خواهران میرابال و جنبش "۱۴ ژوئن"

خواهران میرابال و جنبش "۱۴ ژوئن"

هر سه خواهر را به زور بیرون کشیدند، زیر مشت و لگد کشتند و بعد چنان صحنه‌سازی کردند که انگار آن‌ها در تصادف کشته شده‌اند. راننده بیچاره را هم کشتند تا شاهدی «غیر خودی» باقی نماند (البته حکومت آن قدر منفور و بدنام بود که کسی «تصادفی» بودن ماجرا را باور نکرد.)

کد خبر : ۸۷۴۴۶
بازدید : ۱۶۰۸۷
خواهران میرابال و جنبش
میرابال‌ها ۴ خواهر به نام‌های پاتریا، مینروا، دِده و ماریا ترزا بودند که ۳ نفرشان در جبهه مخالفان رژیم حاکم جای می‌گرفتند و برای سرنگونی دیکتاتوری نظامی رافائل ترخیو - که آن زمان بر دومینیکن سیطره داشت - می‌کوشیدند؛ جنبشی که آنان در آن عضویت داشتند جنبش چهاردهم ژوئن نامیده می‌شد و کارش افشاگری درباره جنایت‌ها و مفاسد رژیم و نیز ایجاد آمادگی در مردم برای قیامی سراسری بود.

سرسخت‌ترین و بی‌پرواترین‌شان مینروا بود. ماریا ترزا که حدود ۱۰ سال از خواهرانش کوچک‌تر بود بیشتر از همه از مینروا تاثیر می‌گرفت؛ هر چند همیشه این حرف‌های بزرگ‌ترین خواهرش، پاتریا را هم در ذهن داشت که می‌گفت: «ما نباید اجازه بدهیم بچه‌های ما هم زیر سایه رژیمی تا این حد ظالم و فاسد بزرگ شوند و باید با آن بجنگیم و آماده باشیم که اگر لازم شد از همه چیز حتی از جان‌مان بگذریم.»

شوهران‌شان هم از مخالفان سرشناس رژیم حاکم و در زمان ماجرا از زندانیان سیاسی کشورشان بودند. در واقع خواهران میرابال از ملاقات شوهران زندانی‌شان به خانه برمی‌گشتند که ماموران ترخیو راه آنان را بستند و خودروشان را متوقف کردند.
هر سه خواهر را به زور بیرون کشیدند، زیر مشت و لگد کشتند و بعد چنان صحنه‌سازی کردند که انگار آن‌ها در تصادف کشته شده‌اند. راننده بیچاره را هم کشتند تا شاهدی «غیر خودی» باقی نماند (البته حکومت آن قدر منفور و بدنام بود که کسی «تصادفی» بودن ماجرا را باور نکرد.)

هر چند این قتل اولین جنایت رژیم ترخیو نبود و حتی در آن دوره کار رایجی محسوب می‌شد، خبر مرگ میرابال‌ها جامعه دومینیکن را سخت تکان داد و حتی وجدان عده‌ای از درون حلقه حاکم را لرزاند.
به قول یکی از شخصیت‌های رمان سوربز نوشته یوسا «حالا دیگر زن‌های بی‌دفاع را می‌کشند و هیچ‌کس هم صدایش درنمی‌آید. یعنی ما توی این مملکت این قدر توی کثافت فرو رفته‌ایم؟ وای بر من، یعنی توی این مملکت یک مرد هم نمانده؟»

حدود ۶ ماه بعد از این جنایت که خود ترخیو کشته شد و رژیمی که با محوریت او سرپا مانده بود سقوط کرد، برخی از کسانی که از ماجرای قتل خواهران میرابال اطلاع داشتند، دهان باز کردند و از جزییات حادثه آن روز گفتند. حتی یکی از قاتلان هم به کاری که کرده بود، اعتراف کرد و گفت سر به نیست کردن خواهران میرابال دستور خود ترخیو بود و «اگر ما آن‌ها را نمی‌کشتیم، ترخیو خود ما را می‌کشت.»

ناگفته نماند دِده که شوهرش مبارز سیاسی نبود و او را هم از ورود به چنین مسائلی منع کرده بود تا همین چند سال پیش تا زمستان ۲۰۱۴ زنده بود. می‌گفت: «اراده‌ای آن بالا» خواست که من زنده بمانم و نام خواهرانم را زنده نگه دارم. او خودش ۳ فرزند داشت و بعد از آن ماجرا هم سرپرستی ۶ فرزند به جای مانده از خواهرانش را به عهده گرفت.

حدود ۲ دهه بعد از قتل خواهران میرابال، گروهی از فمینیست‌های پیشروی آمریکای لاتین روز ۲۵ نوامبر را روز پیکار با خشونت ضد زنان نامیدند و سال ۱۹۹۹ هم سازمان ملل آن را به رسمیت شناخت و مناسبتی جهانی اعلام کرد. این ضدیت فقط به خشونت‌های سیاسی محدود نمی‌شود و هر نوع اذیت و آزار زنان حتی در خانه را هم دربرمی‌گیرد.
خواهران میرابال، شهدای ملی دومینیکن شناخته می‌شوند و به جز یوسا که قتل آن‌ها را پس‌زمینه رمان مشهورش قرار داد، جولیا آلوارز در رمان «در زمانه پروانه‌ها» نیز زندگی این خواهران را روایت کرد. پروانه‌ها لقب زیرزمینی میرابال‌ها در مبارزه با دیکتاتوری ترخیو بود.»
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید