رویاهای غیرممکن یک میلیاردر
در حالی که بسیاری از سردمداران تکنولوژی، رویای تغییر شیوۀ زندگی ما را از طریق دستگاههای هوشمند و اپلیکیشنهای اجتماعی در سر میپرورانند، یک میلیاردر روس به دنبال آنست تا سرنوشت ما را تغییر دهد. او به دنبال آن است تا بارگذاری مغز انسان بر روی یک کامپیوتر را امکانپذیر کند.
کد خبر :
۱۳۸۱۵
بازدید :
۵۵۸۲
فرادید | در حالی که بسیاری از سردمداران تکنولوژی، رویای تغییر شیوۀ زندگی ما را از طریق دستگاههای هوشمند و اپلیکیشنهای اجتماعی در سر میپرورانند، یک میلیاردر روس به دنبال آنست تا سرنوشت ما را تغییر دهد. او به دنبال آن است تا بارگذاری مغز انسان بر روی یک کامپیوتر را امکانپذیر کند.
هدفش به نظر وعدهای کلاهبردارانه است، اما در جدیت این مرد 35 ساله که کسب و کارش را رها کرده تا خود را وقف کشفی مفید برای بشریت کند، نمیتوان شک کرد. او میگوید: "من 100 درصد امیدوارم. در غیر اینصورت این کار را شروع نمیکردم."
این هدفی بلندپروزانه است، اما آیا واقعاً امکانپذیر است؟ ایتسکف زمان زیادی برای فهمیدن این موضوع ندارد.
او میگوید: "اگر تکنولوژی جاودان کننده ابداع نشود، من در 35 سال آینده خواهم مرد." مرگ، حداقل فعلاً، ناگزیر است، چرا که با پیر شدن ما، سلولهایی که بدن ما را میسازند، توانایی تعمیر خود را از دست میدهند و ما را در مقابل بیماریهای قلبی عروقی و دیگر بیماریهای مرتبط با سن که جان دو سوم ما را میگیرند، آسیبپذیر میکند.
بنابراین، ایتسکف، بخشی از ثروتش را صرف برنامهای شجاعانه کرده که برای دور زدن سن در نظر دارد. او میخواهد با استفاده از دانش برتر، رازهای مغز انسان را بگشاید و سپس ذهن یک فرد را بر روی یک کامپیوتر بارگذاری کند، و آنان را از محدودیتهای بیولوژیک بدن رها کند.
او میگوید: "هدف نهایی برنامۀ من، انتقال شخصیت فرد به یک بدن کاملاً تازه است."
علاقۀ ایتسکف برای تبدیل ناممکن به ممکن، در زمان کودکیش در دوران شوروی سابق در دهۀ 1980 باز میگردد. او میگوید: "بزرگترین رویای من فضانورد شدن بود تا به فضا سفر کنم." او میگوید که یک رمان علمی تخیلی تاثیر عمیق برا او داشته است. او میگوید: "قهرمان داستان چند قرص فناناپذیری خورد، و در مدار زمین میگردید. من به یاد دارم که از خود میپرسیدم اگر فناناپذیر باشم چه میکنم؟"
اما آیا طرح او برای فراهم آوردن امکان بارگذاری ذهنهایمان در کامپیوتر، چیزی بیش از یک برنامۀ علمی تخیلی است؟ مدیر علمی برنامۀ ایتسکف 2045، دکتر رندال کوئن، این تصور را که ایتسکف عقلش را از دست داده به سخره میگیرد. دکتر رندال کوئن، استاد دانشگاه بوستون در بخش حافظه و مغز بوده است.
او میگوید: "همۀ شواهد به این نکته اشاره دارند که این کار از لحاظ تئوری امکانپذیر است؛ شدیداً دشوار ولی امکانپذیر است. بنابراین میتوانید بگویید رویاپردازانه است، اما نمیتوانید بگویید، دیوانگی است. شما فکر میکنید که چنین کاری به هیچ وجه امکانپذیر نیست، اما اینطور نیست."
امکانپذیر بودن از لحاظ تئوریک که رندال از آن حرف میزند، در اینکه مغز ما چگونه کار میکند نهفته است و دانشمندان هنوز برای بسیاری از سوالات این حوزه، پاسخ درخوری ندارند. مغزهای از حدود 86 میلیارد نورون ساخته شدهاند. سلولهای متصل به هم از طریق تخلیۀ الکتریکی به هم اطلاعات میفرستند که مانند موج در این ارگان بدن ما حرکت میکند.
اما اینکه دقیقاً مغز چگونه ذهن ما را تولید میکند، رازی است که مشابهش در جهان علم وجود ندارد. رافائل یوست، استاد دانشگاه کلمبیا، میگوید: "چالش ما دقیقاً این است که چگونه خاصیت فیزیکی سلولها که درون این ارگان به هم متصل شدهاند، به جهان ذهنی، افکارمان، خاطراطمان و احساساتمان منجر میشود."
در تلاش برای گشودن رازهای مغز، بسیاری از عصبشناسان با رویکردی کامپیوترانگارانه به مغز مینگرند. در این تشبیه، مغز دروندادها، و دادههای حسی را با رایانش به بیرونداد و رفتار ما بدل میکند. اینجا جایست که استدلال نظری برای بارگذاری ذهن در کامپیوتر آغاز میشود. اگر این پروسه را بتوان نگاشت، شاید بتوان مغز را، به همراه ذهن شخصی که آن را پدید میآورد، روی کامپیوتر کپی کرد.
این دیدگاه دکتر کن هیورث است. او باور دارد که نگاشت اتصالات پیچیدۀ نورونها در مغز، راه این کار است، چرا که از دید هیورث، تمامی اطلاعاتی که ما را به آنچه که هستیم بدل میکند، در گرو این ارتباطات است. او میگوید: "همانطور که کامپیوتر در واقع یکها و صفرهایی است که روی دیسک سخت من هستند، و قابل کپی است، در مورد مغز هم همین طور است. اهمیتی ندارد که اتصالات نورونها در جسم بیولوژیک یا کامپیوتر باشد، بلکه اگر بتوان آن را روی کامپیوتر پیاده سازی کرد، عملاً مغز نیز روی ماشین پیادهسازی خواهد شد."
اما کِن یک واقعگرا است. او میگوید: "ما به شدت از نگاشت اتصالات نورونی در مغز انسان دور هستیم. برای اینکه قضیه را بیشتر درک کنید، اجازه دهید که به شما بگویم، برای مثال تصویربرداری کامل از مغز یک مگس، میتواند تقریباً یک یا دو سال زمان ببرد. ایدۀ نگاشت مغز کامل انسان با تکنولوژیهای موجود، کاملاً غیرممکن است." یک چالش تئوریک دیگر نیز در میان است. حتی اگر دیاگرام اتصالات مغز انسان را هم بکشیم، بارگذاری ذهن، نیازمند خوانش فعالیت مستمر تمام نورونهای مغز خواهد بود.
به گفتۀ یوست، که خودش در زمرۀ کسانی است که بزرگترین پروژۀ عصب شناختی جهان، یعنی برنامۀ مغز (Brain Initiative) را محقق کردهاند، در این بخش ممکن است که اقبال به ایتسکف رو کند. این برنامۀ 6 میلیارد دلاری آمریکا، هدفگذاری شده تا رازهای اختلالات مغز نظیر آلزایمر را بگشاید، و یوست امیدوار است تا در آینده بتواند نگاشت تعامل مستمر نورونها را ممکن کند. او میگوید: "ما میخواهیم تا همۀ فعالیتهای نورونها در یک لحظه را ثبت کنیم. بسیاری میگفتند که این کار غیر ممکن است.
این رویکردی است که نگاشت اتصالات نورونی مغز در همان ابتدای کار وابسته نیست. در تحقیقی که نتایج آن بناست تا به زودی به چاپ برسد، یوست برای اولین بار تقریباً از همۀ کنشهای الکتریکی لحظهای نورونها تصویر برداری کرده است که بالغ بر چندین هزار میشود. این مغز متعلق به یکی از سادهترین سیستمهای عصبی در جهان مخلوقات، یعنی نرم تنی به نام هیدرا بوده است. او میگوید: "بسیار هیجان انگیز بود. امروز نمیتوانیم به شما بگوییم که این الگوها به چه معنی است. بنابراین شبیه به گوش دادن به یک گفتگو به زبانی خارجی میماند که شما متوجهاش نمیشوید. "
یوست امیدوار است تا در طی 15 سال آینده بتواند، فعالیت تمامی نورونها در کورتکس موش را نگاشته و تفسیر کند. اما هدف نهایی خوانش فعالیت مغز انسان است.
او میگوید: "اگر مغز یک کامپیوتر دیجیتال باشد، و اگر بخواهید که ذهن را بارگذاری کند، ابتدا باید آن را رمزگشایی و دانلود کنید. بنابراین فکر میکنم که برنامۀ مغز، گامی است لازم برای به واقعیت پیوستن بارگذاری مغز روی کامپیوتر."
اما ایتسکف راه زیاد و بسیار ناهمواری تا مقصود در پیش دارد. در دانشگاه دوک، یک عصب شناس مطرح استدلال میکند که پیچیدگی پویای مغز که بشر بودن نتیجۀ آن است، قابل تقلید و کپی کردن است. دکتر میگوئل نیکوللیس میگوید: "شما حس ششم را نمیتوانید برنامه نویسی کنید، نمیتوانید زیبایی شناسی را برنامه نویسی کنید، نمیتوانید عشق یا نفرت را برنامه ریزی کنید. راهی وجود ندارد که بشود مغز بشر را به یک رسانۀ دیجیتال تقلیل داد. این کار مطلقاً غیر ممکن است، چرا که نمیتواند چنین پیچیدگیهایی را به الگوریتم تقلیل داد."
یوست به هیچ وجه اطمینانی نسبت اینکه مغز همچون کامپیوتر کار میکند و میتوان آن را در ماشین کپی کرد، ندارد. اما از آنجایی که عصبشناسی نمیتواند توضیح بدهد که مغز دقیقاً چگونه ما را تبدیل به آنچه که هستیم کرده و همچنین نمیتواند احتمال بارگذاری ذهن را رد کند، از نظر یوست جامعه باید عواقب امر را در صورتی که ایتسکف در پروژۀ بلندپروازانهاش موفق شود، در نظر بگیرد.
یوست میگوید: "همان مسیری که ما را با استفاده از تکنولوژیهای عصبی جدید به درک مغز رهنمون میکند، میتواند از لحاظ تئوریک ما را به امکان بارگذاری ذهن نیز برساند. دانشمندان که در این روشها درگیر هستند، مسئولیت دارند که از پیش راجع به عواقب آن فکر کنند."
بارگذرای ذهن میتواند درهای جهانی مملو از ریسک را بگشاید.
یوست میگوید: "اگر بتوانید مغز کپی کرده و آن را روی مواد مختلف بارگذاری کنید، اساساً میتوانید ذهنها را شبیهسازی کنید. اینها مسائل پیچیدهای هستند، چرا که با چیزهایی سروکار دارند که شخصیت و منحصربفردی انسان را میسازند."
ایتسکف سرسریتر با این موضوع برخورد میکند: "من به این سوالات اخلاقی با استفاده از نظر دالای لاما که در ملاقاتی در سال 2013 به من گفت، پاسخ میدهم. او گفت که اگر انگیزهات کمک به مردم باشد، مجازی که هر کاری بکنی."
اما این تضمین برای یوست که در بخش اخلاقیات برنامۀ مغز کار میکند، کافی نیست. او میگوید: "من بارگذاری ذهن را از جمله موضوعاتی میدانم که باید با دقت مورد بحث قرار بگیرد و راجع به آن فکر شود."
ایتسکف همین حالا دارد برای زندگی بینهایتش برنامه میریزد. او میگوید: "برای چند قرن آینده دوست دارم که چند بدن مختلف داشته باشم، که یکیشان جایی در فضا باشد و خودآگاهم بتواند بین بدنهایم تردد کند."
تخمین زده میشود که 107 میلیارد نفر پیش از ما مرده باشند. با پیشرفت شناختمان نسبت به مغز در دهههای آتی، مشخص خواهد شد که آیا ایتسکف همان آتیهنگر بزرگی است که ادعا میکند، یا رویاپردازی است که رویاهای غیرممکن در سر دارد.
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی انگلیسی، این مرد روس به نام دیمیتری ایتسکف میگوید: "تا سی سال آینده. من میخواهم مطمئن شوم که میتوانیم تا ابد زندگی کنیم."
هدفش به نظر وعدهای کلاهبردارانه است، اما در جدیت این مرد 35 ساله که کسب و کارش را رها کرده تا خود را وقف کشفی مفید برای بشریت کند، نمیتوان شک کرد. او میگوید: "من 100 درصد امیدوارم. در غیر اینصورت این کار را شروع نمیکردم."
این هدفی بلندپروزانه است، اما آیا واقعاً امکانپذیر است؟ ایتسکف زمان زیادی برای فهمیدن این موضوع ندارد.
او میگوید: "اگر تکنولوژی جاودان کننده ابداع نشود، من در 35 سال آینده خواهم مرد." مرگ، حداقل فعلاً، ناگزیر است، چرا که با پیر شدن ما، سلولهایی که بدن ما را میسازند، توانایی تعمیر خود را از دست میدهند و ما را در مقابل بیماریهای قلبی عروقی و دیگر بیماریهای مرتبط با سن که جان دو سوم ما را میگیرند، آسیبپذیر میکند.
بنابراین، ایتسکف، بخشی از ثروتش را صرف برنامهای شجاعانه کرده که برای دور زدن سن در نظر دارد. او میخواهد با استفاده از دانش برتر، رازهای مغز انسان را بگشاید و سپس ذهن یک فرد را بر روی یک کامپیوتر بارگذاری کند، و آنان را از محدودیتهای بیولوژیک بدن رها کند.
او میگوید: "هدف نهایی برنامۀ من، انتقال شخصیت فرد به یک بدن کاملاً تازه است."
علاقۀ ایتسکف برای تبدیل ناممکن به ممکن، در زمان کودکیش در دوران شوروی سابق در دهۀ 1980 باز میگردد. او میگوید: "بزرگترین رویای من فضانورد شدن بود تا به فضا سفر کنم." او میگوید که یک رمان علمی تخیلی تاثیر عمیق برا او داشته است. او میگوید: "قهرمان داستان چند قرص فناناپذیری خورد، و در مدار زمین میگردید. من به یاد دارم که از خود میپرسیدم اگر فناناپذیر باشم چه میکنم؟"
اما آیا طرح او برای فراهم آوردن امکان بارگذاری ذهنهایمان در کامپیوتر، چیزی بیش از یک برنامۀ علمی تخیلی است؟ مدیر علمی برنامۀ ایتسکف 2045، دکتر رندال کوئن، این تصور را که ایتسکف عقلش را از دست داده به سخره میگیرد. دکتر رندال کوئن، استاد دانشگاه بوستون در بخش حافظه و مغز بوده است.
او میگوید: "همۀ شواهد به این نکته اشاره دارند که این کار از لحاظ تئوری امکانپذیر است؛ شدیداً دشوار ولی امکانپذیر است. بنابراین میتوانید بگویید رویاپردازانه است، اما نمیتوانید بگویید، دیوانگی است. شما فکر میکنید که چنین کاری به هیچ وجه امکانپذیر نیست، اما اینطور نیست."
امکانپذیر بودن از لحاظ تئوریک که رندال از آن حرف میزند، در اینکه مغز ما چگونه کار میکند نهفته است و دانشمندان هنوز برای بسیاری از سوالات این حوزه، پاسخ درخوری ندارند. مغزهای از حدود 86 میلیارد نورون ساخته شدهاند. سلولهای متصل به هم از طریق تخلیۀ الکتریکی به هم اطلاعات میفرستند که مانند موج در این ارگان بدن ما حرکت میکند.
