اسیدپاشی ، فرجام شوم عشق خیابانی
وقتی با این شکست در زندگی روبه رو شدم نقشهای برای انتقام کشیدم و او را به بهانه «آخرین دیدار» به ساختمانی در مشهد…
وقتی با این شکست در زندگی روبه رو شدم نقشهای برای انتقام کشیدم و او را به بهانه «آخرین دیدار» به ساختمانی در مشهد…
یک روز من او را به حمام بردم و شیر آب داغ را باز گذاشتم تا شاید درد پایش بهتر شود. اما ۱۰ دقیقه بعد صدای فریادهای…
یکی از دلایلی که مردم در قرنطینه حال خوبی را تجربه نمیکنند نبود حمایت اجتماعی است؛ از آغوش گرفتن تا لمس کردن و ارتباط…
ما تنها بودیم روی تخت خوابیده بود که کابل برق را به او وصل کردم و او را کشتم بعد از کشتن المیرا میخواستم خودکشی کنم،…
روز حادثه بار دیگر ما سر همان موضوعات سابق با هم درگیر شدیم. من در یک لحظه بهشدت عصبانی شدم؛ طوریکه کنترل خودم را از…
من وقتی صدای جیغ زن همسایه را شنیدم، از خانه بیرون رفتم و زن جوان را دیدم که از بالکن به پایین آویزان بود. همسرش تقلا…
به همین دلیل به داخل حمام رفتم و جسد همسرم را مثله کردم. یک ساعتی طول کشید و بعد از آن قسمتهای جسد را داخل کیسههای…
در این مدت هم دیگر با سینا ارتباطی نداشتم و به خاطر اینکه او دختر جوان را به من معرفی کرده بود دوست نداشتم در زندگیام …
بله قبول دارم اینها را من نوشتم، اما تخیلات ذهنی من است. در آن روزها آنقدر از مرگ بچههایم ناراحت بودم که میخواستم…
بهاینترتیب پلیس مرد جوان را به صورت ویژه مورد بازجویی قرار داد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من همسر و فرزندم را…