(ویدیو) ماجرایی عجیب از ناپدید شدن یک مرد؛ او به یکباره در فرودگاه شروع به دویدن کرد

(ویدیو) ماجرایی عجیب از ناپدید شدن یک مرد؛ او به یکباره در فرودگاه شروع به دویدن کرد

بیش از ۹ سال است که نام لارس در فهرست عجیب‌ترین مردانیست که ناپدید شدند. او به یکباره انگار از صفحه زمین محو شده‌است. فرودگاه وارنا آخرین جاییست که او دیده شد و این مزرعه‌های اطراف فرودگاه، درست جاییست که انگار لارس تا امروز از آن بیرون نیامده‌است.

کد خبر : ۱۶۳۰۹۸
بازدید : ۹۶

ساعت ۶ صبح است. آنطور که دوربین‌های مداربسته فرودگاه وارنا در بلغارستان نشان می‌دهد، لارس یواخیم میتانک وارد فرودگاه می‌شود. همه چیز ظاهرا عادی به نظر می‌رسد.

اما حال و روز لارس اصلا عادی نیست. او یک هفته بحرانی را پشت سر گذاشته است. یکی دو روز قبل‌تر دوستانش که با او از آلمان به شهر وارنا آماده بودند، برگشتند و او کاملا تنهاست. این تصاویر آخرین تصاویریست که مادر لارس از او دیده است.

گزارش را این‌جا ببینید

بیش از ۹ سال است که نام لارس در فهرست عجیب‌ترین مردانیست که ناپدید شدند. او به یکباره انگار از صفحه زمین محو شده‌است. فرودگاه وارنا آخرین جاییست که او دیده شد و این مزرعه‌های اطراف فرودگاه، درست جاییست که انگار لارس تا امروز از آن بیرون نیامده‌است.

به یک هفته قبل برگردیم. به سی‌ام ژوئن سال 2014 وقتی که لارس میتانک تصمیم گرفت با دوستانش از آلمان به شهر ورنا در بلغارستان سفر کند. او به دلیل سکته پدرش دو سال به سفری نرفته بود و حالا مادرش از او می‌خواست تا به سفر بلغارستان، نه نگوید.

445

پس لارس و دوستانش در سی‌ام ژوئن سال ۲۰۱۴ سفرشان را آغاز کردند. آن‌ها به جایی می‌رفتند که سالانه میلیون‌ها گردشگر به آن‌جا می‌آمد. در طول سفر حال لارس خوب بود و بعدها دوستانش گفتند که هیچ رفتار غیرعادی به غیر از کم‌اشتهایی در او ندیده بودند.

لارس صبحانه نمی‌خورد و ناهار را هم با یک بشقاب سوپ می‌گذراند و هنگام شام هم به سالاد رضایت می‌داد.

همه چیز خوب پیش می‌رفت تا روزی که برای دیدن بازی کاستاریکا و هلند به ورزشگاه رفتند. لارس عاشق تیم وردر برمن بود پس لباس تیم محبوبش را پوشید و به ورزشگاه رفت. اما این لباس پوشیدن چندان هم بی دردسر نبود. چندتایی آلمانی اما مدافع تیم بایرن مونیخ هم در ورزشگاه بودند.

لباس تیم وردر برمن برای آن‌ها مثل شنل قرمز جلوی گاو وحشی بود. برای همین دعوای کوچکی بین آن‌ها و لارس به وجود آمد. دعوایی که چندان طول نکشید و دوستان لارس او را برای خوردن شام با خود بردند.

لارس مثل شب‌های قبل با آن‌ها شام نخورد و تصمیم گرفت کمی پیاده‌روی کند. دوستانش پس از خوردن شام لارس را پیدا نکردند پس به هتل برگشتند؛ لارس آن‌جا هم نبود و حتی تا ظهر فردای آن شب هم او را ندیدند. اما پس از دیدن لارس وقتی حالش را پرسیدند، با داستان عجیبی مواجه شدند.

عده‌ای که بلغاری یا روسی حرف می‌زدند به او حمله کرده بودند. بر اثر این حمله لارس با گوش به زمین خورده بود و حالا درد شدیدی داشت. لارس به آن‌ها گفته بود حدس می‌زند کسانی که به او حمله کرده بودند، توسط همان طرفداران آلمانی تیم بایرن مونیخ اجیر شده بودند. ادعایی که البته باورش کمی مشکل بود.

سفر به پایان می رسید و لارس باید با دوستانش برمیگشت اما گوش او هرلحظه بدتر می شد. پس دوستانش او را پیش یک  دکتر محلی بردند و اینجا بود که لارس فهمید پرده ی گوشش پاره شده است؛ دکتر به او گفت که بهتر است پروازش را به تاخیر بیندازد. او هم همین کار را کرد و دوستانش زودتر از او به آلمان برگشتند.

از اینجا به بعد کمتر کسی شاهد اتفاقاتی است که برای لارس افتاده. آنطور که میدانیم لارس پس از رفتن دوستانش دوباره پیش یک متخصص گوش می رود. دکتر پارگی گوش را تایید میکند و به او پیشنهاد می‌دهد که هرچه زودتر گوشش را عمل کند اما لارس نمی پذیرد پس فقط یک نسخه ی سفزیل ۵۰۰ نوعی آنتی بیوتیک می گیرد و به هتل برمی‌گردد. 

به دلایلی که نمی‌دانیم اتاقش را تخلیه میکند و تحویل می دهد و به هتلی نزدیک فرودگاه نقل مکان میکند. بعدها مادر لارس تایید میکند که انجام این کارها را خود لارس تلفنی لحظه به لحظه برایش تعریف کرده بود.

از ساعت ۱۱ شب که لارس به هتل جدید می رسد تا ساعت ۶ صبح که خودش را به فرودگاه رسانده تماس هایی با مادرش میگیرد و حرف های می زند که عجیب و شاید ناباورانه بوده است.

او نخستین تماسش را با مادرش پس از خوردن اولین قرصش میگیرد.حرف های عجیبی می زند ادعا میکند که منشی هتل کارت‌های اعتباری اش را کپی کرده و از مادرش می خواهد که خیلی زود آنها را باطل کند. 

پرسنل هتل بعدها ادعا می‌کنند که او ساعت ۱ نصف شب هتل را ترک کرده است. حدود ساعت ۵ صبح هم یک راننده سوار کردن او را به مقصد فرودگاه تایید می‌کند. او بعد ها به پلیس می‌گوید مردی که سوار کرده رفتارهای عادی نداشته و مردمک‌های چشمش گشاد شده بود.

این فیلم که ساعت ۶ صبح ضبط شده لحظه ی ورود لارس به فرودگاه وارنا در بلغارستان را نشان می دهد. اینجاست که او تماس دیگری با مادرش می‌گیرد و ادعا میکند که هتل امن نبوده و چون ۴ مرد دنبال او بوده‌اند مجبور شده هتل را ترک کند و حالا تقریبا ۱۲ ساعت زودتر از پرواز خودش را به فرودگاه رسانده‌است.

مادرش برای او یک بلیت هواپیما و یک بلیت اتوبوس تهیه کرده بود که اگر نتواند پرواز کند با اتوبوس خودش را به آلمان برساند. هنوز وقت زیادی تا پرواز مانده بود پس مادر لارس از او خواست تا خودش را به پزشک فرودگاه نشان بدهد.

او هم همین‌کار را کرد و دوباره همان حرف‌هایی را شنید که پزشکان قبلی به او زده بودند. اما لارس می‌خواست به آلمان برگردد.

مطب دکتر در نقطه کوری از فرودگاه قرار داشت پس دوربین‌ها از مراجعه لارس به دکتر تصویری ضبط نکرده‌اند. آنطور که دکتر بعدها به پلیس گفت، لارس با آمدن یک بیمار دیگر خیلی سریع اطاق را ترک می‌کند.

از این‌جا به بعد او را در دوربین‌های فرودگاه می‌بینیم. او چنان هراسان در حال ترک کردن فرودگاه است که گویی دنبالش کرده‌اند. اما واقعیت این است که هیچ‌کس دنبال او نیست.

لارس آنقدر می‌دود که از نقطه دید دوربین‌ها خارج می‌شود. پلیس می‌گوید آخرین ردپای او در این مزرعه آفتاب‌گردان به دست آمده و ناگهان ناپدید شده‌است.

هیچ‌کس نمی‌داند چه اتفاقی برای لارس افتاده؛ حتی کارگاه‌های خصوصی که توسط خانواده لارس استخدام شده بودند هم نتوانستند او را پیدا کنند. همان زمان گفته شد که سه ماه بعد شخصی با مشخصات لارس دیده شده‌است اما این هم کمکی به پیدا کردن او نکرد.

حالا ۹ سال از گم شدن لارس می‌گذرد. حتی هنوز هم با عکس‌‌هایی که او را ۹ سال بزرگتر نشان می‌دهد دنبالش می‌گردند اما هیچ اثری از لارس وجود ندارد. برای همین است که حالا او سال‌هاست در فهرست عجیب‌ترین مردانی که ناپدید شده‌اند قرار گرفته‌است.

منبع: عصر ایران

 

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید