رپر معروف که به قتل ناپدریاش متهم شده است، از سوی دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. حمید، رپر معروف که در سال ۹۶ به قتل ناپدریاش متهم شده و با قرار وثیقه آزاد شده بود، با دستور قضات رسیدگیکننده به این پرونده بازداشت و بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد.
محاکمه حمید در دو جلسه برگزار شد؛ در جلسه اول کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و نماینده دادستان درخواست مجازات حمید را مطرح کرد. براساس کیفرخواست صادرشده، حمید متهم است با اینکه میدانسته ناپدریاش به نام هوشنگ دچار بیماری قلبی است، به سمت او حمله و گلدانی را به سمت او پرت کرده و با واردکردن ضربه به سرش، باعث مرگ او شده است.
هرچند حمید در بازجوییها به این کار اعتراف کرده بود، اما بعد آن را انکار کرد و مدعی شد قبلا دروغ گفته است. این در حالی است که یکی از برادران ناتنی حمید برای او درخواست قصاص داده است. فرزند مقتول دراینباره گفت: متهم و مادرش با پدر من ۱۰ سال زندگی میکردند. آنها میدانستند پدر من بیماری قلبی دارد و حالش خوب نیست.
من گذشت نمیکنم. حاضرم سهم دیه دیگر برادرم را هم که در ایران نیست، بپردازم. سپس وکیل مدافع فرزند مقتول در جایگاه قرار گرفت. او گفت: حمید دو پزشک را به کمیسیونهای پزشکی قانونی میبرده تا اظهارنظر کنند، آنها اصلا چرا باید آنجا میبودند؟
مگر اینطور نیست که پزشکان متخصص پزشکی قانونی خودشان باید اظهارنظر کنند. ضمن اینکه متهم بوکسور است و بهدلیل بدن ورزیدهای که دارد، ضربات مشت سنگینی هم دارد و به نظر میرسد ضربات مشتی به سمت مقتول پرت کرده و علت خونریزی مغزی مقتول نیز همین بوده است.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من قبل از هر چیزی به سهیل، فرزند مقتول، تسلیت میگویم و از اتفاقی که افتاده عذرخواهی میکنم و درخواست بخشش دارم. او ادامه داد: روز حادثه من در خانه مادرم و هوشنگ بودم که جروبحثی پیش آمد.
هوشنگ به سمت آشپزخانه رفت و من فکر کردم میخواهد چاقو بردارد، به همین دلیل یک لیوان را که روی میز بود، زمین انداختم و شکستم. من اصلا گلدان پرت نکردم و گفتههای نماینده دادستان در جلسه قبل را قبول ندارم. در این هنگام، قاضی متین راسخ، رئیس دادگاه، خطاب به متهم گفت: در بازسازی صحنه جرم و عکسهایی که از صحنه جرم گرفته شده، گچ دیوار ریخته و دیوار زخمی شده است و این نشان میدهد به سمت دیوار چیزی پرتاب شده؛ ضمن اینکه تکههای گلدان شکسته هم وجود داشته است؛ بنابراین به سمت مقتول چیزی پرت شده و این حرف شما نمیتواند درست باشد.
متهم پاسخ داد: بعد از آن جروبحث من از خانه خارج شدم و دو روز در خانه داییام بودم تا اینکه مادرم تماس گرفت و گفت هوشنگ در بیمارستان بستری شده است. من اصلا قصدی برای واردکردن صدمه به او نداشتم. ضمن اینکه ادعای وکیل اولیایدم درباره اینکه من بوکسور بودم و مشت زدم نیز درست نیست.
من ورزشکار بودم و بدنسازی کار میکردم، بعد از اینکه بازداشت و آزاد شدم، زیر نظر مربی تمرین بوکس میکردم. بوکسورشدن من به بعد از فوت مقتول برمیگردد و من در آن زمان هیچ ضربهای به او نزدم.
در این هنگام قاضی متینراسخ از متهم خواست میزان تحصیلاتش را بگوید و توضیح دهد چقدر درباره بیماریهای زمینهای میدانسته است. متهم گفت: من دیپلمه هستم و اطلاعات خاصی از بیماری زمینهای ندارم؛ ضمن اینکه من اصلا از بیماری مقتول خبر نداشتم.
قاضی متینراسخ به متهم گفت:، اما مادر تو ۱۰ سال با این مرد زندگی کرده و به گفته خودت به خانه او رفتوآمد داشتی و در آن خانه زندگی هم میکردی، چطور از اینکه هوشنگ دچار بیماری قلبی بوده و در رگهای قلبش فنر کار گذاشته شده بود، خبر نداشتی؟
حمید گفت: من بهصورت مداوم به آن خانه رفتوآمد نمیکردم؛ ضمن اینکه مادرم و هوشنگ بیشتر روزهای سال را در آلمان بودند و ایران نبودند. به همین دلیل من چندان در جریان آنچه اتفاق میافتاد، نبودم. در ادامه رئیس دادگاه از متهم خواست درباره زندگی خصوصیاش صحبت کند.
حمید گفت: بعد از جدایی پدر و مادرم، چند سالی با پدرم زندگی میکردم، اما بعد تصمیم گرفتم پیش مادرم بروم و با او زندگی کنم. در خانه هوشنگ با مادرم زندگی میکردیم. البته این اواخر دیگر آنجا هم نبودم و، چون خیلی تمرین میکردم، بیشتر شبها را در استودیو میماندم و فقط لباسهایم در خانه مادرم بود.
در ادامه عزیزمحمدی، وکیلمدافع متهم، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: نظریات کمیسیون پزشکی قانونی درصد قصور را اعلام کرده بود که در کمیسیون آخر قصوری هم متوجه موکلم نبود؛ ضمن اینکه او در هیچ مرحلهای از پرونده اعترافی مبنیبر اینکه با جسم سخت به سر هوشنگ زده باشد، نداشته است.
موکل من دخالتی در مرگ هوشنگ نداشته و من درخواست تبرئه او را دارم. در این هنگام قاضی متینراسخ گفت: در گزارش کمیسیون ۹نفره پزشکی قانونی آمده است رفتار متهم باعث تسبیب مرگ هوشنگ شناخته شده است. سپس متهم برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: از اتفاقی که افتاده است، خیلی متأسفم و باز هم از سهیل که یکی از اولیایدم است، عذرخواهی میکنم و درخواست بخشش دارم. من با هوشنگ دشمنی نداشتم که بخواهم باعث مرگش شوم و از اینکه او دچار مشکل قلبی بود هم خبر نداشتم.
بعد از پایان دفاعیات متهم، با درخواست دادستان، او در دادگاه بازداشت و به زندان منتقل شد. در پایان هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، نظریه پزشکی قانونی و مشاورههایی که پزشکان به قضات درباره علت مرگ مقتول دادند و گفتههای متهم در بازجوییها و درخواست اولیایدم، حمید را به قصاص محکوم کردند.