هانا آرنت؛ فیلسوفی که از عادی بودن «شر» شگفت‌زده بود

هانا آرنت؛ فیلسوفی که از عادی بودن «شر» شگفت‌زده بود

زندگی هانا آرنت مانند دیگر رویدادهای تاریخی قرن بیستم تحت تاثیر شر ویرانگر جنگ شکل گرفت. اما این متفکر تأثیرگذار چگونه این واژه را درک کرد؟

کد خبر : ۱۷۸۶۷۱
بازدید : ۱۶۲۶

فرادید| هانا آرنت یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم است. افکار او در کشف و کاوش وحشت‌های به ظاهر غیرقابل‌توضیحی که توسط رژیم‌های فاشیستی تداوم یافته بود بسیار مهم بود.

به گزارش فرادید؛ از نظر آرنت، درک و شناسایی «شر» و چگونگی وقوع رویدادهایی مانند کشتارهای جمعی، یکی از پرسش‌های عمده‌ی تحقیق فلسفی است. 

آرنت و شر: یک مبارزه شخصی

1

وقتی هانا آرنت در مورد محاکمه اتو آدولف آیشمن، افسر برجسته نازی و یکی از سازمان‌دهنده اصلی وحشت در اروپا بحث کرد، نتیجه‌گیری او به شدت بحث‌برانگیز شد. توصیف او از «ابتذال شر» و کاوش نقش انفعال در میسر ساختن برخی از بزرگ‌ترین جنایاتی که تاکنون شاهد آن بوده‌ایم، بسیاری از دانشگاهیان را که تلاش می‌کردند بی‌رحمی محض آنچه تحت نظارت آیشمن رخ داده بود درک کنند، دچار اختلاف عقیده و سرخوردگی کرد. 

آرنت خود یک پناهنده یهودی بود که از آشفتگی سرزمین خود یعنی آلمان در بحبوحۀ خشونت فزاینده و خیانت‌های شخصی گریخته بود. شاید همین پیش‌زمینه شخصی بود که باعث شد بحث آرنت درباره فاشیسم جزء لاینفک فلسفه او شود. در دل او، میل به درک و توضیح «شر» وجود داشت. او این موضوع را از دریچه‌های مختلف بررسی کرد و بر مفاهیمی مانند امپراتوری، نژاد و سیاست‌های بین‌فردی برای بررسی و کاوش درباره ظهور رژیم‌های خودکامه و وحشی متکی بود. 

در آثار او، تعامل جذاب میل شخصی و اندیشه را می‌توان دید؛ عاملی که می‌توانست بینش او را مبهم کند، اما در عوض او را در کاوش و ساختارشکنی مفاهیم انتزاعی و به‌ویژه «شر»، دارای استعدادی خارق‌العاده کرد. 

فحوای تفکر آرنت

hannah-arendt-smoking

نوشته‌های آرنت، از کتاب جامع «وضع بشر» گرفته تا متون متمرکزتر و دقیق‌تر مانند «درباره خشونت»، با میل عمده به درک عواملی که منجر به وقایع زندگی او شدند، به هم گره خورده‌اند. در این آثار، یک نیاز اساسی به زمینه‌سازی و تجزیه و تحلیل ماهیت جامعه در عصر مدرن بیان شده که او را به کاوش در مجموعه وسیعی از موضوعات از استعمار گرفته تا عوام‌گرایی سوق داد. 

از نظر آرنت، ظهور سرمایه‌داری مرحله جدیدی در تاریخ جهان را در پی داشت که توسط «انباشت نامحدود قدرت محض» هدایت می‌شد. در نتیجه این تغییر، قدرت‌جویی بر روشنگری مدنی اولویت یافت و ارزش‌ها و ثبات انسانی به حاشیه رفت. 

hitler-salute

این اصل بسط و کاهش ارزش فرد، کلید کار آرنت شد و نظرات او در مورد موضوعاتی چون استعمار و امپریالیسم ریشه در این ایده داشت. برای نمونه، او باور داشت استعمار مهاجران ناشی از میل واقعی به گسترش جامعه بود، پس به آن به عنوان یک نیروی مثبت می‌نگریست، در حالی که در مقابل، امپریالیسم نشان‌دهنده طمع فزاینده برای قدرت و به حاشیه راندن منافع گسترده‌تر انسانی بود. 

هنگام تلاش برای بحث و تحلیل افکار آرنت و اینکه چرا او تا این حد بر تعریف و کاوش پدیده‌های سیاسی متمرکز بود، ایده‌هایی مانند احتیاط او از به حاشیه راندن منافع انسانی بسیار مهم هستند. پیچیدگی این ارزش‌ها و نحوه برخورد او با آن‌ها در نوشته‌هایش، او را به یک متفکر فوق‌العاده دشوار تبدیل می‌کند. این امر موجب شده که برخی منتقدان استدلال کنند مفاهیم او از جمله ایده‌هایش در مورد شر، در افکار او بسیار متنوع هستند. برخی منتقدان «ریشه‌ها» و «آیشمن» را به عنوان کتاب‌هایی توصیف می‌کنند که نشان‌دهنده تکامل اندیشه آرنت هستند، اما واقعیت افکار او بسیار ظریف‌تر و منسجم‌تر از آن است که این بحث‌ها باور دارند. 

منظور هانا آرنت از شر رادیکال چه بود؟ 

evil-gauguin

روح شر سخن می‌گوید ، اثر پل گوگن

یکی از محوری‌ترین و تأثیرگذارترین متون آرنت، تحلیل او از ظهور رژیم‌های خودکامه در «ریشه‌های حکومت تمامیت‌خواه» بود. این اثر یک کاوش فوق‌العاده دقیق و غنی از ریشه‌های رژیم‌های تمامیت‌خواه است که به مقالات مفصلی از جمله درباره امپریالیسم و خودکامگی تقسیم شده است. او تغییرات سیاسی خاص را در مرکز ظهور تمامیت‌خواهی قرار می‌دهد و توضیح می‌دهد که چگونه، برای مثال، «پیش از عصر امپریالیسم، چیزی به نام سیاست جهانی وجود نداشت و بدون آن، ادعای تمامیت‌خواهی برای حاکمیت جهانی معنا نداشت.» 

از «ریشه‌ها» به عنوان تبلیغات جنگ سرد برای شر جلوه دادن اتحاد جماهیر شوروی و تجلیل از غرب، انتقاداتی شده است. با این حال، این بحث‌ها جزئیات کار آرنت و نحوه برخورد او با موضوعات بزرگ و عمیقا بحث‌انگیز را بیش از حد ساده می‌کنند. 

اساساً، اثر آرنت، ظهور تمامیت‌خواهی را ناشی از میلِ (تا حدی) مردم می‌داند و آن را «محصول انسان‌ها» می‌داند. همانطور که او در اثر بعدی خود، «درباره خشونت» گفته: «هیچ حکومت منحصراً مبتنی بر ابزار خشونتی وجود نداشته است» که دلالت بر سطحی از موافقت میان شخصیت‌های غیرسیاسی دارد. 

hannah-arendt

هانا آرنت سال ۱۹۴۴

با این حال، می‌توان استدلال کرد پدیده‌ی اساسی که تمامیت‌خواهی را برای آرنت کاملاً منحصر به فرد و شگفت‌انگیز می‌کرد، روشی بود که بواسطه‌ی آن، تمامیت‌خواهی، درک بشریت از شر را تغییر داد. این موضوع، اظهارات آرنت را روشن می‌کند، اظهاراتی از قبیل: «مشکل شر، مسئله اساسی زندگی خرمندانه‌ی پس از جنگ در اروپا خواهد بود».

همانطور که آرنت در فصل خود درباره امپریالیسم بررسی می‌کند، ماهیت سیاست بین‌الملل در قرن بیستم دستخوش تغییر اساسی شده بود و «تجزیه دولت ملی و فروپاشی حقوق بشر به عنوان یک معیار سیاسی مؤثر با هم ارتباط داشتند.» این امر در ترکیب با خشونت فزاینده و آشفتگی سیاسی عمومی، فضایی ایجاد کرد که در آن تمامیت‌خواهی می‌توانست افزایش یابد و مردم به شکلی کمتر از انسانیت افول کنند. 

این تغییرات عمده اجتماعی موجب ایجاد اضطراب و ترس شد که رژیم سیاسی از آن سوء استفاده کرد و منجر به ظهور سیاست تمامیت‌خواه شد. رژیم به نوبه خود، روایتی از حقیقت مطلق ایجاد می‌کند، روایتی که به این اضطراب‌ها وابسته است و خود را بی‌تردید واقعی نشان می‌دهد. در نتیجه، ایده‌های یک رهبر همه‌چیزدان توانستند توده‌ای از مردم را تحت سلطه خود درآورند و به عنوان حقیقتی جدید مطرح شوند. نتیجه، مرحله جدیدی از شر است، مرحله‌ای که برای آرنت به طور مشخص با رویدادهای تاریخی قبلی، یعنی قتل‌عام یا نسل‌کشی متفاوت است.

خلاصه مفهوم آرنت از «شر» شاید به بهترین نحو در یکی از نامه‌هایش به کارل یاسپرس به تصویر کشیده شده باشد که در آن می‌نویسد چطور قادر نبوده دقیقاً خلاصه کند «شر رادیکال واقعاً چیست… اما به نظر من به نوعی با تبدیل انسان به انسانِ غیرضروری ارتباط دارد.» 

از نظر آرنت، شر اردوگاه‌های کار اجباری نه در میزان وحشت و خشونتی که ایجاد کردند، بلکه در توانایی آن در محو کردن وجود قربانیان و از بین بردن هرگونه شواهدی از زندگی آن‌ها بود. او توضیح می‌دهد که چگونه نازی‌ها در اردوگاه‌ها «با مردم به گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار هرگز وجود نداشته‌اند تا آن‌ها را به معنای واقعی کلمه ناپدید کنند». از نظر آرنت، این واقعی‌ترین حس شر است: نه تنها کشتن چنین شمار زیادی انسان، بلکه بازتعریف حقیقت پیرامون یک ایدئولوژی سیاسی و حذف مطلق آن‌ها به تمام معنا. 

هانا آرنت در مورد ابتذال شر

3

محاکمه آدولف آیشمن 

درک محوریت شر در کتاب «ریشه‌ها» برای نزدیک شدن به فحوای نوشته‌های او درباره محاکمه آدولف آیشمن، اساسی است. آیشمن یکی از افسران اصلی بود که به ویژه تدارکات انتقال هزاران نفر به سمت مرگ در اردوگاه‌های سراسر اروپا، مشارکت داشت. محاکمه آیشمن بسیار تبلیغاتی شد و آرنت برای تهیه پوشش خبری از طرف نیویورکر به دادگاه اعزام شد. گزارش او و کتابی که بعدها درباره آن نوشت، بقدری بحث‌برانگیز شد که هنوز محوریت میراث آرنت در دهه‌های بعدی است.

اصل تحلیل آرنت از محاکمه، حیرت او از آیشمن به عنوان یک انسان بود. او از اینکه آیشمن چقدر ساده با وحشتی که مرتکب شده ارتباط دارد، شوکه شد و گفت در تلاش برای تطابق دادن مردی که می‌بیند با جنایات وحشتناکی است که او در حال محاکمه شدن بخاطر آن‌هاست. او می‌کوشید تا روایت شر هولناک رژیم نازی را با افراد به ظاهر عادی که آن را تداوم بخشیدند، مطابقت دهد. 

arendt-eichmann

آرنت در جلسه محاکمه آیشمن

اینجا، درک آرنت از فاشیسم و شر غیرعادی آن به او دیدگاهی مبتکرانه و روشنگر داد. موضوعی که در قلب ظهور تمامیت‌خواهی قرار داشت، از ساخت روایت‌های آن از حقیقت تا انکار انسانیت توده‌های مردم، برای کشف آشفتگی آیشمن بسیار مهم بود. نتیجه‌گیری معروف او بر ایده‌اش از «ابتذال شر» متمرکز بود، مفهومی که نشان می‌داد شر جبر رادیکال رفتار نیست، بلکه شکست در تفکر و در نظر گرفتن رفتارهای خود است. 

آیشمن یک هیولا یا یک انسان شرور نبود، بلکه «به شدت و بطرز وحشتناکی عادی» بود. این موضوع در صحبت‌های خود آیشمن در مورد جنایاتش بازتاب داشت که نوشت: «لازم است میان رهبران مسئول و افرادی مانند من تفکیک شود… من یک رهبر مسئول نبودم و به همین دلیل خودم را مقصر نمی‌دانم.» آیشمن خود بازتاب نتیجه‌گیری وحشتناک آرنت بود، اینکه: وحشت جنایات آیشمن، باور او به اعمالش نبود، بلکه عدم‌تمایل وحشتناک او برای زیر سوال بردن آن‌ها بود. 

چندین دهه پس از مرگ آرنت، هنوز درباره آثار او به طور گسترده بحث و تحلیل می‌شود. آرنت در جهانی که از عواقب فاجعه‌بار و بی‌سابقه‌ی شر بهت‌زده بود، روایت‌های تسلی‌بخش خیر و شر را به چالش کشید و با ابتذال وحشتناک ظهور رژیم‌های فاشیستی مقابله کرد. درک شر و تضاد میان ارزش‌های پیشرفت انسان و نیروهای منفعل تغییر سیاسی، از نظر آرنت، برای درک ما از رویدادهای قرن بیستم و در امید بشریت برای جلوگیری از تکرار چنین وحشت‌هایی، حیاتی بود.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۶
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید