفتار همسرم تغییر کرده است. به‌همین‌دلیل او را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم با مردی رابطه دارد.
همسر من زنی ۲۸‌ساله و بسیار جوان است، مردی که زنم را اغفال کرده بود یک مرد میان‌سال بود. خیلی ناراحت شدم که زندگی‌ام را این‌طور خراب کرده است.
با زنم تندی کردم و از او خواستم با کاظم قرار بگذارد. وقتی سر قرار رفتیم، کاظم به سمت من حمله کرد و خواست من را بزند که یک ضربه به او زدم و بعد هم فرار کردم. من از اینکه کاظم را چه کسی کشته است، خبر ندارم.

این در حالی است که خانواده مقتول اصرار دارند آنچه درباره رابطه فرزندشان با منیژه گفته می‌شود، درست نیست. پدر مقتول گفت: پسر من به‌جز کار‌کردن و تأمین هزینه‌های زندگی زن و فرزندانش کار دیگری نمی‌کرد. اگر رابطه‌ای بوده، منیژه مقصر آن است و باید حتما منیژه محاکمه شود.
من از خون پسرم گذشت نمی‌کنم. این زن و شوهر دست‌و‌پای پسر من را بسته و با ضربات چاقو او را کشته‌اند، اما حالا مدعی‌اند قتل اتفاقی بوده است و آن‌ها این کار را نکرده‌اند. من از طرف خودم و نوه‌هایم درخواست قصاص دارم.

با توجه به شکایت اولیای‌دم و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را وارد‌آمدن ضربات چاقو بر بدن مقتول عنوان کرده بود، صحنه قتل بازسازی شد. متهم یک‌بار دیگر مدعی شد فقط یک ضربه زده است و گفت: من نمی‌دانم ضربات بعدی را چه کسی زده است.
ضمن اینکه تأکید کرد دست‌و‌پای کاظم را نبسته است. او گفت من برای اینکه جان خودم را نجات دهم، یک ضربه چاقو به مقتول زدم، این درحالی است که او اول به من حمله کرد؛ چون چاقو داشت، من هم چاقو کشیدم.

بعد از گفته‌های متهم و تکمیل تحقیقات کیفرخواست علیه او به اتهام قتل عمدی و همسرش، منیژه، به اتهام معاونت در قتل صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید