عکس یادگاری با مردهها
طبق اسناد موجود، در عصر ویکتوریایی یعنی بین سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ که زمان حکومت ملکه ویکتوریا در انگلیس بود، عکاسی از مردگان آنقدر رواج پیدا کرد که دیگر به صورت یک رسم در زمان عزاداری درآمده بود.
مرگ و مراسمهای مربوط به آن در کشورهای مختلف دنیا به روشهای مختلفی برگزار میشود؛ روشهایی که خیلیها ممکن است با شنیدن آنها تعجب کنند. اما در بین همه این رسوم شگفتانگیز، در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی در اروپای غربی و آمریکا رسمی عجیب اجرا میشد که هنوز هم نمونه آن در جایی دیده نشده است.
این رسم، گرفتن عکس یادگاری با مردگان بود. در این سالها خانوادههای زیادی وقتی یکی از عزیزانشان را از دست میدادند، قبل از برگزاری مراسم تدفین از عکاسها میخواستند تا با جسد فرد متوفی، عکسی یادگاری بیندازند.
آخرین عکس با مردهها
۱۹۳۸ برای صنعت عکاسی یک نقطه اوج بود؛ در این سال عکاسها موفق به انداختن عکسهایی شده بودند که برای چاپ، مشکل زیادی نداشتند.
در نتیجه افرادی که میخواستند پرترهای از چهره خود یا عزیزانشان داشته باشند، این روش را به طراحی چهره ترجیح میدادند، زیرا هم ارزانتر بود و هم به خاطر سرعت آن دیگر مجبور نبودند ساعتها مقابل طراح بدون حرکت بنشینند. کمکم عکاسی به یک حرفه موفق تبدیل شد و رونق کار عکاسها به جایی رسید که خیلیها از مردم میخواستند از مردههایشان هم برای یادگاری عکاسی کنند.
طبق اسناد موجود، در عصر ویکتوریایی یعنی بین سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ که زمان حکومت ملکه ویکتوریا در انگلیس بود، عکاسی از مردگان آنقدر رواج پیدا کرد که دیگر به صورت یک رسم در زمان عزاداری درآمده بود.
به خصوص خانوادههایی که نوزاد یا کودک خود را از دست میدادند بیشتر راغب به عکسبرداری از جسد در زمان تدفین بودند. پس از مدتی عکاسان موفق شدند از روی یک نگاتیو چندین کپی داشته باشند و به این طریق خانوادهها میتوانستند، عکس فرد فوت شده را در اختیار اقوامشان هم قرار دهند؛ چیزی که تا آن موقع امکانپذیر نبود.
نکته عجیب هم اینجا بود که آنها با افتخار عکس بزرگی از عزیزشان را البته بعد از مرگ! در قابی زیبا گذاشته و به دیوار خانههایشان آویزان میکردند تا یاد و خاطره فردی که از دست دادهاند همیشه در خاطرشان باقی بماند.
بیشتر خانوادهها آلبومی تهیه کرده و عکس مردگان خانواده و اقوام را در آن نگهداری میکردند. این درحالی بود که بسیاری از این افراد در حالت عادی عکسی از خود و خانوادهشان نمیگرفتند. بعضی از این تصاویر از چهره مردگان و بعضی دیگر به طور کامل از آنها در زمانی که در تابوت قرار داشتند گرفته میشد. در میان این خانوادهها هم تعداد زیادی بودند که در کنار فرد مرده مینشستند و با او عکس میگرفتند.
عکاسی پرطرفدار
این سبک عکسبرداری کمکم پیشرفته شد و عکاسان در تاریکخانههای آتلیههایشان از تکنیکهای بسیاری برای این کار استفاده میکردند. برای مثال از نورپردازیهای خاص و حتی صحنهسازی کمک میگرفتند تا صورت مرده طبیعیتر نشان داده شود. کودکان معمولا در تختخوابشان گذاشته شده و اطراف آنها با وسایل و اسباببازیهای موردعلاقهشان پوشیده میشد.
یا اگر فردی که از دنیا رفته بود جوان یا نوجوان بود، او را معمولا روی صندلی مینشاندند و اطرافش را با انواع و اقسام گل تزئین میکردند. به طورکلی گلها در آن دوره، یکی از ارکان اصلی عکسبرداری به حساب میآمدند.
حتی عکاسان برای طبیعیتر جلوه دادن عکسهایشان، چشمان مردگان را باز میکردند تا کاری کنند که مرده به نظر نرسند. حتی اگر خانوادهای با این کار آنها مخالفت میکرد، آنها سعی میکردند روی پلکهای او را طراحی کنند و کاری کنند که چشمهایش باز دیده شود. بعضیها هم صورت مردهها را آرایش میکردند تا رنگ و لعاب بهتری برای عکس داشته باشند.
اما از آنجا که این کار واکنشهای خوبی بین خانوادهها نداشت، آنها پس از مدتی به جای اینکه این کار را مستقیما روی صورت مردهها انجام بدهند، پس از چاپ عکس روی چهره مردهها اجرا میکردند.
عکاسی در اتاق مرگ
این رسم عجیب کمکم از اروپا به آمریکا هم رسید و آنها هم شروع به عکسبرداری از مردههایشان کردند، در آمریکا اتاق نشیمن هر خانه معمولا بهترین مکان برای عکسبرداری به حساب میآمد و به همین خاطر پس از مدتی اتاق نشیمن به اتاق مرگ شهرت یافت.
گاهی برای نشان دادن باز بودن چشمهای فرد مرده طرح چشم را روی پلکهای او طراحی میکردند
نکته جالب اینجا بود که بعضی از عکاسان خلاق با سایه، طرحی شبیه به روح بالای سر مرده ایجاد میکردند تا نشان بدهند روح مرده هم در عکس حضور داشته است!
برخی دیگر هم با دادن کتاب و روزنامه به دست مرده میخواستند نشان دهند که این فرد شخصی با سواد، تحصیلکرده و اهل علم و دانش بوده و به این ترتیب عکس قابل قبولی برای نوادگانشان به ارمغان بگذارند.
«آندره سرانو» یکی از عکاسان معروف آن زمان بود که فرد مرده را در میان تختخوابی پر از گل قرار میداد. او این کار خود را از داستان زیبای خفته الهام گرفته بود.
او از کسانی که میخواستند با مرده عکس بیندازند میخواست که در صورتشان کوچکترین احساسی از غم یا شادی دیده نشود. او همچنین از ایدههای خاصی هم استفاده میکرد و مثلا یک نجار را در تابوت چوبی، کشیش را پشت صندلی کلیسا و ... قرار میداد و عکاسی میکرد.
اولین سری این عکسها روی فلز و پس از آن روی تکهای مقوا چاپ میشدند. اما این عکسها با کوچکترین گرد و خاک، رطوبت و حتی اثر انگشتی از بین میرفتند و همین مساله باعث شد که کمکم این سنت عکاسی از مردهها از رونق بیفتد.
خانوادههای ثروتمند هم ترجیح دادند تا به جای عکاسی از مردههایشان، جسد آنها را مومیایی کرده و برای همیشه نزد خود نگه دارند؛ البته این کار بیشتر در مورد کودکان اجرا میشد.
منبع: همشهری