اما اینکه دقیقاً مغز چگونه ذهن ما را تولید میکند، رازی است که مشابهش در جهان علم وجود ندارد. رافائل یوست، استاد دانشگاه کلمبیا، میگوید: "چالش ما دقیقاً این است که چگونه خاصیت فیزیکی سلولها که درون این ارگان به هم متصل شدهاند، به جهان ذهنی، افکارمان، خاطراطمان و احساساتمان منجر میشود."
در تلاش برای گشودن رازهای مغز، بسیاری از عصبشناسان با رویکردی کامپیوترانگارانه به مغز مینگرند. در این تشبیه، مغز دروندادها، و دادههای حسی را با رایانش به بیرونداد و رفتار ما بدل میکند. اینجا جایست که استدلال نظری برای بارگذاری ذهن در کامپیوتر آغاز میشود. اگر این پروسه را بتوان نگاشت، شاید بتوان مغز را، به همراه ذهن شخصی که آن را پدید میآورد، روی کامپیوتر کپی کرد.
این دیدگاه دکتر کن هیورث است. او باور دارد که نگاشت اتصالات پیچیدۀ نورونها در مغز، راه این کار است، چرا که از دید هیورث، تمامی اطلاعاتی که ما را به آنچه که هستیم بدل میکند، در گرو این ارتباطات است. او میگوید: "همانطور که کامپیوتر در واقع یکها و صفرهایی است که روی دیسک سخت من هستند، و قابل کپی است، در مورد مغز هم همین طور است. اهمیتی ندارد که اتصالات نورونها در جسم بیولوژیک یا کامپیوتر باشد، بلکه اگر بتوان آن را روی کامپیوتر پیاده سازی کرد، عملاً مغز نیز روی ماشین پیادهسازی خواهد شد."
اما کِن یک واقعگرا است. او میگوید: "ما به شدت از نگاشت اتصالات نورونی در مغز انسان دور هستیم. برای اینکه قضیه را بیشتر درک کنید، اجازه دهید که به شما بگویم، برای مثال تصویربرداری کامل از مغز یک مگس، میتواند تقریباً یک یا دو سال زمان ببرد. ایدۀ نگاشت مغز کامل انسان با تکنولوژیهای موجود، کاملاً غیرممکن است." یک چالش تئوریک دیگر نیز در میان است. حتی اگر دیاگرام اتصالات مغز انسان را هم بکشیم، بارگذاری ذهن، نیازمند خوانش فعالیت مستمر تمام نورونهای مغز خواهد بود.
به گفتۀ یوست، که خودش در زمرۀ کسانی است که بزرگترین پروژۀ عصب شناختی جهان، یعنی برنامۀ مغز (Brain Initiative) را محقق کردهاند، در این بخش ممکن است که اقبال به ایتسکف رو کند. این برنامۀ 6 میلیارد دلاری آمریکا، هدفگذاری شده تا رازهای اختلالات مغز نظیر آلزایمر را بگشاید، و یوست امیدوار است تا در آینده بتواند نگاشت تعامل مستمر نورونها را ممکن کند. او میگوید: "ما میخواهیم تا همۀ فعالیتهای نورونها در یک لحظه را ثبت کنیم. بسیاری میگفتند که این کار غیر ممکن است.
این رویکردی است که نگاشت اتصالات نورونی مغز در همان ابتدای کار وابسته نیست. در تحقیقی که نتایج آن بناست تا به زودی به چاپ برسد، یوست برای اولین بار تقریباً از همۀ کنشهای الکتریکی لحظهای نورونها تصویر برداری کرده است که بالغ بر چندین هزار میشود. این مغز متعلق به یکی از سادهترین سیستمهای عصبی در جهان مخلوقات، یعنی نرم تنی به نام هیدرا بوده است. او میگوید: "بسیار هیجان انگیز بود. امروز نمیتوانیم به شما بگوییم که این الگوها به چه معنی است. بنابراین شبیه به گوش دادن به یک گفتگو به زبانی خارجی میماند که شما متوجهاش نمیشوید. "
یوست امیدوار است تا در طی 15 سال آینده بتواند، فعالیت تمامی نورونها در کورتکس موش را نگاشته و تفسیر کند. اما هدف نهایی خوانش فعالیت مغز انسان است.
