رابطه عجیب خجالت و خلاقیت!
سال ١٩٣٩ بود. مدیر یک شرکت تبلیغاتی که از کمبودن ایدههای خلاقانه تبلیغاتی میان کارمندانش به ستوه آمده بود، تصمیم جالبی گرفت: بهجای اینکه هر یک از کارمندانش، به صورت جداگانه فکر کنند و تلاش کنند ایدهای خلاقانه بهدست آورند، آنها را دور هم جمع کرد تا در کنار هم جلسه ایدهپردازی خلاقانه برگزار کنند.
کد خبر :
۴۴۴۴۷
بازدید :
۱۸۶۳
وحید شامخی؛ مشاور مدیریت استراتژیک | سال ١٩٣٩ بود. مدیر یک شرکت تبلیغاتی که از کمبودن ایدههای خلاقانه تبلیغاتی میان کارمندانش به ستوه آمده بود، تصمیم جالبی گرفت: بهجای اینکه هر یک از کارمندانش، به صورت جداگانه فکر کنند و تلاش کنند ایدهای خلاقانه بهدست آورند، آنها را دور هم جمع کرد تا در کنار هم جلسه ایدهپردازی خلاقانه برگزار کنند.
نام آن فرد «الکس آزبورن» بود و روشی که ابداع کرد توفان فکری (Brainstorming)، توفان ذهنی یا بارش فکری نام گرفت! سال ١٩٤٨ «آزبورن» روش ابداعیاش را در کتابی به نام «قدرت خلاقیت شما» معرفی کرد. این تکنیک که احتمالا با آن آشنا هستید، چند گام ساده داشت. افراد دور هم جمع میشوند، ایدههایی را که در ارتباط با موضوع مورد بحث، به ذهنشان میرسد، طرح میکنند.
از ایدههای دیگران هم برای طرح ایدههای جدید استفاده میکنند، هیچکس هم حق ندارد از ایدهای انتقاد کند یا آن را مسخره کند. بیش از ٦٥ سال از آن زمان میگذرد و ما همچنان از توفان فکری استفاده میکنیم. این تکنیک، جزء تکنیکهایی است که در کشور ما نیز خیلی مشهور شده و اغلب افراد با آن آشنا هستند، اما در چند سال اخیر، تحقیقاتی انجام شده و نکاتی برای بهبود استفاده از این تکنیک طرح میشود.
یکی از افرادی که روی بهبود این تکنیک کار کرده، استادی به نام «پل پاولوس» از دانشگاه تگزاس است. بر اساس نتایج تحقیقات و آزمایشهای او، در توفان فکری نباید تنها یک ایده خشکوخالی را طرح کنیم، بلکه باید تلاش کنیم تا جایی که میشود ایدهمان را شرح داده و توضیح دهیم. با همین نکته ساده ادعا میکند که تا چنددهبرابر، ایدههای بهتر و متفاوتتری به دست میآید، اما آنچه از این هم جالبتر است، نتیجه آزمایشهای استادی از دانشگاه نورث وسترن و همکارانش است که بهتازگی (اکتبر ٢٠١٧) منتشر شده.
آنها میگویند اگر قبل از شروع جلسه توفان فکری، هر یک از افراد، یک خاطره از خودشان تعریف کنند که آن اتفاق یا موقعیت، موجب شرمندگی یا خجالتشان بوده است، تا ٢٦ درصد ایدههای بیشتر و تا ١٥ درصد ایدههای متنوعتر به دست میآید! نتایج اینگونه به دست آمد که افرادی را به آزمایش دعوت و آنها را به دو گروه تقسیم کردند و به گروه اول گفتند قبل از شروع جلسه توفان فکری، یک خاطره خجالتآور را که در شش ماه گذشته برایتان پیش آمده تعریف کنید و به گروه دوم گفتند که یک خاطره غرورآفرین را که در شش ماه گذشته برایتان پیش آمده تعریف کنید و بعد جلسه توفان فکری را برای کاربردهای جدید یک گیره کاغذ شروع کردند! آزمایش را برای گروههای دیگر و با موضوعات دیگر تکرار کردند.
در آزمایش، دو شاخص تعداد ایدهها و تنوع ایدهها را سنجیدند. نتیجه جالبی که به دست آمد این بود که وقتی افراد قبل از شروع جلسه توفان فکری، بهجای اینکه بادی در غبغب بیندازند و از افتخارات خود بگویند، از اشتباهات یا سوتیهای خود بگویند، ایدههای بسیار خلاقانهتر و بیشتری به ذهنشان میرسد!
ما هم در بسیاری از جلسات یا دورهمیهای شخصی، سازمانی یا کشورداریمان از این تکنیک بهره میبریم. اگر هم تابهحال استفاده نکردهایم، از امروز میتوانیم آن را تجربه کنیم. میتوانیم از تصمیمگیریهای خانوادگیمان؛ مثل حل مشکلات زندگیمان، تغییرات در خانهمان، تحقق آرزوهایمان یا تصمیم ایجاد یک کسبوکار جدید شروع کنیم. خواه اینکه تابهحال بارها از این تکنیک استفاده کرده باشیم یا اینکه دوست داریم برای اولینبار امتحانش کنیم، بهتر است چند نکته را برای بهبود بیشتر این روش در نظر بگیریم و در حد امکان آنها را اجرا کنیم. مخصوصا این نکته آخر را حتما امتحان کنیم و ببینیم آنچه میگویند درست است یا خیر؟! آیا خجالت و خلاقیت، این رابطه عجیب و جالب را دارند یا نه؟!
۰