نمایش "هایلایت" و مسئله نگاه خیره مردان

نمایش "هایلایت" و مسئله نگاه خیره مردان

به نظر می‌آید هایلایت در بازنمایی وضعیت موجود، نگاه جنسیت‌زده‌ای ندارد و مردان و زنان را به یک اندازه می‌نوازد و نگاه انتقادی‌اش معطوف به هر دو جنس است، اما نکته اینجاست که به‌هرحال در یک جامعه مردسالار، نقش مردان بیش از زنان زیر ذره‌بین است و نمی‌توان از این مناسبات به‌راحتی ر‌ها شد.

کد خبر : ۴۶۸۲۵
بازدید : ۱۹۲۴
نمایش
همچنان که ایلین اَستن در کتاب «تمرین‌های تئاتر فمینیستی: کتاب راهنما» اشاره دارد، تئاتر فمینیستی به مسئله بازنمایی تصویر زنانه در نظام‌های رایج مردسالار واکنش انتقادی نشان داده و در‌پی کشف و افشای مناسبات، کالایی‌شدن و شی ء‌وارگی اندام زنانه است.
نظریه فمینیسم فرهنگی به‌درستی اشاره دارد که حتی رویکرد واقع‌گرایانه در اجرای متون نمایشی، خود می‌تواند به بازتولید مناسبات کمک کند و همچنان تصویر دلخواه نظام مردسالار سرمایه‌داری متأخر از زن منقاد را به میانجی انواع فرم‌های هنری، ادبی و سینمایی، به نمایش گذاشته و رؤیت‌پذیر کند.
پیشنهاد این است که با رویکردی غیرواقع‌گرایانه، وقفه‌ای در این فرایند پیچیده و تکرارشونده ایجاد کنیم. همچنان‌که برای احیای امر سیاسی و مقابله با انزوا و اتمیزه‌شدن زنان، به آن نوع فعالیت دموکراتیک و غیرسلسله‌مراتبی جهان نمایش می‌توان دل بست که خصایل جمعی و اشتراکی را به‌جای فردگرایی بورژوازی امکان‌پذیر کرده و در پی تولید فرم رادیکال به میانجی بحرانی‌کردن منطق بازنمایی واقعیت موجود است.
از این منظر می‌توان به نمایش «هایلایت» که این روز‌ها در سالن باران بر صحنه آمده، نگاهی انتقادی داشت و در باب موضع و جایگاهی که این اجرا نسبت به موقعیت زنان و صدالبته «نوشتار زنانه» اتخاذ کرده، تأمل کرد. هایلایت از آن نوع نمایش‌هایی است که تجربه زیست زنانه را روایت می‌کند.
حتی ایده، اجرا و فرایند تولید مادی آن، معطوف به فضای زنانه‌ای است که کمتر امکان روایت، عرضه و به‌اشتراک‌گذاشتن یافته است. مکان نمایش که یک آرایشگاه زنانه است، رؤیت‌پذیر می‌شود تا امکان روایتمندی زیست زنانه در کلان‌شهری مانند تهران مهیا شود.
نمایش‌نامه‌ای که سوسن پرور و ریحانه حسن‌زاده نوشته‌اند، هوشمندانه جمعی از زنان را روایت می‌کند که در انتظار «هایلایت» شدن و تغییر آرایش و ظاهر خود هستند. قرار است این تغییر به مذاق مردانی خوش آید که با قانون، عاطفه و ... با این زنان در ارتباط هستند.
اتاق انتظار یک آرایشگاه زنانه، مانند فضایی عمل می‌کند که وابستگی مادی و عاطفی زنان به مردان را بازنمایی می‌کند؛ زنانی که حتی در اوج ادعای مستقل‌بودن، به مردان خود چشم دوخته‌اند تا به میانجی نگاه خیره آنان، تأیید شده و فراموش نشوند.
در غیاب مردانی که به خلوت زنان در مکانی مانند آرایشگاه راه نیافته‌اند، این زنان هستند که امکان می‌یابند تا در باب وضعیت خود سخن گفته و به قصه زنان دیگر گوش بسپارند. نکته اینجاست که اغلب موضع‌گیری‌ها، بیان خاطرات و افشای رازهای پنهان این جمع زنانه، در نسبت با فضای مردانه تعین می‌یابد.
هایلایت، با انتخاب زیباشناسی رئالیستی، روایت بازتولید مناسبات مردسالارانه در فضای خصوصی زنان این دوره و زمانه است. حتی آن زمان که مهم‌ترین ابژه نوشتار زنانه یا همان بدن، به صنعت پررونق آرایشگری سپرده می‌شود، بار دیگر از یک منظر مردانه قرار است آرایش شود. هایلایت به‌درستی نشان می‌دهد که چگونه مشارکت زنان در تولید مادی جامعه، توان برهم‌زدن مناسبات اقتدار را نداشته است.

طراحی صحنه رئالیستی هایلایت، روایت رئالیستی اجرا را تکمیل می‌کند. اتاق انتظار یک آرایشگاه زنانه، مانند یک مکان مرزی عمل می‌کند؛ نه به تمامی خارج از نگاه دیگری بزرگ است و نه کاملا در خدمت فضای خصوصی زنانه.
بیشتر یک فضای بینابینی است که امکان بیانگری و معاشرت زنانی را مهیا می‌کند که فراغتی یافته‌اند که در باب گذشته، حال و آینده خود حرافی کنند؛ یک فضای واقع‌گرایانه که به قول فمینیست‌های فرهنگی، توان چندانی برای بحرانی‌کردن نظم مستقر ندارد.
واقع‌گرایی در نمایش هایلایت، بدن، روایت و بازنمایی واقعیت را دست‌نخورده باقی می‌گذارد. شاید یک فضای انتزاعی بتواند با روایتی مینی‌مالیستی، بیشتر به کار انهدام آن تمنای زنانه بیاید که خود را در نگاه مردانه جست‌وجو کرده و بازنمایی می‌شود.
گاهی البته این رویکرد در نمایش مشاهده می‌شود؛ مثلا آن زمان که شخصیت‌ها در نور موضعی و در یک موقعیت انتزاعی قرار گرفته و خطاب به مخاطبان، مشغول تک‌گویی می‌شوند؛ رویکردی زیباشناسانه که خط روایی را می‌شکند و با قلمروگذاری تازه، سطح دیگری از شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذارد.

هایلایت واجد تکثری قابل‌اعتنا در خلق شخصیت‌های باورپذیر و به‌یادماندنی است. اصولا روایت شخصیت‌محور نمایش، فضایی متکثر و گاه دیالکتیکی مابین گفتارهای زنانه ایجاد کرده که مناسبات طبقاتی، جنسیتی و فرهنگی شخصیت‌ها را بازتاب می‌دهد. تکثری که به طنزی اجتماعی منجر شده و واجد چندصدایی است. حتی این تکثر را می‌توان در حضور نسل‌های قدیم و جدید مشاهده کرد که اصولا دغدغه و چشم‌انداز متفاوتی دارند و توان همگرایی برای بیان مطالبات مشترک را نمی‌یابند.

اما در نهایت هایلایت با حضور مرد تعمیرکار در انتهای نمایش، مانیفست خود را در رابطه با جنس قوی یا همان مرد مسئول و قوی خانواده اعلام می‌کند.
مرد به‌صراحت بیان می‌کند که به‌جای هایلایت‌کردن مو‌ها و آرایش‌های پرزرق‌وبرق، زنان بهتر است به مردان خود اهمیت دهند و صادق باشند و...، اما در نهایت خود مرد هم با سرکیسه‌کردن زنان، نشان می‌دهد که قابل اعتماد نیست؛ مردی که خشمگین است و فریاد می‌زند.

به نظر می‌آید هایلایت در بازنمایی وضعیت موجود، نگاه جنسیت‌زده‌ای ندارد و مردان و زنان را به یک اندازه می‌نوازد و نگاه انتقادی‌اش معطوف به هر دو جنس است، اما نکته اینجاست که به‌هرحال در یک جامعه مردسالار، نقش مردان بیش از زنان زیر ذره‌بین است و نمی‌توان از این مناسبات به‌راحتی ر‌ها شد.
گو اینکه هایلایت را باید فتح‌بابی دانست برای رؤیت‌پذیرکردن زیست زنانه‌ای که آنچنان امکان برصحنه‌آمدن نیافته است؛ با شخصیت‌هایی که هرکدام پیشنهاد تازه‌ای هستند برای تئاتر این روزها؛ از روشنفکری سترون شخصیتی که شیما ملکیان ایفا می‌کند تا فرصت‌طلبی شخصیتی که سوسن پرور به ایفای آن مشغول است.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید