توسعه درمسیر آتشباد
کد خبر :
۲۳۹۰۳
بازدید :
۱۳۰۲
«تمدن گازی خلیج فارس» این نخستین جملهای است که پس از فرود هواپیما در عسلویه به ذهنم میرسد؛ جملهای که در سالهای 1370 رسانههای جهان به نقل از آیتالله هاشمی تکرار میکردند.
به گزارش روزنامه ایران، فرودگاه خلیج فارس عسلویه شبیه فرودگاههای کوچکی نیست که در شهرستانها دیده ام. بعد میفهمم علاوه بر بزرگی و نظم و زیباییاش، یکی از مهم ترین فرودگاههای کشور نیز هست. اینجا در آخرین روزهای مردادماه «آتشباد» میوزد و مغز نخل را به جوش میآورد؛ به قول محلیها «تشباد». با این همه ساخت و سازها با شتاب در جریان است؛ چه در محدوده شهری که از هر طرف ساختمانی در حال برخاستن است و چه در محدودههای صنعتی.
از شهر که خارج میشویم و به سمت پالایشگاهها و پتروشیمیها پیش میرویم، آبهای آبی خلیج فارس رخ مینماید. با خودم میگویم چه خوب که اینجا آتشباد میوزد و شرجی هوا نفس را برمی گرداند، وگرنه مثل گیلان و مازندران آنقدر «جهت رفاه حال پرسنل محترم» ویلاسازی میشد و دیوار و حصار سربرمی آورد که حسرت دیدار دریا به دل آدم میماند. یک طرف، کوههای بلند زاگرس و یک طرف، دریا. کمی جلوتر تمدن گازی خلیج فارس در میانه کوه و دریا پیدا میشود؛ برجهای تقطیر و لولههای پیچ در پیچ و مخزنهای کوچک و بزرگ. 16 پالایشگاه کنار هم بیوقفه در حال کارند. میگویند برنامه ساخت 30 پالایشگاه دیگر هم نهایی شده.
7مجموعه پتروشیمی در یک سایت و 12 مجموعه دیگر هم در سایتی دیگر- به زبان تخصصی مهندسان صنعت نفت و گاز «مگا مجتمع»- که از این دومی فعلاً سه تایشان یعنی مهر و مروارید و کاویان راهاندازی شده و بقیه در حال ساخت و سازند. اما چرا آب و کرانه خلیج فارس؟ میگویند مگا مجتمع «مبین» که باید برای 6 مجتمع دیگر سایت اول، آب و برق و بخار و هیدروژن و... تولید کند، در هر ساعت به اندازه مصرف 24 ساعت تهران، آب از دریا میمکد و تولید برق آن به حدی است که در اوج مصرف و کمبود برق، میتواند به داد شبکه سراسری برسد.
عسلویه از نمای دور
عسلویه از توابع کنگان استان بوشهر و در فاصله 300 کیلومتری از مرکز استان، یکی از قدیمیترین بنادر خلیج فارس است که میدان گازی پارس جنوبی - یکی از بزرگترین میادین گازی جهان- در فاصله 100 کیلومتری ساحل آن قرار دارد. این میدان گازی بین ایران و قطر مشترک است. صاحب نظران صنعت نفت میگویند اگرچه قطر زودتر از ایران وارد این حوزه گازی شده و حجم برداشت آن نیز تاکنون بیشتر از ما بوده اما این کشور همچنان خام فروشی میکند و به اندازه ایران در زمینه پتروشیمی و صنایع پایین دستی سرمایهگذاری نکرده است.
حال برای آنکه تصویر دقیق تری از عسلویه داشته باشید به 16 پالایشگاهی فکر کنید که هر کدام بین 2 تا 5 سکوی استخراج گاز در دل دریا دارند. این سکوها گاز را از عمق میانگین 2900متری کف دریا که گاه تا 5 هزار متر نیز میرسد، بیرون میکشند و به سمت پالایشگاهها میفرستند. در پالایشگاه، نم گاز گرفته شده و شیرینسازی میشود. نم گاز همان میعانات گازی است که ارزشی برابر با نفت خام دارد. همچنین در مرحله شیرین سازی، آنقدر گوگرد از گاز گرفته میشود که بتوان آن را صادر کرد. گاز شیرین شده که کاملاً بیبوست پس از افزودن مواد بویناک، وارد شبکه شده و بخشی از آن هم به عنوان خوراک پتروشیمی به مگا مجتمعها فرستاده میشود. در عسلویه اما تنها یک مجتمع پتروشیمی از میعانات گازی استفاده میکند که آن هم مجتمع نوری یا برزویه است. این موضوع اگرچه اکنون نیز نقشی ویژه در صنعت نفت و گاز محسوب میشود اما اگر به دوران تحریمها برگردیم، وجود مگا مجتمع نوری را برای عسلویه و صنعت گاز ایران حیاتی مییابیم.
برزویه از نمای نزدیک
با سید حسین موسوی، مدیر روابط عمومی پتروشیمی نوری، گشتی در بخشهای مختلف بزرگترین مجتمع میزنیم. چیدمان و آرایش سازههای این پتروپالایشگاه پلهای است. 4 پله یا 4 تراس؛ ساختمانهای اداری و رستوران، بهداری، نمازخانه و انبار حلالهای شیمیایی در پله اول و مخازن کروی در پله آخر. موسوی توضیح میدهد که این چیدمان برای ایمنی بیشتر و دورماندن بخشهای مختلف از یکدیگر است. مجتمع پتروشیمی «جم» نیز که خود از نوری خوراک میگیرد و بزرگترین «الفین» ساز جهان به شمار میرود، در پایین دست نوری قرار دارد و پایین دست جم نیز دریا و اسکلههای بارگیری.
میگویند یکی از مزایای عسلویه عمق مناسب آبهای ساحلی آن برای پهلو گرفتن کشتی هاست. فاصله هر مجتمع از مجتمعهای دیگر هم با کریدورها و خیابان کشیهای منظمی مشخص شده و البته فضای سبز مناسب و درختکاریها و چمنکاریهایی که رعایت آن الزامی است. پارس، پردیس، زاگرس، جم، آریا ساسول، برزویه و مبین، هفت مگامجتمع سایت اول پتروشیمی بخش مهمی از تمدن گازی عسلویه را به نمایش میگذارند.
پتروپالایشگاه برزویه یا نوری به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد «آروماتیکی» جهان، روزانه 120 هزار بشکه میعانات گازی از پالایشگاههای گاز عسلویه خوراک میگیرد. اگر این میزان مصرف تنها یک روز متوقف شود، پالایشگاهها برای ذخیره میعانات و تولید گاز به دردسر خواهند افتاد. حال فکرش را بکنید اگر در زمان تحریمها که خریدار دست به نقدی نبود، برزویه هم وجود نداشت، چه اتفاقی میافتاد؟ شعلههای گاز خانهها یکی یکی خاموش میشد و نیروگاهها و کارخانهها را یکی یکی به تعطیلی میکشید. موسوی میگوید: «زمستانها گاهی در انتهای خطوط لوله گاز با افت فشار مواجه میشویم. در زمستان سالهای تحریم اتفاق افتاده که نیاز به تولید گاز بیشتری بوده و از قضا مجتمع نوری درحال تعمیر بوده و نتوانسته میعانات گازی پالایشگاهها را بخرد. درنهایت پالایشگاهها مجبور شدهاند کشتی اجاره کنند و بیهیچ مشتری و به مقصد نامعلوم، میعانات را روی آب ذخیره کنند.»
موسوی اسکله بارگیری کشتیها را در ساحل و محل بارگیری تانکرها را در پایین دست مخازن کروی نشان میدهد و میگوید: «مجتمع ما نخستین سامانه جمعآوری بخار و انتقال آن به مخزن را به کار گرفته که هم صرفه اقتصادی دارد و هم مانع از آلوده شدن محیط زیست میشود.» از 6 مخزن کروی برزویه 4 تای آنها با قطر 26 متر، بزرگترین مخازن کروی ایران هستند. این مخازن مایعات فرار را تحت فشار نگهداری میکنند. روی یکی از مخزنها کبوتران دریایی در حال تماشای ما هستند.
ریسک کار در پتروشیمی
امسال ماهشهر دوبار دچار حریق شد؛ بار اول پتروشیمی بوعلی و بار دوم انبار لاستیک مصنوعی. دفعه اول آتشسوزی به قدری مهیب بود که مردم، شهر را تخلیه کردند. البته در این میان پتروشیمی کرمانشاه هم دچار حریق شد و افکار عمومی را نسبت به وضعیت ایمنی پتروشیمیها حساس کرد. وزارت نفت نیز اعلام کرد در این زمینه سختگیری بیشتری اعمال خواهد کرد. در این میان پتروشیمیهای عسلویه اگرچه از تکنولوژی به روزتر و امنیت بیشتری برخوردارند، اما همچنان این پرسش به جای خود باقی است که چرا چنین اتفاقاتی پشت سرهم میافتد و آیا باید باز هم نگران حادثهای دیگر و چه بسا بزرگتر بود؟ مهندس مجتبی طاهری مدیرعامل مجتمع پتروشیمی نوری ریشه این حوادث را در تحریمها میداند:
«تحریمهای ظالمانه در بحث تأمین قطعات و مواد شیمیایی تأثیرگذار بود. ما باید براساس استانداردهای تأمین و نگهداشت، در مقاطع مشخصی نسبت به تعمیرات اساسی اقدام کنیم. متأسفانه به خاطر تحریمها در زمینه تأمین مواد اصلی از سازندههای اصلی همیشه با مشکل مواجه بودیم و اگرچه تلاش کردیم با داخلیسازی و استفاده از توان متخصصان این صنعت در داخل کشور اقدامات لازم را انجام دهیم اما علی رغم همه تلاشها در تأمین مواد مشکل داشتیم. همچنین واحدهایی که تحت لیسانس و دانش فنی شرکتهای صاحب لیسانس اداره میشدند، میبایست در مقاطع مختلف بر اساس آخرین تغییرات جهانی در زمینه تکنولوژی به روز میشدند که باز متأسفانه ما در این زمینه هم محروم از دریافت چنین خدماتی بودیم. همه اینها روی مسائل عملکردی ما تأثیر گذاشته است.»
از وی میپرسم آیا تغییرات پس از برجام و رفع تحریمها محسوس است یا خیر؟ آیا زمینه انتقال فناوری و استفاده از تکنولوژی روزآمد فراهم شده و آیا برای افزایش تولید و جا به جایی مالی مشکلات از پیش پای پتروشیمیها برداشته شده یا خیر؟ طاهری میگوید: «بله. در بخش صادرات قبلاً مشکلات زیادی داشتیم بویژه برای تأمین کشتیهای مناسب. خوشبختانه بعد از برجام شرکتهای زیادی در خطوط کشتیرانی مشغول به کار شدهاند. این موضوع از یک طرف باعث شده محصولاتمان را بموقع صادر کنیم و از طرفی هزینهها کاهش پیدا کند؛ یعنی هم هزینههای بیمه کمتر شده و هم به دلیل اینکه محصول بموقع صادر میشود، هزینه نگهداری پایین آمده. ما حالا میتوانیم میزان موجودی مخازن را در حداقل نگه داریم.در ارتباط با فناوری هم دو قرارداد به ارزش 60 میلیون یورو بعد از برجام با شرکت صاحب لیسانس برای بازسازی برجهای جذب و تأمین مولکولارسیو واحد پارازایلین منعقد کردیم. ما به خاطر تحریمها و تأمین نشدن مولکولارسیو 10 درصد ظرفیت تولید را از دست داده بودیم.»
پتروشیمی بازنشستگان
5/76 درصد سهام نوری متعلق به هلدینگ خلیج فارس است. این هلدینگ مجموعهای است از پتروشیمیهای عسلویه که یکدیگر را همپوشانی میدهند و تولیداتشان وابسته به یکدیگر است. حدود 17 درصد نیز متعلق به شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی و 5/6 درصد صندوق بازنشستگی کشوری. در کل میتوان گفت حدود یک چهارم سود این شرکت صرف بهبود وضعیت بازنشستگان کشور میشود. مجتبی طاهری مدیرعامل شرکت درباره وضعیت فروش و تولیدات نوری میگوید:
«اگرچه میزان تولید و فروش ما پس از برجام بالاتر رفته اما به خاطر پایین آمدن قیمت جهانی نفت، قیمت فروش محصولات پتروشیمی هم پایین آمده است. با این همه سال گذشته 6هزار میلیارد تومان فروش داشتیم که از این مقدار یک میلیارد و 220 میلیون دلار صادرات بوده و هزار و 800 میلیارد تومان فروش داخلی. یعنی 65 درصد صادرات و 35 درصد هم فروش داخلی.» مجتمع نوری به عنوان صادرکننده نمونه استان بوشهر و یکی از 100 شرکت برتر کشور درحال آماده شدن برای حضور در بازار بورس است.
طاهری میگوید: «مقدمات کار فراهم شده و امیدوارم بتوانیم نیمه دوم امسال در بازار بورس حضور داشته باشیم. ضمن اینکه هلدینگ خلیج فارس هم تمایل به حضور ما در بورس دارد. البته 2 سال است که در فرابورس هستیم و اطلاعات مالی ما در فرا بورس موجود است. در فرابورس ماهم مثل همه شرکتهای دیگر ارزیابی میشویم و اگر شرایط لازم را داشته باشیم سهاممان به صورت اوراق بهادار در بورس عرضه میشود.»
جعبه سیاه پتروشیمی
همان طور که گفتم چیدمان پتروپالایشگاه نوری پلهای است؛ پله اول برای بخشهای اداری و پله آخر برای مخازن کروی و در میان این دو بخش نیز تأسیسات خود پتروشیمی با همان تصوری که از پالایشگاه یا پتروشیمی دارید؛ برج تقطیر و لولههای پیچ در پیچ عجیب و غریب. گرما و شرجی هوا به حدی است که نمیتوان بدون ماشین کولردار در محوطه چرخید اما کارگران و مهندسان همچنان درحال ساخت و ساز و اضافه کردن بخشهای دیگر به پالایشگاه هستند. در این مجتمع هزار و 200 نفر مشغول به کارند اما کجا باید آنها را پیدا کرد؟ گاهی کسی با همان لباس و کلاه مخصوص از لا به لای لولهها پیدا میشود، چیزی را چک میکند و دوباره ناپدید میشود.
آدم این احساس را دارد که همه این تأسیسات عظیم، مثل ساعت کوک شده و بینیاز از بود و نبود کسی برای خودش تیک تاک میکند. اما واقعیت این است که دور از چشم ما، چشمهای زیادی به پیچ و تاب این غول آهنی است. یکی از این نهان خانهها، مرکز کنترل یا به قول خود کارکنان، جعبه سیاه مجتمع است. آنها برای درک میزان حساسیت کار در جعبه سیاه میگویند: «اینجا فرمول و میزان مصرف آب سرویسهای بهداشتی هم چک میشود.»
مرکز کنترل، ساختمانی ضد حریق و ضد انفجارهای مهیب است با درهای گاوصندوقی و شرایط کار در میان زبانههای آتش. 120 دانش آموخته شیمی به صورت شیفتی در این واحد کار میکنند؛ جایی شبیه به برج مراقبت یا کابین خلبان. البته اگر بتوان 15 یا 20 خلبان را در کابینی بزرگ کنار هم نشاند. ماسکهای اکسیژن کنار در چیده شده و لولههای سقف آماده ریزش مواد ضد آتش. فرمولهای شیمی در مانیتورها رژه میروند و کوچکترین تغییرات را نشان میدهند.
شیمیستهای جعبه سیاه به طور مدام باید آزمایش خون بدهند تا مبادا مواد فرار پتروشیمی وارد خونشان شده باشد؛ بنزن، پارازایلین، ارتوزایلین، رافینیت، پنتان و... تولید سالی 4 و نیم میلیون تن مواد شیمیایی شوخی نیست. یکی از شیمیستها میگوید: «چند وقت پیش رفتم خون هدیه کنم، پرسیدند کجا کار میکنی؟ گفتم عسلویه، پتروشیمی. گفتند خون را بریز دور به درد کسی نمیخورد.»
همه میخندند و دوباره چشم میدوزند به رژه فرمول ها. در دلم میگویم برای پا گرفتن تمدن گازی خلیجفارس، چه خون دلها که نخوردهاند.
۰