نور عنایتخان؛ زندگی و مرگ شاهزاده مسلمانی که در آلمان نازی جاسوسی میکرد
در ماه ژوئن ۱۹۴۳، خان تحت نام رمزی «مادلین» به فرانسه اعزام شد. او نخستین زن کاربر ادوات رادیویی و بیسیم بود که توسط انگلستان به استخدام درآمده بود. بعد از فرود آمدن در فرانسه، نور به پاریس رفت؛ جاییکه او با شبکه مقاومت فرانسه به نام «پِرازپِر» (موفق) کار میکرد. «درکی که از جنگ در غرب وجود دارد این است که بریتانیا این جنگ را خودش به تنهای برد؛ اینکه چرچیل بود که این جنگ را برای آنها به پیروزی تبدیل کرد. آنها باید بداندن که ۲.۵ میلیون نفر از مردمان در شبهقاره هند برای این جنگ داوطلب شدند.»
کد خبر :
۸۶۹۲۹
بازدید :
۱۹۹۷۹
فرادید | او در طول جنگجهانیدوم برای بریتانیاییها جاسوسی میکرد، اما نهایتاً توسط نازیها دستگیر و کشته شد؛ اما نور عنایتخان، یکی از نوادگان تیپو سلطان - حاکم مسلمان ایالت میسور در قرن ۱۸ -دهها سال تقریباً ناشناخته بود.
کمکهای او به جنگ وقتی عمومی شد که یک نویسنده به نام شرابانی باسو زندگینامه نور را با عنوان شاهزاده جاسوس در سال ۲۰۰۶ منتشر کرد.
امسال بریتانیا جایزه پلاک آبی را به نور اختصاص داد و بهاینترتیب او نخستین زن با اصالت هندی است که به دلیل فداکاریهایش به عنوان یکی از مدیران اجرایی عملیات ویژه در فرانسه مفتخر به دریافت این نشان شده است.
او توسط گشتاپو - پلیس مخفی آلمان نازی - در پاریس دستگیر و به آلمان آورده شد و در سال ۱۹۴۴ در این کشور اعدام شد.
در سال ۲۰۱۴ یک تمبر به افتخار او چاپ شد و گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه تصویر او به زودی بروی سکههای بریتانیایی حک خواهد شد.
نور پس از مرگ در سال ۱۹۴۹ جایزه جورج کراس را به عنوان عالیترین جایزه غیرنظامی بریتانیا و در سال ۱۹۴۶ نشان چلیپای جنگ یا کروس دو گره را از فرانسه دریافت کرد.
بیشتر بخوانید:
یک فیلمزندگینامه با عنوان «فراخوانی برای جاسوسی» که دوم اکتبر سال جاری میلادی اکران شد، فیلمی است برای ادای احترام به کار ۳ جاسوس زن بریتانیایی شامل نور که همچنین نویسنده داستان کودکان و یک صلحطلب بود.
بازیگر نقش خان در این فیلم، رادهیکا آپت، میگوید: «فکر میکنم نور عنایتخان یکی از خارقالعادهترین انسانهایی است که با آنها آشنا شدهام.»
شرابانی که در سال ۲۰۱۲ یادبودی به نام نور برگزار کرده است، میگوید خان هیچ اجباری برای جنگیدن نداشت؛ او این کار را به دلیل اصولی که به آنها معتقد بود انجام داد و آن «عدم کاربرد خشونت، جهانی بودنِ مذاهب، مبارزه علیه فاشیم و اشغال بود.»
قبل از جنگ نور در یک خانواده بزرگ صلحطلب زندگی میکرد؛ او یک نویسنده بزرگ داستانهای کودکان شد و خدمت مهمی به مجلهها و رادیوی فرانسه کرد.
از برجستهترین آثار او یتوان به بیست داستان جاتاکا اشاره کرد که ترجمه انگلیسی داستانهایی درباره تناسخ در آیین بودایی است.
ذاتاً ایثارگر
نور در اول ژانویه سال ۱۹۱۴ در مسکو پایتخت روسیه متولد شد. پدر او، عنایتخان، موسیقیدان و یک مبلغ صوفی بود و مادرش آمینه بگوم بود. خانواده عنایتخان اندکی بعد از شروع جنگ جهانی اول به انگلستان مهاجرت کرد.
عنایت به دلیل عقاید و دیدگاههای هندیاش در انگلستان تحت نظارت شدید بود برای همین در سال ۱۹۲۰ خانواده او به پاریس مهاجرت کردند. نور به همراه ۳ خواهر و برادر کوچکترش تا سن ۲۶ سالگی در پاریس زندگی کرد.
پدر بزرگِ پدربزرگش تیپو سلطان بود که در سال ۱۷۹۹ در جنگ علیه حاکمان بریتانیایی کشته شده بود. بعدازآنکه نازیها در سال ۱۹۴۰ فرانسه را اشغال کردند، زندگی نور به یکباره متوقف شد و او برای بار دوم به همراه هزاران نفر از ساکنان فرانسه به بریتانیا مهاجرت کرد.
نور بلافاصله بعد از ورود به بریتانیا به جنگ پیوست و برای پیوستن به نیروی هوایی کمکی زنان، که شاخه نیروهای کمکی زنانِ در خدمتِ نیروی هوایی سلطنتی انگلستان بود، ثبتنام کرد. او یک دستگاه بیسیم رادیویی بود، کاری که شرابانی میگوید نور در آن مهارت زیادی داشته است.
شرابانی در کتاب شاهزاده جاسوس نوشته است: «نور مخالف ایدئولوژی نازیها و اصول یکپارچهسازی مذهبی بود. او مسلمان به دنیا آمده بود، اما عاشق مردی یهودی شد و یک لحظه هم وقت را برای مبارزه با نازیها تلف نکرد.»
عنایت، پدر نور، یک مبلغ معروف اسلامی بود. برطبق گفتههای شرابانی در کتاب شاهزاده جاسوس، عنایت قویاً مخالف کاربرد خشونت و موافق آزادی مذاهب بود. این آموزهای بود که نور از کودکی آن را درونی کرده بود. پدر او در سال ۱۹۲۷ در جنگ در هند کشته شد و نور که آن زمان ۱۳ سال داشت و بزرگترین فرزند خانواده بود به مادرش در بزرگکردنِ خواهرها و برادرها کمک میکرد.
برادرزاده نور، پیر ضیاء عنایت خان، میگوید: «خان از همان دوران نوجوانی آموخته بود که ایثارگر و ازخودگذشته باشد.»
پیرضیاء میگوید، نور همیشه در کنار افرادی میایستاد که مورد ظلم قرار گرفته بودند و برایش فرقی نمیکرد که این افراد چه پیشینه و گذشتهای داشته باشند.
«او آماده بود که برای کمک به افراد سرکوبشده خودش را قربانی کند. بااینکه نور یک بریتانیایی نبود، اما [در جنگ با نازیها] درخدمت اهداف آنها بود و بعد از آن هم خواهان استقلال هند از انگلستان شد.»
نور یکی از معتقدان و باورمندانِ مبارزه راه آزادیِ هند ماهاتماها گاندی بود. او به تلاش گاندی برای خاتمه دادن به استعمار انگلستان معتقد بود. برطبق کتاب شاهزاده جاسوس، او زمانی به سربازان ارتش انگلستان گفته بوده به محض خاتمه جنگ برای استقلال کشوری علیه انگلستان مبارزه خواهد کرد.
بهترین فرد برای این کار
نور که زبان فرانسه را بسیار روان صحبت میکرد توسط سازمان عملیات ویژه بریتانیا که یک سازمان مخفی بود و جاسوسهایش را برای کمک به جنبشهای مقاومت محلی در مناطق اشغالی اروپا اعزام میکرد، استخدام شد.
نور با آنکه کاملاً از ماهیت پرخطر این کار آگاه بود و میدانست که جبران خسارت مالی این کار بسیار اندک است، به سرعت این پیشنهاد را پذیرفت.
