"مونیکا بلوچی" زن افسونگر جمیز باند

"مونیکا بلوچی" زن افسونگر جمیز باند

مونیکا بلوچی بازیگر جذاب ایتالیایی مصاحبه ای خاص را انجام داده است که در ادامه ترجمه مصاحبه او را خواهید خواند.

کد خبر : ۱۲۳۷۹
بازدید : ۱۲۲۴۷

مونیکا بلوچی بازیگر جذاب ایتالیایی مصاحبه ای خاص را انجام داده است که در ادامه ترجمه مصاحبه او را خواهید خواند.

مونیکا بلوچی monica bellucci در 51 سالگی به عنوان «مسن ترین زن فیلم های جیمز باند تا این زمان» چشم ها را به خود خیره کرده است. او به سیلیا والدن گزارشگر تلگراف توضیح می دهد که چرا نقش او در «اسپکتر spectre» نقشی انقلابی است و چرا مامور 007 به یک زن نیاز دارد.

نام او یک برند است که با بازیگرانی همچون سوفیا لون، کلودیا کاردیناله و جینا لولوبریجیدا تنه می زند، نکته تعجب برانگیز این است که چگونه تا 51 سالگی نقش یکی از دختران فیلم های جیمز باند را بر عهده نگرفته است.

هنگامی که سم مندس کارگردان «اسپکتر» داشت برای بیست و چهارمین فیلم جیمز باند بازیگر انتخاب می کرد، با بلوچی تماس گرفت. او برای لحظه ای بهت زده شد. می گوید: «فکر کردم که از من می خواهند نقش M جدید را بازی کنم.» (نقش رئیس اداره جیمز باند که جودی دنچ سالخورده در فیلم «اسکای فال» بر عهده داشت و در آن فیلم کشته شد- م.) و می خندد. «من واقعا این فکر را کردم. اما وقتی سم توضیح داد که می خواهد «یک زن بزرگسال برای اولین بار باند را فریب دهد»، من متوجه شدم که این ایده ای انقلابی است. نمونه زیبایی است برای آنکه سایر بازیگران زن و زنان دیگر آن را الگو قرار بدهند.

این بازیگر متولد اومیریا که کار خود را به عنوان مدل لباس شروع کرد و بعد وارد سینما شد، مخالفتی نشان نمی دهد که عنوان «پیرترین زن مقابل باند تا این زمان» را به او بدهند. به جای آن، واکنش او این است که در مورد گذشت زمان- هم از جنبه فردی و هم از لحاظ حرفه ای- سخت نگیرد، که این از ویژگی های نگرش خوش بینانه او نسبت به زندگی است.

اما برای شخصی که با چهره ای مانند بلوچی به دنیا آمده باشد، خیلی سخت است که بتواند کسی را پیدا کند که فراتر از منشور آن زیبایی به او نگاه کند. احتمالا به همین دلیل است که این بازیگر در دوران زندگی حرفه ای خود به شکلی روزافزون در لحظه های تاریک، تحریک آمیز و حتی زشت تخصص پیدا کرد، از بازی در نقش یک قربانی در «بازگشت ناپذیر» تا مریم مجدلیه در «مصائب مسیح» مل گیبسون، ملکه آینه در فانتزی «برادران گریم» تری گیلیام و یک زن بدکاره در «چطور مرا دوست داری؟» برتران پلیه.

همه این نقش ها در مجموع باعث شده اند نقش او در «اسپکتر» یک زن افسونگر مافیایی به نام لوسیا شارا که به دست 007 بیوه شده است، مثبت و زیبا به نظر برسد. می گوید: «دنیل (کریگ) به عنوان یک بازیگر و یک مرد، آنقدر سخاوتمند است که هرگز با او ناراحت نبودم.» «اما من فکر نمی کنم این تصادفی باشد که بسیاری از نقش هایی که من در حال حاضر بازی می کنم، نقش زنانی است که از تاریکی خارج می شوند و به سوی نور حرکت می کنند. چون من جدا احساس می کنم که پیری به من اعطا شده، آزادی تازه است. وقتی که من جوان تر بودم، به من می گفتند که سرد به نظر می رسم.» به فکر فرو می رود. «اما شاید علتش آن بود که من می ترسیدم و احساس ناامنی می کردم و در مورد زندگی کم می دانستم.»

اکنون که بلوچی نیم قرن را پشت سر گذاشته است و ازدواجش با بازیگر فرانسوی، ونسان کسل که در سال 2013 از او جدا شد دو فرزند دارد، لئونی 5 ساله و دیوا 11 ساله، احساس می کند که بیشتر با خود «در ارتباط» است، و می گوید، این مساله «به من امکان می دهد که خیلی بهتر بازی کنم.»

این بازیگر درباره نقش های گذشته اش سختگیرانه قضاوت می کند و معتقد است که ظاهر او، واقعیتش را انکار می کرد، اما امروز به نظر می رسد که بیشتر به موضوع کارش نزدیک است. با اخم می گوید: «خیلی بد است که از زیبایی به عنوان یک نقص و معلولیت صحبت کنیم. چرا که زیبایی یک موهبت است درست مثل سلامت و هوش.» با لبخندی کوچک اضافه می کند: «مساله فقط این است که نباید به زیبا بودن مغرور شد، چون برای رسیدن به آن هیچ کاری انجام نداده اید؛ چیزی است که به شما داده شده است.»

بلوچی زیبایی خود را از پدری صاحب یک شرکت حمل و نقل و مادری که زن خانه داری از شهر کوچک و دیوار کشیده شده چیتا دل کاستلو بوده، به ارث برده است. اعتراف می کند که «من دختری بسیار خجالتی بودم. حتی به شدت خجالتی. شاید چون من تنها فرزند خانواده بودم» بر «تنها» تاکید می کند. «و فکر می کنم به همین دلیل خیلی خوشحال هستم که دو بچه دارم.»

«من خاطراتی بسیار قوی از هشت سالگی ام دارم و اینکه دلم یک ذره شده بود برای اینکه با یک نفر بازی کنم. تا اینکه به 13 سالگی رسیدم و شروع کردم به خوشگل شدن، خیلی خوشحال شدم چون حالا دیگران به من توجه می کردند، به جای آنکه لازم باشد من به دنبال آنها باشم. اما در عین حال فکر می کنم از ظاهرم برای ساختن ماسکی استفاده کردم که بتوانم با آن از خودم محافظت کنم. بنابراین از یک لحاظ خوب است که زیبایی جوانی- که در فرانسه به آن «زیبایی شیطانی» می گویند- شروع به محو شدن می کند، چون دیگر آن ماسک را ندارید که پشتش پنهان شوید.

«زمانی رسید که متوجه شدم دیگر آن زنی که بوده ام، نیستم.» شانه ای بالا می اندازد. «ولی به قیمت از دست دادن آن جوانی، دو دختر بزرگ کرده ام. گاهی اوقات، موقعی که لئونی در مورد آنچه آن روز در مدرسه انجام داده، صحبت می کند، دستی بر سر من می کشد که خیلی دوست داشتنی است،» ادامه می دهد: «حالا دیگر نوبت اوست. بنابراین چه اهمیتی دارد اگر من آن زیبایی سابق را ندارم؟»

در مورد این می پرسم که آیا هنوز هم با آن نوع بازی که 15 سال پیش در درام رمانتیک ایتالیایی «مالنا» داشت، راحت است یا نه. جواب می دهد: «البته گذشت آن زمانی که در چنان فیلم هایی بازی می کردم نه به خاطر اینکه من بچه دارم و حالا دیگر باید در نقش های «مناسب» بازی کنم.» روی این کلمه با مخلوطی از تنفر و تمسخر تاکید می کند. «من یک هنرپیشه هستم، بنابراین باید برای بیان بسیاری از چیزها از جسم خود استفاده کنم، اما الان دلم می خواهد در یک کمدی بازی کنم، می دانید دوست دارم نقش چه کسی را بازی کنم؟» می خندد. «مورتیشیا آدامز (یکی از شخصیت های کمدی گروتسک «خانواده آدامز»- م.) آن وقت می توانم از آن همه تاریک بودن برای یک کار خنده دار استفاده کنم.»

بلوچی به جای آن که سعی کند خود را از پلکان سراشیب زمان با هر زحمتی که شده، بالا بکشد، خاطرنشان می کند که «هرچیزی که طبیعی باشد، زیباست و وقتی که شما دیگر خودتان نباشید، تبدیل به یک کاریکاتور می شوید. می توان گفت که کار من مجبورم می کند نظم و انضباط داشته باشم.» اما هر کس که فکر می کند بلوچی برای بازی در نقش مقابل باند خود را به تمرینات بدنی سخت و رژیم آب میوه بسته، سخت در اشتباه است.

«من از آن آدم هایی نیستم که 6 صبح از خواب بیدار می شوند و به ورزشگاه می روند.» شکلکی در می آورد. «تنها کاری که کردم این بود که من فقط از چند روز قبل از فیلمبرداری ماکارونی نخوردم و فقط همان چون واقعیت این است که من عاشق کیک و پاستا هستم و گاهی هم یک نخ سیگار می کشم. توصیه من این است که خوب غذا بخورید، خوب بنوشید، روابط خوب داشته باشید و خیلی بخندید. بقیه اش خود به خود می آید.»

آیا بلوچی- که پس از جدا شدن از شوهر فرانسوی خود همچنان در پاریس زندگی می کند- منظورش این است که از مجرد زندگی کردن خوشحال و راضی است؟

پاسخ می دهد: «اوه، نه. مردان بخشی از روح ما هستند. من از 18 سالگی که با ونسان (کسل) بودم، خیلی چیزها از او یاد گرفته ام. و حتی با اینکه ما دیگر زن و شوهر نیستیم، من هنوز هم مادر فرزندان مان هستم، و عشق هنوز هم وجود دارد، منتها به شکلی دیگر.»

منبع: ماهنامه تجربه
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید