ماشین سیاسی کشتار؛ روایتی از ترورهای موساد
ژانویۀ ۲۰۱۰، مأموران موساد، در پوشش گردشگرهایی معمولی، هتلی را در دوبی محاصره کردند و یکی از نظامیان فلسطینی را در اتاقش ترور کردند. شاید این ترور بهخودیِخود امری نبود که بخواهد جهانی شود، اما انتشار فیلم دوربینهای هتل، روزنامههای دنیا را به ترورهای مخفیانۀ این رژیم حساس کرد. رونن برگمن، که دسترسی گستردهای به اسناد و استادبزرگهای موساد داشته، در کتاب جدیدش، نشان داده نهتنها سران عرب، که پلیسهای بریتانیایی، محققان آلمانی و دانشمندان ایرانی قربانیهای این سازماناند.
کد خبر :
۶۶۹۸۳
بازدید :
۱۳۲۸
گاردین | یان بلک، در ژانویۀ ۲۰۱۰، مأموران اسرائیلی از چند سو گرد یک هتل مجلل در دوبی جمع شدند: هدفشان محمود المبحوح بود که برای حماس اسلحه جور میکرد، یعنی همان جنبش اسلامگرای فلسطینی که کنترل نوار غزه را در اختیار دارد. در این عملیات ۲۷ مأمور سرویس مخفی موساد شرکت داشتند که خود را جهانگرد یا بازیکن تنیس جا زده بودند.
این تیم ضربت و دیدهبانهایشان از فرودگاههای مختلف اروپا با گذرنامههای جعلی به دوبی آمده بودند. ارتباطاتشان از مسیر اتریش میگذشت تا رصد نشوند. مبحوح در اتاقش با یک داروی فلجکننده کشته شد و جسدش همانجا رها شد تا کارکنان هتل فردای آن روز پیدایش کنند.
مشکل آن بود که این قتل موجب شد دنیا در کار موساد سرک بکشد، و یک کشور عرب که سابقۀ همکاری بیسر و صدا با اسرائیل را داشت خشمگین شود. دوربینهای مداربسته تصویر مأمورانی را ضبط کردند که لباسهای مبدّل خود را عوض میکردند و در تعقیب شکارشان بودند. شکار آنها گزینۀ موجهی برای اعدامِ بیمحاکمه به نظر میآمد، چون یک سرباز اسرائیلی را کشته بود، و مهمتر از آن حلقۀ وصل تدارکاتی با ایران یعنی دشمن قسمخوردۀ دولت یهودی بود.
روایت رونن برگمن از آدمکشیهای هدفمند کشورش حاوی جزئیات فراوانی پیرامون این مورد و قتلهای دیگر است. فلسطینیهای کرانۀ باختری و نوار غزه قربانیان اصلی بودهاند، اما حزبالله لبنان، مقامات سوری و دانشمندان هستهای ایران (که همگی عضو «محور مقاومت» هستند) نیز تصفیه شده بودند. در سالهای اخیر، اسرائیل بیش از هر کشور غربیِ دیگری دست به آدمکشی زده است. مؤلف مینویسد: «اشتباهاتِ گاه و بیگاه، اگر هم اثری داشتهاند، تقویت شهرت موساد به تعرض و بیرحمی بوده است؛ که چیز بدی هم نیست وقتی که هدفِ بازدارندگی بهاندازۀ هدف جلوگیری از اقدامهای خصمانۀ خاص اهمیت داشته باشد».
برگمن یکی از روزنامهنگاران تحقیقی برجستۀ اسرائیل است که برای گزارشهایش دربارۀ موضوعات پرابهام مشهور است و این روزها برای نیویورکتایمز کار میکند. او توضیح میدهد که دسترسی رسمی به اسناد شاخۀ اطلاعاتی ارتش اسرائیل، موساد یا شینبت، وجود ندارد. ولی روشن است که او دسترسی قابل توجهی دارد، چنانکه به روایتهای درونسازمانی از عملیاتها و چندین و چند مصاحبه با استادبزرگهای جاسوسی، رابطهای مأموران، و آدمکُشهایی ارجاع میدهد که مشتاقاند داستانشان را تعریف کنند.
