محیطزیست توان پرداخت وکیل برای محیطبان شهید را ندارد

اصلا چه کسی گفته است محیطبان شاهمرادی، شهید شده است؟ دیدهبان و مصدق هم همینطور! هنوز شهادتشان احراز نشده و تا این احراز اتفاق نیفتد، نه از حقوق خبری هست و نه بیمه! حتی اگر این احراز، ۱۰سال طول بکشد.
سازمان محیط زیست پول ندارد تا برای محیطبانی که جانش را در راه انجام وظیفه داده، وکیل بگیرد! سازمان محیط زیست پول ندارد تا به خانواده محیطبانش که شهید شده، حقوق بدهد. بیمه خانواده محیطبان شهید فرمانده پاسگاه «سولگرد» محمود شاهمرادی قطع شده و سه ماه است آنها نه حقوق دارند و نه بیمه!
اصلا چه کسی گفته است محیطبان شاهمرادی، شهید شده است؟ دیدهبان و مصدق هم همینطور! هنوز شهادتشان احراز نشده و تا این احراز اتفاق نیفتد، نه از حقوق خبری هست و نه بیمه! حتی اگر این احراز، ۱۰سال طول بکشد. دقیقا مانند خانواده شهید باشقره که بیشتر از ۳ سال معطل بودند تا شهادت عزیزشان احراز شود و در تمام آن سه سال و اندی، نه از حقوق خبری بود و نه از بیمه و… پس چگونه یک زن با دو فرزند باقیمانده از محیطبان شهید، در این وانفسای اقتصادی زندگیاش را میگذراند؟ مگر مهم است؟ اصلا مگر جان محیطبانها اهمیت دارد که گذران زندگی روزمره خانوادههایشان اهمیت داشته باشد؟
با صدایی شکسته و پر از اندوه، جوابم را میدهد. بله؛ هم حقوق قطع شده و هم بیمه؛ دیروز دست دخترم آسیب دید بردم بیمارستان، گفتند بیمهتان قطع شده و باید آزاد حساب کنید. الان سه ماه گذشت، رفت داخل ۴ ماه که همه چی قطع شده؛ اما چون هنوز تکلیف همسرم معلوم نیست که «شهید» حساب میشود یا نه، حقوقش پرداخت نمیشود!
اینها را خانم اکرم عطاری گفت؛ همسر محیطبان شهید فرمانده محمود شاهمرادی. همان که جانش را به کف گرفت تا از انفال حفاظت کند؛ آن هم در «محیطبانی سولگرد» که آگاهان میدانند مانند یک منطقه جنگی و از پرتنش و پرخطرترین مناطق «پارک ملی گلستان» است.
او با بغضی فروخورده درخواست کرد که مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست نگذارند حق و حقوق شهید و دو فرزندش پایمال شود؛ چراکه همسرش، در مقابل شکارچی غیرمجاز شهید شده و نه در صحنه یک خصومت و دعوای شخصی!
همسر محیطبان شهید شاهمرادی در پاسخ به سوال که آیا از سوی «سازمان حفاظت محیط زیست» کمک مالی دریافت کرده است، گفت: «همان ابتدای حادثه اداره کل ۱۰۰ میلیون تومان دادند که همه برای خاکسپاری و مراسم شهید خرج شد.» و بعد که پرسیدم «پس شما با دو فرزند که یکی سرباز است و دیگری دانشآموز چه میکنید؟» با شرمی آغشته به متانت گفت: «میگذرانیم دیگر… به سختی…»
خانم عطاری با بغضی که گاه میشکست، میگفت: «چقدر سخت است همسر جوان و سالم و سرحالت با لب خندان از خانه برود و جنازه خونآلودش برگردد؛ اما بعد از ۳ ماه شهید شدنش تایید نشود. دخترم ۱۵ سال دارد و خیلی به پدرش وابسته بود. از همان روز حادثه شوک بدی به او وارد شده و تا الان هنوز هم در حالت بهت و حیرت است. پسرم هم تحت فشار قرار گرفته و هیچ کدام نتوانستهایم ماجرا را باور کنیم. حالا هم مشکل حقوق و بیمه!»
به یاد مصاحبههایی میافتم که در روز خاکسپاری شهید یاسر مصدق و روزهای پس از آن، با شینا انصاری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست و حمید ظهرابی، معاون محیط زیست طبیعی سازمان انجام دادم و به یاد تاکیدهای این دو مقام سازمان که میگفتند هر جور شده نباید بگذاریم خانواده شهید معطل پروسه احراز شهادت شوند و تحت فشار اقتصادی قرار بگیرند!
هنوز اعلام وکالت نشده!
