اجازه ازدواج عروس و داماد در زندان!
وقتی دختر و پسر پای سفره عقد نشستند؛ عاقد پی برد بدون اجازه قانونی پدر، عروس، نمی‌تواند خطبه عقد را بخواند. این درحالی بود که پدر 50 ساله از مدت‌ها قبل بخاطر صدور اجرائیه‌ای بابت مهریه 110 سکه بهارآزادی همسرش، با دستور قاضی اجرای احکام دادگاه خانواده کرج در زندان به سر می‌برد و حضورش در مراسم عقد ممکن نبود.
کد خبر :
۲۳۷۹۸
بازدید :
۱۶۶۷
وقتی دختر و پسر پای سفره عقد نشستند؛ عاقد پی برد بدون اجازه قانونی پدر، عروس، نمی‌تواند خطبه عقد را بخواند.
این درحالی بود که پدر 50 ساله از مدت‌ها قبل بخاطر صدور اجرائیه‌ای بابت مهریه 110 سکه بهارآزادی همسرش، با دستور قاضی اجرای احکام دادگاه خانواده کرج در زندان به سر می‌برد و حضورش در مراسم عقد ممکن نبود.
اما برای اینکه مراسم عقد انجام شود مددکاران واحد مددکاری برای سازش و آشتی این زوج میانسال به تلاش پرداختند تا مادر خانواده از شکایتش بگذرد و به این ترتیب پدر عروس از زندان آزاد شود و با حضورش در پای سفره عقد، مراسم را برگزار کنند. اما این زن حاضر به گذشت از شکایت خود نشد و با اصرار به عندالمطالبه و قانونی بودن مهریه به شوهرش فرصت رهایی از زندان نداد.
به این ترتیب اشک‌های بی‌امان دختر برای رهایی پدر از زندان بی‌ثمر ماند و مادر مهریه‌اش را طلب می‌کرد... به هر قیمتی!
حسن (پدر عروس) قادر به پرداخت مهریه 120 میلیون تومانی همسرش نبود و در ناامیدی رنج‌آور زندان، تنها به ملاقات هفتگی دخترش دلخوش بود و برای این دیدارها با بند بند وجودش، لحظه‌شماری می‌کرد.
البته قاضی دادگاه خانواده کرج پس از دریافت دادخواست اعسار مرد زندانی و اظهار تنگدستی وی، با پرداخت قسطی مهریه موافقت کرد. اما «حسن»، قادر به پرداخت پیش قسط نبود. دختر 19 ساله در دیدار با پدر از خواستگاری حرف زد که شرایط زندگی آنها را پذیرفته بود و اصرار به ازدواج داشت. اما دست پدر از همه جا کوتاه بود. چگونه می‌توانست در این لحظه‌های سرنوشت‌ساز همراه دخترش باشد و پدری کند؟ با این حال او حسرت پرواز داشت تا به این همه دوری و جدایی پایان دهد.
از سوی دیگر رئیس ندامتگاه در پی اعلام گزارش واحد مددکاری زندان در جریان زندگی این زندانی مهریه قرار گرفت و پی برد مرد زندانی فرصتی می‌خواست تا درباره سلامت اخلاقی و خانوادگی خواستگار دخترش و خصوصیات فردی او تحقیق و پرس‌وجو کند.
بدین‌ترتیب رئیس ندامتگاه برای معرفی و آشنایی خواستگار با پدر عروس، اجازه ملاقات را صادر کرد و وی چندبار به دیدن پدر دختر مورد علاقه‌اش رفت تا شناخت بیشتری از هم پیدا کنند.
از سوی دیگر چندی بعد با دستور قضایی، مرد بدهکار با سپردن وثیقه قانونی، اجازه مرخصی گرفت تا به تحقیقات محلی درباره خواستگار دخترش بپردازد، پس از بازگشت به زندان نیز، او رضایت خود برای ازدواج را اعلام کرد و مقدمات عقد دخترش فراهم شد. سرانجام عاقد برای حل مشکل تصمیم جالبی گرفت و گفت: حالا که پدر عروس نمی‌تواند در مراسم فرزندش حاضر شود ما برای دیدنش به زندان می‌رویم.
سپس با هماهنگی رئیس ندامتگاه عروس و داماد به همراه عاقد با گل و شیرینی وارد زندان شدند تا با اعلام رضایت پدر و همراه با دعای خیر او، ازدواجشان را ثبت کنند.
پس از برگزاری مراسم، در میان حیرت و ناباوری حاضران، عروس و داماد اعلام کردند، وام 5 میلیون تومانی ازدواجشان را به عنوان پیش‌قسط مهریه به مادر عروس می‌دهند تا هر چه زودتر پدر خانواده آزاد شود.
بدین‌ترتیب با هماهنگی رئیس زندان با یکی از بانک‌های استان البرز، زمینه پرداخت فوری و خارج از نوبت وام ازدواج این زوج فراهم شد تا نوعروس با دستانی پرسخاوت، هزینه خرید جهیزیه‌اش را صرف پرداخت مهریه مادر کند و راه رهایی پدر از زندان هموار شود.
منبع: روزنامه ایران
این درحالی بود که پدر 50 ساله از مدت‌ها قبل بخاطر صدور اجرائیه‌ای بابت مهریه 110 سکه بهارآزادی همسرش، با دستور قاضی اجرای احکام دادگاه خانواده کرج در زندان به سر می‌برد و حضورش در مراسم عقد ممکن نبود.
اما برای اینکه مراسم عقد انجام شود مددکاران واحد مددکاری برای سازش و آشتی این زوج میانسال به تلاش پرداختند تا مادر خانواده از شکایتش بگذرد و به این ترتیب پدر عروس از زندان آزاد شود و با حضورش در پای سفره عقد، مراسم را برگزار کنند. اما این زن حاضر به گذشت از شکایت خود نشد و با اصرار به عندالمطالبه و قانونی بودن مهریه به شوهرش فرصت رهایی از زندان نداد.
به این ترتیب اشک‌های بی‌امان دختر برای رهایی پدر از زندان بی‌ثمر ماند و مادر مهریه‌اش را طلب می‌کرد... به هر قیمتی!
حسن (پدر عروس) قادر به پرداخت مهریه 120 میلیون تومانی همسرش نبود و در ناامیدی رنج‌آور زندان، تنها به ملاقات هفتگی دخترش دلخوش بود و برای این دیدارها با بند بند وجودش، لحظه‌شماری می‌کرد.
البته قاضی دادگاه خانواده کرج پس از دریافت دادخواست اعسار مرد زندانی و اظهار تنگدستی وی، با پرداخت قسطی مهریه موافقت کرد. اما «حسن»، قادر به پرداخت پیش قسط نبود. دختر 19 ساله در دیدار با پدر از خواستگاری حرف زد که شرایط زندگی آنها را پذیرفته بود و اصرار به ازدواج داشت. اما دست پدر از همه جا کوتاه بود. چگونه می‌توانست در این لحظه‌های سرنوشت‌ساز همراه دخترش باشد و پدری کند؟ با این حال او حسرت پرواز داشت تا به این همه دوری و جدایی پایان دهد.
از سوی دیگر رئیس ندامتگاه در پی اعلام گزارش واحد مددکاری زندان در جریان زندگی این زندانی مهریه قرار گرفت و پی برد مرد زندانی فرصتی می‌خواست تا درباره سلامت اخلاقی و خانوادگی خواستگار دخترش و خصوصیات فردی او تحقیق و پرس‌وجو کند.
بدین‌ترتیب رئیس ندامتگاه برای معرفی و آشنایی خواستگار با پدر عروس، اجازه ملاقات را صادر کرد و وی چندبار به دیدن پدر دختر مورد علاقه‌اش رفت تا شناخت بیشتری از هم پیدا کنند.
از سوی دیگر چندی بعد با دستور قضایی، مرد بدهکار با سپردن وثیقه قانونی، اجازه مرخصی گرفت تا به تحقیقات محلی درباره خواستگار دخترش بپردازد، پس از بازگشت به زندان نیز، او رضایت خود برای ازدواج را اعلام کرد و مقدمات عقد دخترش فراهم شد. سرانجام عاقد برای حل مشکل تصمیم جالبی گرفت و گفت: حالا که پدر عروس نمی‌تواند در مراسم فرزندش حاضر شود ما برای دیدنش به زندان می‌رویم.
سپس با هماهنگی رئیس ندامتگاه عروس و داماد به همراه عاقد با گل و شیرینی وارد زندان شدند تا با اعلام رضایت پدر و همراه با دعای خیر او، ازدواجشان را ثبت کنند.
پس از برگزاری مراسم، در میان حیرت و ناباوری حاضران، عروس و داماد اعلام کردند، وام 5 میلیون تومانی ازدواجشان را به عنوان پیش‌قسط مهریه به مادر عروس می‌دهند تا هر چه زودتر پدر خانواده آزاد شود.
بدین‌ترتیب با هماهنگی رئیس زندان با یکی از بانک‌های استان البرز، زمینه پرداخت فوری و خارج از نوبت وام ازدواج این زوج فراهم شد تا نوعروس با دستانی پرسخاوت، هزینه خرید جهیزیه‌اش را صرف پرداخت مهریه مادر کند و راه رهایی پدر از زندان هموار شود.
منبع: روزنامه ایران
۰
