از میدان دوم جنگ غافل نشوید؛ اقتصاد را دریابید!

اگر دشمن از آسمان بمب و پهپاد میفرستد، ما باید از زمین، عقلانیت اقتصادی، انسجام اجتماعی و اعتماد ملی را به میدان بیاوریم. اقتصاد دیگر پشت جبهه نیست؛ میدان دوم است. و اگر این میدان را ببازیم، میدان اول نیز دوام نخواهد آورد.
قریب به سیوهفت سال از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میگذرد؛ جنگی که هشت سال به طول انجامید و با تمام هزینههای نظامی، انسانی و اقتصادیاش، بخشی از حافظه تاریخی و هویت ملی ایرانیان شد. اما امروز، بار دیگر ایران در برابر جنگی قرار گرفته که اگرچه با همان شدت و تهدید پیشین همراه است، اما ماهیت و ابزارهای آن متفاوت شده است. حملات مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران، پرواز هواپیماها و پهپادها بر فراز آسمان کشور و بمباران آشکار مراکز هستهای توسط ایالات متحده، دیگر هیچ تردیدی باقی نمیگذارد: ما اکنون در متن یک جنگ ترکیبی واقعی و چندلایه قرار داریم.
این جنگ، صرفاً جنگ تسلیحاتی نیست؛ ترکیبی از فشار نظامی، اقتصادی، رسانهای، سایبری و روانی است که همزمان به زیرساختها، افکار عمومی، اعتماد اجتماعی و معیشت مردم حمله میکند. در چنین نبردی، صرف داشتن تجهیزات دفاعی یا پاسخهای موشکی کافی نیست؛ بلکه باید درک کرد که اقتصاد، دیگر در پشتجبهه نیست، بلکه میدان دوم این جنگ است. میدان پایداری، مقاومت و حتی پیروزی، تا حد زیادی در درون شبکه اقتصادی کشور رقم خواهد خورد.
تجربه تاریخی کشورهای درگیر جنگ ( از کره شمالی گرفته تا یوگسلاوی، از ایران دهه شصت تا عراق و روسیه امروز ) نشان داده است که بدون اقتصاد سازمانیافته، هیچ جبههای دوام نمیآورد. اقتصاد در شرایط جنگی، صرفاً یک ابزار حمایتی نیست، بلکه خود صحنهای از نبرد است؛ نبرد با تورم، کمبود، اختلال زنجیره تأمین، هراس عمومی، و سوءاستفادههای سودجویانه.
اکنون بیش از هر زمان دیگری، ایران نیازمند ورود رسمی و قاطع به مرحله «اقتصاد جنگی» است. اقتصادی که با منطق شرایط عادی اداره نمیشود. اقتصادی که در آن، اولویتها دگرگون میشود، منابع با نگاه اضطراری تخصیص مییابد، و تصمیمگیریها باید سریع، شفاف و مقتدرانه باشند.
در شرایطی که حملات دشمن ممکن است موجب اخلال در لجستیک، انرژی یا زیرساختهای تولیدی شود، اولین مسئولیت دولت، تضمین تأمین و توزیع کالاهای اساسی است. غذا، دارو، سوخت، امنیت ارتباطات و خدمات شهری، باید در صدر توجه قرار گیرد. نظام توزیع نیازمند بازآرایی فوری است؛ از احیای جیرهبندی هدفمند تا راهاندازی سامانههای هوشمند کنترل بازار. هیچ جای تساهل در برابر احتکار، گرانفروشی و قاچاق وجود ندارد. اینها در شرایط فعلی، مصداق روشنی از خیانت به جبهه ملی هستند.
جنگ ترکیبی نهتنها زیرساختها، بلکه روان و احساس امنیت مردم را نیز هدف قرار داده است. در این میان، معیشت عمومی در خط مقدم قرار دارد. اگر اقتصاد دچار بیثباتی شود، جامعه با موجهای اعتراضی، مهاجرت، ناامیدی یا بیاعتمادی مواجه خواهد شد. برای جلوگیری از آن، باید حمایت از دهکهای پایین، کنترل اجاره مسکن، تثبیت نسبی قیمتها و اطلاعرسانی شفاف در دستور کار دولت باشد.
حفظ آرامش روانی جامعه، مکمل پایداری اقتصادی است.نقطه قوت تاریخی ایران در شرایط بحرانی، مردم بودهاند. همانطور که در دوران دفاع مقدس، مردم با کمکهای مردمی، ارسال ارزاق و حضور داوطلبانه، پشتیبان جبهه بودند، امروز نیز اقتصاد باید مردمی شود. انتشار اوراق جهاد اقتصادی، راهاندازی صندوقهای مقاومت محلی، جلب سرمایههای خرد در پروژههای تولیدی، و ترویج مصرف کالای داخلی، میتواند مشارکت عمومی را تقویت و منابع داخلی را فعال کند.
پراکندگی تصمیمها، فقدان هماهنگی، و سردرگمی نهادها، بزرگترین تهدید برای موفقیت اقتصادی در شرایط جنگی است. باید یک ستاد مرکزی، مستقل از بوروکراسی سنگین، با اختیارات ویژه برای تصمیمگیری سریع و هماهنگ اقتصادی شکل بگیرد. این ستاد میتواند با حضور نمایندگان دولت، نهادهای نظامی، بخش خصوصی و کارشناسان اقتصادی، ساختار مدیریت بحران اقتصادی را شکل دهد.
ما امروز درگیر جنگی هستیم که هر لحظهاش میتواند با یک موشک، یک عملیات سایبری یا یک موج رسانهای جدید همراه شود. اما قدرت ملی ما، صرفاً در قدرت دفاعی نظامی خلاصه نمیشود. تابآوری اقتصادی، عقلانیت در تصمیمگیری، مشارکت عمومی و پایداری اجتماعی، همان چیزهایی است که سرنوشت این نبرد را تعیین میکند.
اگر دشمن از آسمان بمب و پهپاد میفرستد، ما باید از زمین، عقلانیت اقتصادی، انسجام اجتماعی و اعتماد ملی را به میدان بیاوریم. اقتصاد دیگر پشت جبهه نیست؛ میدان دوم است. و اگر این میدان را ببازیم، میدان اول نیز دوام نخواهد آورد.
منبع: روزنامه اطلاعات