«هیچ وکیلی تا امروز از من یا بچهها برای پیگیری پرونده همسرم وکالت نگرفته و کسی حتی تلفن هم نزده تا وکالت بگیرد یا پرونده را مطالعه کند. چند روز پیش به مدیرکل زنگ زدم و اینها را گفتم. واقعا من یک زن با دو تا بچه چه کار باید کنم؟ باید خودم بروم تا بجنورد و پرونده را بخوانم و پیگیری کنم؟ از وکیل که هنوز خبری نیست! حتی اطلاعات درست و حسابی هم به ما داده نشده و ما فقط میدانیم از پشت به او تیر زدهاند. اما میدانم ضاربها هر کدام ۲ و ۳ تا وکیل گرفتهاند، چون آنها پول دارند ولی محیط زیست پول ندارد و مجبور است وکیل رایگان بگیرد.»
قدیر حسنزاده، مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان در پاسخ به پرسشها درباره موضوعات مطرح شده میگوید: «تا هنگامی که «احراز» شهادت انجام نشود، نمیتوان کار بیشتری انجام داد. با پیگیریهای ما شرایط احراز در حال انجام است و این برای نخستین بار در سازمان حفاظت محیط زیست است که کار با سرعت پیش رفته است. احراز شهادت شهید باشقره حدود ۳ سال زمان برد. این موضوع از دست سازمان محیط زیست خارج است و روند اداری جداگانهای دارد. »
لزوم تایید پلیس امنیت بر شهادت محیط بان مصدق
او افزود: «الان احراز شهادت شهید مصدق را داریم میگیریم و اگر پلیس امنیت تایید کند که این محیطبان بر اثر تیر شکارچی شهید شده مدارک ما از سوی بنیاد شهید تایید میشود و شهادت ایشان احراز خواهد شد که البته ۱۰ روز پیش نامه احراز شهادت شهید مصدق را گرفتهایم (شهادت: ششم اردیبهشت ۱۴۰۴). اما مدارک شهید شاهمرادی کامل نبود و با پیگیریهای ما، نامه پلیس امنیت را روز پنجشنبه گذشته بالاخره گرفتیم و انشاءالله به زودی شهادت ایشان احراز خواهد شد.»
مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان همچنین گفت: «همسر شهید مصدق را به جای خود او در بخش اداری مشغول به کار کردیم و تا درست شدن حقوق ایشان، مقداری به حسابشان واریز شد تا در مضیقه نباشند. اما مدارک شهید شاهمرادی و انحصار وراثت ایشان مشکل داشت و الان که برطرف شد و به زودی برگه احراز را میگیریم. کمک مالی همان ابتدای شهادت ایشان انجام شد.»
وکالت تبرعی برای محیطبانان شهید
او درباره وکیل محیطبان شهید شاهمرادی میگوید که سازمان برای آنها وکیل تبرعی گرفته است.
این یکی دیگر از مشکلاتی است که باعث دیر به نتیجه رسیدن پرونده محیطبانهای شهید میشود؛ سازمان حفاظت محیط زیست، بودجهای را برای به کار گرفتن یک وکیل خبره و ماهر نمیپردازد و برای آنها وکیل تبرعی در نظر میگیرد.
این در حالی است که امروزه حق برخورداری از وکیل در دادگاهها و مراجع تعقیب، جزیی از حقوق بشر محسوب میشود. پیمان جهانی حقوق مدنی و سیاسی که در دسامبر ۱۹۹۶ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید و در سال ۱۳۴۵ به تصویب قوه مقننه ایران درآمد این حق را به رسمیت شناخته است.
اما سازمان حفاظت محیط زیست که جزو سازمانهایی با بودجه بسیار اندک است برای محیطبانهای شهید خود از وکلای تبرعی استفاده میکند. وکالت تبرعی همان وکالت مجانی است که وکیل بابت حقالزحمه چیزی دریافت نمیکند.
مسلم است که جز در موارد نادر که وکیل، به موضوع و حوزه پروندهای خاص، علاقهمندی ویژهای داشته باشد، رسیدگی فوری و جدی در موارد رایگان مورد تردید است که اتفاقا در موارد بسیاری این موضوع، به روند رسیدگی به پرونده محیطبانهای شهید آسیب زده است.
حال سوال اینجاست که آیا سازمان حفاظت محیط زیست که رییسش، معاون رییسجمهور و متولی حفاظت از «تنوع زیستی» سراسر کشور ایران است ۳۰۰ میلیون پول برای محیطبانی که در راه انجام وظیفه خود جان داده را ندارد؟!
احراز شهادت محیط بانان
احراز شهادت محیطبانان پروسه زمانبر عجیبی است که به آیتمهای متعددی از جمله نظریه پزشکی قانونی، نظریه سلاحشناسی، رای قطعی دادگاه مبنی بر اینکه چه کسی محیطبان را کشته و… بستگی دارد. این روند، گاه سالها طول میکشد و در تمام مدتی که احراز به نتیجه برسد، خانواده محیطبانی که جانش را در حین انجام وظیفه برای حفاظت از انفال داده نه حقوق او را میگیرد و نه بیمه دارد. آنها باید علاوه بر تحمل سوگ و فقدان عزیزشان، با مشکلات اقتصادی نیز دست و پنجه نرم کنند.
تا ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲ از ۱۲۲ محیطبان شهید، فقط ۳۹ تای آنها احراز شهادت شدند. اینها را جمشید محبتخانی، فرمانده وقت یگان حفاظت محیط زیست کشور به رسانهها گفته و وعده داده بود که تا یکسال آینده وضعیت سایر محیطبانان جانباخته نیز مشخص خواهد شد.
محبتخانی در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۰۳ نیز دوباره به رسانهها گفت که شهادت ۳۹ محیطبان جانباخته از سوی بنیاد شهید احراز شده؛ اما شهادت ۶۵ نفر از آنان بر اساس دستورالعملهای این نهاد مورد احراز قرار نگرفت.
شهادت محیط بان برومند نجفی هنوز احراز نشده!
برومند نجفی، محیطبانی بود که در ۱۴ مرداد ۹۹ زمانی که شیفتش در «منطقه حفاظت شده بیستون» کرمانشاه تمام شده و در خانه در حال استراحت بود با گزارش ورود یک گروه متخلف شکارچی با خودروی پراید به منطقه، مامور شد با لباس محیطبانی و حکم ماموریت برای مقابله با شکار غیرمجاز، جلوی آنها را بگیرد.
اما متخلفان برای اینکه نگذارند خودرویشان تفتیش شود، فرار کردند. هوا تاریک بود و برومند در آن لحظات تنها قصد داشت با زدن لاستیک عقب پراید، آنها را متوقف کند؛ اما تیرش در حرکت خودرو، به خطا رفت و یکی از سرنشینان خودرو کشته شد. حکم اعدام برومند در آبان ۱۴۰۰ صادر و حدود ۶ ماه بعد یعنی اردیبهشت سال ۱۴۰۱ این حکم با پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی او توسط دیوان عالی کشور، متوقف شد.
پدر مقتول اما همچنان تاکید میکرد که خون ریختید باید خون بریزیم! در نهایت بیست و دوم مردادماه ۱۴۰۱ بود که پس از برگزاری جلسه دادگاه رسیدگی به اعاده دادرسی، برومند در حالی که همراه با یک سرباز وظیفه که تنها محافظش بود از سوی پدر شکارچی غیرمجاز مقتول، هدف شلیکهای پی در پی کلاشینکف قرار گرفت و کشته شد. قاتل فرار کرد و تا امروز حتی یک ساعت هم زندانی نشد.
چندی پیش همسر محیطبان نجفی به رسانهها گفته بود: «واقعا به من ظلم شده؛ شوهرم ۹ سال به محیط زیست خدمت کرد و در آخر جانش را در این راه داد؛ حالا میگویند برو ثابت کن که شهید شده است! اداره کل محیط زیست کرمانشاه به من میگوید برو وکیل بگیر. من دیگر پولی ندارم برای گرفتن وکیل. ما هر پول و طلایی که داشتیم، سال ۹۹ دادیم تا برای آزادی برومند وکیل بگیریم و آخرش جنازهاش را تحویل ما دادند!»
روحیات شخصی شهید شاهمرادی؛ محیط بانی که شهید شد
از خانم عطاری میخواهم درباره روحیات شهید محمود شاهمرادی بگوید. میگوید: «روحیات عجیبی داشت. مهربان بود و همه دوستش داشتند. در اوج خستگی وقتی بعد از ۶ روز کار و طی دهها کیلومتر به خانه میآمد اصلا نمینشست. من میگفتم تو خستهای برو استراحت کن؛ اما او همهاش در حال کمک به همه بود. در خانه سفره را میانداخت. گاهی ظرفها را میشست. به بچهها میرسید و به مادرش رسیدگی میکرد و تمام کارهای ایشان را انجام میداد. چقدر مادرش الان دارد زجر میکشد.
یک پیرمردی هم بود در روستای ما که نمیتوانست راه برود. او را سوار ماشین میکرد؛ به دکتر میبرد و داروهایش را میخرید. روز تشییع، خودش را به زور و کشانکشان به عکس همسرم رساند تا آن را ببوسد.
یک همکلاسی هم داشت که بعدها معلولیت پیدا کرد. همیشه سوار ماشینش میکرد و میگرداند. الان آن فرد اصلا پایش را به محیط قبرستان نمیگذارد و میگوید: «بدون رفیقم نمیروم!»
به ورزیدگی بدنش خیلی اهمیت میداد. میگفت یک محیطبان باید دفاع شخصی بلد باشد و بدنش ورزیده باشد. ۴ روزی که استراحت بود روزهای زوج و فرد باشگاه میرفت. پاسگاه محیطبانی «دشت» که خدمت میکرد یک کیسه بوکس درست کردیم با پارچههای کهنه، آنجا دائم تمرین بوکس میکرد. میگفت نمیخواهم بدنم شل شود. وقتی پیکر خونآلودش را که با برنو زده بودند، شستند، مردهشور گفته بود تمام بدنش ماهیچه بود؛ چه عضلاتی داشت این جوان؛ حیف شد واقعا؛ حیف! »
منبع: اعتماد