سابقۀ حکایات این قهرمانیهای بیرحمانه به روزهای ابتداییِ تشکیلات صهیونیستی در فلسطین برمیگردد، زمانی که پلیسهای بریتانیایی و نازیها در اروپای پس از جنگ جهانی دوم به قتل میرسیدند. بعد نوبت دانشمندان آلمانی شد که در موشکسازی به مصر دوران جمال عبدالناصر کمک میکردند. سرویس اطلاعاتی اسرائیل سازمان تازهتأسیس آزادیبخش فلسطین (فتح) را تحت نظر داشت و پس از جنگ تاریخساز ۱۹۶۷ آن را جدیتر گرفت. حرفهایی هم از «جنگ جاسوسها» در دهۀ ۱۹۷۰ زده میشود، از جمله قتلعام المپیک مونیخ و حذف فلسطینیها که برخی در کار تروریسم بودند و برخی دیگر، مثل غسان کنفانیِ نویسنده، کاری به ترور نداشتند. از همان ابتدا، آنهایی که عربی زبان مادریشان بود (اسرائیلیهای اصالتاً عراقی یا مصری) نوعی دارایی اطلاعاتی گرانبها حساب میشدند. تظاهر به استخدام جاسوس برای فریب سرویسهای اطلاعاتی مقابل نیز رایج بود.
شاید این تصویر کلی آشنا باشد، اما افشاگریهای جالبی هم در کار است: یکی، نقشۀ ساقطکردن هواپیمای یاسر عرفات روی مدیترانه در زمان جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲. این نقشه دقیقۀ آخر لغو شد، چون فهمیدند مسافر عالیرتبۀ آن هواپیما برادرِ رهبر فتح بود، پزشکی که کودکان مجروح فلسطینی را همراهی میکرد. درون موساد، برخی از افسران از اتحاد استراتژیکشان با شبهنظامیان مارونی فالانژ ناخرسند بودند، همانهایی که آن سال مرتکب قتلعام صبرا و شتیلا شدند.
دوراندیشی برگمن فهممان از ماهیت نامتقارن این معارضه (و محدودیتهای بهکارگیری زور) را دقیقتر میکند. اسرائیل با کشتن یکی از رهبران حزبالله در سال ۱۹۹۲ پیشتاز استفادۀ مرگبار از پهپادها بود. این «ملت استارتآپی» قابلیتهای فناورانۀ پیشرفتهای دارد و از طنز روزگار بعید نیست همین کارشناسان اسرائیلی، آن سیستم نظارتیای را طراحی کرده باشند که تصاویر تیم موساد را در دوبی ثبت کرد. ازقضا قاتلان مبحوح توانستند، پیش از فرارشان، درِ اتاق او را از داخل قفل کنند. یحیی عیاش، که بمبگذاران استشهادی فلسطینی را تربیت میکرد، با یک دستگاه انفجاری که در موبایلش جاسازی شده بود کشته شد.
ولی چنانکه مؤلف نشان میدهد، حذف دشمنان گاهی معایبی هم دارد. قتل ابوجهاد (رییس نظامی فتح) در سال ۱۹۸۸ در تونس، درست زمانی که این سازمان عملاً میرفت تا اسرائیل را به رسمیت بشناسد، موجب تأسف امنیتیهای اسرائیل شد. دربارۀ قتل رهبر حماس شیخ احمد یاسین هم شک و تردیدهایی وجود داشت، چون نقش ایران را پررنگتر کرد.
مشکل آن بود که این قتل موجب شد دنیا در کار موساد سرک بکشد، و یک کشور عرب که سابقۀ همکاری بیسر و صدا با اسرائیل را داشت خشمگین شود. دوربینهای مداربسته تصویر مأمورانی را ضبط کردند که لباسهای مبدّل خود را عوض میکردند و در تعقیب شکارشان بودند. شکار آنها گزینۀ موجهی برای اعدامِ بیمحاکمه به نظر میآمد، چون یک سرباز اسرائیلی را کشته بود، و مهمتر از آن حلقۀ وصل تدارکاتی با ایران یعنی دشمن قسمخوردۀ دولت یهودی بود.
روایت رونن برگمن از آدمکشیهای هدفمند کشورش حاوی جزئیات فراوانی پیرامون این مورد و قتلهای دیگر است. فلسطینیهای کرانۀ باختری و نوار غزه قربانیان اصلی بودهاند، اما حزبالله لبنان، مقامات سوری و دانشمندان هستهای ایران (که همگی عضو «محور مقاومت» هستند) نیز تصفیه شده بودند. در سالهای اخیر، اسرائیل بیش از هر کشور غربیِ دیگری دست به آدمکشی زده است. مؤلف مینویسد: «اشتباهاتِ گاه و بیگاه، اگر هم اثری داشتهاند، تقویت شهرت موساد به تعرض و بیرحمی بوده است؛ که چیز بدی هم نیست وقتی که هدفِ بازدارندگی بهاندازۀ هدف جلوگیری از اقدامهای خصمانۀ خاص اهمیت داشته باشد».
برگمن یکی از روزنامهنگاران تحقیقی برجستۀ اسرائیل است که برای گزارشهایش دربارۀ موضوعات پرابهام مشهور است و این روزها برای نیویورکتایمز کار میکند. او توضیح میدهد که دسترسی رسمی به اسناد شاخۀ اطلاعاتی ارتش اسرائیل، موساد یا شینبت، وجود ندارد. ولی روشن است که او دسترسی قابل توجهی دارد، چنانکه به روایتهای درونسازمانی از عملیاتها و چندین و چند مصاحبه با استادبزرگهای جاسوسی، رابطهای مأموران، و آدمکُشهایی ارجاع میدهد که مشتاقاند داستانشان را تعریف کنند.
سابقۀ حکایات این قهرمانیهای بیرحمانه به روزهای ابتداییِ تشکیلات صهیونیستی در فلسطین برمیگردد، زمانی که پلیسهای بریتانیایی و نازیها در اروپای پس از جنگ جهانی دوم به قتل میرسیدند. بعد نوبت دانشمندان آلمانی شد که در موشکسازی به مصر دوران جمال عبدالناصر کمک میکردند. سرویس اطلاعاتی اسرائیل سازمان تازهتأسیس آزادیبخش فلسطین (فتح) را تحت نظر داشت و پس از جنگ تاریخساز ۱۹۶۷ آن را جدیتر گرفت. حرفهایی هم از «جنگ جاسوسها» در دهۀ ۱۹۷۰ زده میشود، از جمله قتلعام المپیک مونیخ و حذف فلسطینیها که برخی در کار تروریسم بودند و برخی دیگر، مثل غسان کنفانیِ نویسنده، کاری به ترور نداشتند. از همان ابتدا، آنهایی که عربی زبان مادریشان بود (اسرائیلیهای اصالتاً عراقی یا مصری) نوعی دارایی اطلاعاتی گرانبها حساب میشدند. تظاهر به استخدام جاسوس برای فریب سرویسهای اطلاعاتی مقابل نیز رایج بود.
شاید این تصویر کلی آشنا باشد، اما افشاگریهای جالبی هم در کار است: یکی، نقشۀ ساقطکردن هواپیمای یاسر عرفات روی مدیترانه در زمان جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲. این نقشه دقیقۀ آخر لغو شد، چون فهمیدند مسافر عالیرتبۀ آن هواپیما برادرِ رهبر فتح بود، پزشکی که کودکان مجروح فلسطینی را همراهی میکرد. درون موساد، برخی از افسران از اتحاد استراتژیکشان با شبهنظامیان مارونی فالانژ ناخرسند بودند، همانهایی که آن سال مرتکب قتلعام صبرا و شتیلا شدند.
دوراندیشی برگمن فهممان از ماهیت نامتقارن این معارضه (و محدودیتهای بهکارگیری زور) را دقیقتر میکند. اسرائیل با کشتن یکی از رهبران حزبالله در سال ۱۹۹۲ پیشتاز استفادۀ مرگبار از پهپادها بود. این «ملت استارتآپی» قابلیتهای فناورانۀ پیشرفتهای دارد و از طنز روزگار بعید نیست همین کارشناسان اسرائیلی، آن سیستم نظارتیای را طراحی کرده باشند که تصاویر تیم موساد را در دوبی ثبت کرد. ازقضا قاتلان مبحوح توانستند، پیش از فرارشان، درِ اتاق او را از داخل قفل کنند. یحیی عیاش، که بمبگذاران استشهادی فلسطینی را تربیت میکرد، با یک دستگاه انفجاری که در موبایلش جاسازی شده بود کشته شد.
ولی چنانکه مؤلف نشان میدهد، حذف دشمنان گاهی معایبی هم دارد. قتل ابوجهاد (رییس نظامی فتح) در سال ۱۹۸۸ در تونس، درست زمانی که این سازمان عملاً میرفت تا اسرائیل را به رسمیت بشناسد، موجب تأسف امنیتیهای اسرائیل شد. دربارۀ قتل رهبر حماس شیخ احمد یاسین هم شک و تردیدهایی وجود داشت، چون نقش ایران را پررنگتر کرد.
مرگ عرفات در سال ۲۰۰۴، در جریان انتفاضۀ دوم، پرسشهای جالبی را پیش میکشد. برگمن میگوید که حتی اگر پاسخ این پرسشها را هم داشت، دستگاه سانسور نظامی اجازه نمیداد دربارهشان بنویسد. او افشا میکند که شش دانشمند هستهای ایران توسط گروههای معارض ایرانی که برای موساد کار میکردند کشته شدند. با این حال، تمیر پادو (رییس سابق این سرویس) علناً از بنیامین نتانیاهو انتقاد کرد که ذهنش جمهوری اسلامی را ول نمیکند، و گفت: تهدید حقیقی علیه موجودیت اسرائیل کماکان مسئلۀ حلنشدۀ فلسطین است.
نویسندگی برگمن بهسمت سبکی شورانگیز و احساساتی میرود، اما جلوی موضع انتقادی او را نمیگیرد: او میپرسد که آیا رویکرد اسرائیل در پرداختن به مسئلۀ دشمن همسایهاش اخلاقی و مؤثر است؟ و نتیجه میگیرد که موفقیتهای اسرائیل در عملیاتهای مخفیانه صرفاً موفقیت عملیاتی بودهاند و بس، بیآنکه موفقیت در جنگ را تضمین کنند، «انگار که تاریخ متوقف شده است و نیازی نیست که به مسئلۀ فلسطین پرداخته شود».
نویسندگی برگمن بهسمت سبکی شورانگیز و احساساتی میرود، اما جلوی موضع انتقادی او را نمیگیرد: او میپرسد که آیا رویکرد اسرائیل در پرداختن به مسئلۀ دشمن همسایهاش اخلاقی و مؤثر است؟ و نتیجه میگیرد که موفقیتهای اسرائیل در عملیاتهای مخفیانه صرفاً موفقیت عملیاتی بودهاند و بس، بیآنکه موفقیت در جنگ را تضمین کنند، «انگار که تاریخ متوقف شده است و نیازی نیست که به مسئلۀ فلسطین پرداخته شود».
مترجم: محمد معماریان
اطلاعات کتابشناختی:
Bergman, Ronen. Rise and Kill First: The Secret History of Israel's Targeted Assassinations. John Murray, ۲۰۱۸
پینوشتها:
• این مطلب در تاریخ ۲۲ جولای ۲۰۱۸ با عنوان «Rise and Kill First: The Secret History of Israel's Targeted Assassinations» در وبسایت گاردین منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ؟ با عنوان «برخیز و بکش: روایتی از ترورهای موساد» و ترجمۀ محمد معماریان منتشر کرده است.
•• یان بلک (Ian Black) دبیر سابق بخش خاورمیانۀ گاردین و پژوهشگر مدعوّ در مرکز خاورمیانۀ مدرسۀ اقتصاد لندن است. او بهمدت ۳۶ سال است که دبیر سیاسی و بینالملل روزنامههای متعدد انگلیسیزبان است. او نویسندۀ کتابی است به نام دشمنان و همسایگان: عربها و یهودها در فلسطین و اسرائیل، از ۱۹۱۷ تا ۲۰۱۷ (Enemies and Neighbours: Arabs and Jews in Palestine and Israel, ۱۹۱۷-۲۰۱۷).
۰