در ماه ژوئن ۱۹۴۳، خان تحت نام رمزی «مادلین» به فرانسه اعزام شد. او نخستین زن کاربر ادوات رادیویی و بیسیم بود که توسط انگلستان به استخدام درآمده بود. بعد از فرود آمدن در فرانسه، نور به پاریس رفت؛ جاییکه او با شبکه مقاومت فرانسه به نام «پِرازپِر» (موفق) کار میکرد.
هنوز چند روزی از استخدام او نگذشته بود که تمام مأموران عالیرتبه گروه پرازپر توسط نازیها دستگیر شدند و ابزار رادیویی آنها ضبط شد. بهاینترتیب برای چند ماه آینده نور تنها کاربر بیسیم در این گروه بود.
بعد از آنکه ظاهراً یکی از همکارانش او را لو داد، او توسط پلیس مخفی نازیها، گشتاپو، در اکتبر همان سال دستگیر و یکماه بعد به آلمان منتقل شد.
بر طبق کتاب شاهزاده جاسوس، گشتاپو میفهمد که نور یک زندانی بسیار خطرناک است که هرگز هیچکسی را به آلمانیها لو نداده و تلاش کرده دو بار تحتِ نظارت آنها از زندان فرار کند.
نور تقریباً یکسال زندانی بود و در این مدت او را شکنجه کردند و با غلوزنجیر بستند. بعداً او را به اردوگاه داخائو فرستادند و در کنار سه مأمور دیگر تیرباران کردند.
در کتاب شاهزاده جاسوس میخوانیم که ارنست وگت، بازجوی نور در فرانسه، به جین اورتون فولر، یکی از دوستان نور و نویسنده زندگینامه او به نام «مادلین» که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد، گفته بوده که هرگز با چنین فردی در زندگیاش مواجه نشده بوده و «شجاعت، دلاوری و مهربانی او را تحسین میکرده است.»
در این کتاب میخوانیم: «وگت یکبار از او میپرسد آیا فکر نمیکند که زندگیاش را با پیوستن به نیروی ویژه بریتانیا به هدر داده و این ایثارگری عبث بوده است... نور پاسخ میدهد که مهم نیست. او به کشورش خدمت کرده و این جبران خسارت را میکند.»
افزایش شهرت
اپت، بازیگر نقش نور عنایتخان، میگوید یکی از دلایلی که باعث شد برای ایفای این نقش ثبت نام کند این بود که گفتگوهای خیلی کمی درباره خدمت زنانه به جنگ وجود دارد.
«فکر میکنم اغلب وقتی از جنگ صحبت میکنیم، درباره مردان صحبت میکنیم و واقعاً درباره تلاشها و تقلاهایی که زنان کردند، صحبتی نمیشود.»
کار نور دههها از انظار پنهان مانده بود و کسی او را نمیشناخت، اما علاقه به داستان او بار دیگر افزایش پیدا کرده است. در ماه اگوست، نور به عنوان نخستین زن از جنوب آسیا پلاک آبی دریافت کرد. پلاک آبی بر محل زندگی یا کار شهروندانی در انگلستان نصب میشود که خدمات شایانتوجهی را ارائه کرده است.
شرابانی میگوید: «نور به دلیل شجاعت و ایستادن به پای اصولش، استحقاق این بزرگداشت را دارد. او هرگز تحت فشارها ترک بر نداشت.»
در سال ۲۰۱۲ یک مجسمه از خان در لندن پردهبرداری شد.
شرابانی میگوید بسیار مهم است که تأکید کنیم متفقین هرگز این جنگ را بدون کمکهای امثال نور و میلیونها نفر از مستعمرهنشینان بریتانیا برنده نمیشدند، حقیقتی که اغلب نادیده گرفته شده است.
شرابانی میگوید: «درکی که از جنگ در غرب وجود دارد این است که بریتانیا این جنگ را خودش به تنهای برد؛ اینکه چرچیل بود که این جنگ را برای آنها به پیروزی تبدیل کرد. آنها باید بداندن که ۲.۵ میلیون نفر از مردمان در شبهقاره هند برای این جنگ داوطلب شدند.»
شرابانی که کتاب دیگرش به نام عبدل و ملکه نیز تبدیل به فیلم شده است، میگوید: «این جنگ با حمایت این هندیها پیروز شده است و نور هم بخشی از آنها بود.»
۱