او میگوید: "اگر مغز یک کامپیوتر دیجیتال باشد، و اگر بخواهید که ذهن را بارگذاری کند، ابتدا باید آن را رمزگشایی و دانلود کنید. بنابراین فکر میکنم که برنامۀ مغز، گامی است لازم برای به واقعیت پیوستن بارگذاری مغز روی کامپیوتر."
اما ایتسکف راه زیاد و بسیار ناهمواری تا مقصود در پیش دارد. در دانشگاه دوک، یک عصب شناس مطرح استدلال میکند که پیچیدگی پویای مغز که بشر بودن نتیجۀ آن است، قابل تقلید و کپی کردن است. دکتر میگوئل نیکوللیس میگوید: "شما حس ششم را نمیتوانید برنامه نویسی کنید، نمیتوانید زیبایی شناسی را برنامه نویسی کنید، نمیتوانید عشق یا نفرت را برنامه ریزی کنید. راهی وجود ندارد که بشود مغز بشر را به یک رسانۀ دیجیتال تقلیل داد. این کار مطلقاً غیر ممکن است، چرا که نمیتواند چنین پیچیدگیهایی را به الگوریتم تقلیل داد."
یوست به هیچ وجه اطمینانی نسبت اینکه مغز همچون کامپیوتر کار میکند و میتوان آن را در ماشین کپی کرد، ندارد. اما از آنجایی که عصبشناسی نمیتواند توضیح بدهد که مغز دقیقاً چگونه ما را تبدیل به آنچه که هستیم کرده و همچنین نمیتواند احتمال بارگذاری ذهن را رد کند، از نظر یوست جامعه باید عواقب امر را در صورتی که ایتسکف در پروژۀ بلندپروازانهاش موفق شود، در نظر بگیرد.
یوست میگوید: "همان مسیری که ما را با استفاده از تکنولوژیهای عصبی جدید به درک مغز رهنمون میکند، میتواند از لحاظ تئوریک ما را به امکان بارگذاری ذهن نیز برساند. دانشمندان که در این روشها درگیر هستند، مسئولیت دارند که از پیش راجع به عواقب آن فکر کنند."
بارگذرای ذهن میتواند درهای جهانی مملو از ریسک را بگشاید.
یوست میگوید: "اگر بتوانید مغز کپی کرده و آن را روی مواد مختلف بارگذاری کنید، اساساً میتوانید ذهنها را شبیهسازی کنید. اینها مسائل پیچیدهای هستند، چرا که با چیزهایی سروکار دارند که شخصیت و منحصربفردی انسان را میسازند."
ایتسکف سرسریتر با این موضوع برخورد میکند: "من به این سوالات اخلاقی با استفاده از نظر دالای لاما که در ملاقاتی در سال 2013 به من گفت، پاسخ میدهم. او گفت که اگر انگیزهات کمک به مردم باشد، مجازی که هر کاری بکنی."
اما این تضمین برای یوست که در بخش اخلاقیات برنامۀ مغز کار میکند، کافی نیست. او میگوید: "من بارگذاری ذهن را از جمله موضوعاتی میدانم که باید با دقت مورد بحث قرار بگیرد و راجع به آن فکر شود."
ایتسکف همین حالا دارد برای زندگی بینهایتش برنامه میریزد. او میگوید: "برای چند قرن آینده دوست دارم که چند بدن مختلف داشته باشم، که یکیشان جایی در فضا باشد و خودآگاهم بتواند بین بدنهایم تردد کند."
تخمین زده میشود که 107 میلیارد نفر پیش از ما مرده باشند. با پیشرفت شناختمان نسبت به مغز در دهههای آتی، مشخص خواهد شد که آیا ایتسکف همان آتیهنگر بزرگی است که ادعا میکند، یا رویاپردازی است که رویاهای غیرممکن در سر دارد.
۰