تصاویر؛ فرهنگ کاوایی ژاپن؛ از تاثیر آمریکا و جنگ جهانی دوم تا همه‌گیری

تصاویر؛ فرهنگ کاوایی ژاپن؛ از تاثیر آمریکا و جنگ جهانی دوم تا همه‌گیری

کاوایی (Kawaii) که در جلوه‌های رنگارنگ، چشمان درشت و عروسکی و ژست‌های بامزه نمود پیدا می‌کند و می‌توان آن را «بامزه» یا «دوست‌داشتنی» ترجمه کرد، امروزه با فرهنگ جوانان ژاپنی عجین شده و حتی به فرهنگ عامه در سرتاسر جهان رسوخ پیدا کرده است. اگرچه در ظاهر این جلوه‌ها شادی‌آور و معصومانه ارگانیک به نظر می‌رسند، اما در پَسِ این واژه آسیب‌های روانی، عقده‌، احساسات سرکوب شده و تهاجم فرهنگی نهادینه‌ای وجود دارد که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.

کد خبر : ۲۵۰۷۶۷
بازدید : ۱۸

فرهنگ کاوایی و چهره صلح‌طلبانه که اواخر قرن بیستم در ژاپن عروج پیدا کرد، در تضاد مبرهن با گذشته امپریالیستی و نظامی این کشور قرار دارد، تا جایی که در میان عموم مردم این موضوع به یک میم (Meme) تبدیل شده است. این گرایش تدریجی، نهایتاً باعث تحول هویت و چهره ژاپن در مجامع بین‌المللی شد.

تاثیر آمریکا

21

پس از تسلیم ژاپن در سال ۱۹۴۵، این کشور فصل جدیدی را تحت اِشغال ایالات متحده آغاز کرد. ژنرال داگلاس مک‌آرتور در صحبت‌‌های خود اشاره می‌کند که هدف آمریکا در آن بازه زمانی، غیرنظامی‌سازی و دموکراتیزاسیون ژاپن بوده است. برای رسیدن به این اهداف، قانون اساسی اصلاح شد، صنایع ژاپن ساختاری نو به خود گرفتند و سپس آمریکا تلاش کرد تا تاثیر خود را فراتر از مبانی تجاری و قانونی، به پایه‌های روانی و فرهنگ‌ اجتماعی گسترش دهد. در این راستا، فعالیت‌ها و نفوذهایی در سطح شهرها و میان مردم و محصولات بازار صورت گرفت که باعث بروز شخصیت‌هایی آرام‌ و مطیع‌تر می‌شد.

یکی از ابزارها برای دستیابی به این اهداف، شدت‌دهی به برخی روایت‌ها و تبلیغ صلح، نوستالژی و کاتارسیس‌های احساسی در سطح رسانه‌ها بود. با به تصویر کشیدن یک ژاپن صلح‌طلب و غیرمتخاصم، آمریکا بر آن شد تا ژاپن را به عنوان کشوری آرام و صلح‌طلب بازسازی کند و جنبه‌های تهاجمی آن را تحت کنترل در بیاورد.

اعمال سانسور در ادبیات، روزنامه‌ها و سینما نیز ابزار دیگر آمریکا برای به وجود آوردن بستری ایده‌آل در جهت ریشه‌کن کردن ملی‌گرایی و نظامی‌گری افراطی ژاپنی‌ها بود و البته در پَسِ تمامی این تلاش‌ها، انگیز اصلی آن بود که پس از استفاده از بمب اتم، چهره آمریکا در سطح بین‌الملل منفی‌‎تر نشود. به عنوان مثال، Children of the Atom Bomb برای تقریباً یک سال اجازه پخش نداشت و آثار کارگردانان مطرحی مانند آکیرا کوروساوا با بازبینی‌های جدی روبه‌رو می‌شدند. به طور کلی، موضوعاتی مانند افتخار به ارتش ژاپن یا امپراتوری آن، ترویج ژاپن فئودال و مبانی سامورایی و همچنین انتقاد به نظامی‌گری آمریکا و اتفاقات هیروشیما و ناکازاکی ممنوعه اعلام شده بود.

22

محصولات و کالاهای آمریکایی نیز به ژاپن راه پیدا کردند، اما می‌بایست از صافی خاصی رد بشوند تا تمامی المان‌های ناشناخته و غیرمتناسب با اهداف سیاسی آمریکا به خروجی نرسد. حال این کالاها یا به شیوه‌ای غیرآمریکایی و مطابق با آنچه سیاست‌های آمریکا اجازه می‌داد ساخته می‌شدند یا تبلیغات و بسته‌بندی متناسب با آن را به خود می‌گرفتند. به عنوان مثال، نوشابه‌های کوکاکولا در آن بازه زمانی درون آمریکا بعضاً تبلیغاتی مردانه و خشن (به قولی خفن) داشتند، در حالی که تبلیغات این محصول در ژاپن به شکلی لطیف‌تر و با رنگ‌های شاد یا المان‌های «بامزه» صورت می‌گرفت.

می‌توان به عنوان یک مثال دیگر، به عروسک‌های باربی اشاره کرد. باربی با بدن بزرگسالانه خود و چهره‌ای که به عنوان یک زن مدرن ارائه می‌داد، نمی‌توانست به طور خام وارد بازار ژاپن شود. در نتیجه، Licca-chan به عنوان نمونه‌ای ژاپنی و الهام گرفته از باربی خلق شد، دختری نوجوان با بدنی کوچک، چشم‌های درشت و نوعی معصومیت در چهره.

تاثیر دیزنی و آثار سرگرمی غربی بر زیبایی‌شناسی ژاپنی

23

پس از جنگ جهانی دوم و اِشغال ژاپن، فیلم‌ها و کارتون‌های آمریکایی در این کشور به صورت گسترده اکران شدند و مردم بازخوردهای درخور توجه‌ای به آن‌ها نشان دادند. آثاری مانند سیندرلا و میکی ماوس مورد استقبال قرار گرفتند و ارکانی مانند بدن‌های کوچک، رنگ‌های پاستلی شاد و زیبایی‌های مبتنی بر معصومیت و کودکی به منابع الهام آرتیست‌های ژاپنی تبدیل شدند.

در دنیای مانگا و انیمه، نام اوسامو تزوکا (Osamu Tezuka) به عنوان یکی از تاثیرگذارترین خالقان می‌درخشد. برخی او را «پدر مانگا» می‌نامند و بسیاری اعتقاد دارند او همتای ژاپنی والت دیزنی است. البته که تزوکا به شکل قابل توجه‌ای تحت تاثیر دیزنی قرار داشت. او در جوانی با کارهای دیزنی آشنا شد و با تماشای آن‌ها، هسته اصلی هنر خود را شکل داد. این خالق بزرگ خصوصاً تحت تاثیر فیلم Bambi قرار گرفت، به شکلی که بیش از ۸۰ بار آن را تماشا کرده بود. بعدها، او مانگای اقتباسی Bambi را خلق کرد. یکی از اشتراکات بصری میان انیمیشن و مانگای Bambi چشمان بزرگ شخصیت‌ها بود. تزوکا سپس Astro Boy را خلق کرد که استایل کنونی انیمه را در میان مخاطبین به محبوبیت گسترده رساند.

24

البته که رابطه میان دیزنی و تزوکا کمی پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۴ تزوکا مانگایی به نام Jungle Emperor را قلم می‌زد که در غرب با نام Kimba the White Lion منتشر شد. Kimba در مورد یک توله شیری بود که پدرش پادشاه جنگل است و باید بعد از مرگ او، وظیفه رهبری و پادشاهی جنگل را برعهده بگیرد. اگر این خلاصه برایتان آشنا است، باید بگویم که کلیت داستان آن تشابه‌ای غیرقابل انکار با The Lion King، یکی از موفق‌ترین آثار دیزنی، دارد.

از زمان عرضه، بسیاری The Lion King را به کپی‌برداری بی‌شرمانه از Kimba the White Lion متهم کرده‌اند. در زمان اکران، راجر آلرز (Roger Allers)، کارگردان The Lion King، مدعی شد که متوجه شباهت‌ها نبوده، چرا که سازندگان فیلم هرگز مانگا یا انیمه Kimba را نخوانده و تماشا نکرده است، اما این باعث نشد تا جلوی اعتراضات گسترده انیماتورهای ژاپنی گرفته شود. با این وجود، حواشی بحث‌برانگیز دیگری نیز پیرامون فیلم وجود داشت که آتش را شعله‌ورتر می‌کرد. به عنوان مثال، متیو برودریک، صداپیشه سیمبا، در مصاحبه‌ای گفته بود که همیشه فکر می‌کرده روی اقتباسی از Kimba کار می‌کند و او همیشه طرفدار آن انیمه بوده است. صحبت‌‎های برودریک باعث می‌شود تا ادعاهای کارگردان زیر سوال برود.

بنابراین، در نقطه‌ای از زمان، جهت الهام‌گیری عوض شد و می‌توان گفت که خالقان بزرگی از ژاپن به منابع الهام تبدیل شدند.

تسیکن عاطفی پس از جنگ

25

اما سیاست ایالت متحده در ژاپن تنها به این خاطر موفقیت‌آمیز ظاهر شد که زمینه‌ها و بستر مناسب برای فرهنگ کاوایی فراهم آمده بود. به دنبال ترومای دوران جنگ، بمب‌باران هیروشیما و ناکازاکی و همچنین تحقیر ناشی از تسلیم شدن و شکست در جنگ جهانی دوم، باعث شد تا ژاپن پذیرای صلح و آرامش باشد و حتی به شکلی افراطی و منفی سراغ آن برود. آن‌ها در حقیقت می‌خواستند از برخی واقعیت‌ها نیز فرار کنند. فرهنگ کاوایی توانست همان مسیر فراری باشد که مردم ژاپن نیاز داشتند تا تسکین پیدا کنند. با روی آوردن به رفتارهای «بامزه» و «پُر از لطافت»، مردم سطح استرس‌ها و فشارهای روانی خود را کاهش می‌دادند و این دقیقاً چیزی بود که در آن دوره نیاز داشتند. نیاز مبرم به تسکین عاطفی و تبلیغات غربی‌ها در مدیوم‌های گوناگون باعث شد تا فرهنگی غالب پدید آید که امروزه حتی فراتر از مرزهای ژاپن مورد استقبال قرار می‌گیرد.

تحلیل چنین پدیده‌هایی باعث می‌شود درک کنیم تا چه میزان فرهنگ و محصولات مصرفی ما تحت تاثیر اتفاقاتی در مقیاس بزرگ‌تر قرار دارند. فرهنگ کاوایی نوعی بازیابی روانی بود تا مردم ژاپن از گذشته تلخ خود عبور کنند.

تحولات چهره زنان ژاپنی

26

پدرسالاری همواره با فرهنگ ژاپنی عجین بوده است و حتی امروزه نیز به آن گرایش دارد. پیش از دهه ۱۹۳۰، ارزش زنان در اطاعت از شوهر، ادب، تلاش آن‌ها در تربیت فرزندان خوب و انجام کارهای خانه به نحو احسن تعریف می‌شد. از ۱۹۳۰ به بعد، کلیت این تصویر باقی ماند اما المان‌های نظامی‌گری به آن اضافه شد؛ به عنوان مثال، ارزش آن بود که مادر مفتخرانه فرزندش را راهی جنگ کند، وفادار باشد و پشت جبهه از مرد خود حمایت کند و پاکدامنی و حمایت از امپراتور را محور اصلی زندگی‌اش قرار بدهد.

با پایان جنگ و شکل گرفتن فرهنگ کاوایی، زنان و دختران چهره‌ای کودکانه، معصومانه و بی‌خطر به خود گرفتند. رنگ‌های صورتی، فُرم‌‌های مدرسه و سایر المان‌های کاوایی در محور زیبایی‌شناسی قرار گرفت. در همین راستا، کاراکترهایی مثل Hello Kitty و Sailor Moon محبوب شدند.

هِلو کیتی مطیع

27_11zon

Hello Kitty را می‌توان اولین و قدرتمندترین چهره در شکل‌گیری فرهنگ کاوایی دانست؛ کاراکتری بامزه به همراه پاپیونی کوچک که دهان ندارد. طراحی او ساده اما در عین حال فکر شده و مبتنی بر روان‌شناسی دقیق است. عدم وجود دهان در طراحی هلو کیتی ریشه در تنها شنونده بودن و اطاعت دارد؛ شخصیتی که چیزی نمی‌گوید و فقط به شما گوش می‌دهد تا از بدبختی‌ها و مشکلات خود به او بگویید و او خنثی باقی بماند.

انیمه Paranoia Agent

28

سریال انیمه‌ای Paranoia Agent، ساخته ساتوشی کِن، به شکلی عجیب و سورئال موضوع فرار از واقعیت (Escapism) را موشکافی می‌کند. این سریال به طور ویژه منتقد ویژگی فرار از واقعیت ژاپنی‌ها و تلاش آن‌ها برای گره زدن مشکلاتشان با نیروهای بیرونی یا فرار به آغوش تخیلات است. عروسکی که نمادی از فرار به سمت فرهنگ کاوایی است و قاتلی خیالی که نماد نسبت دادن تمام مشکلات به عوامل بیرونی به شمار می‌رود.

زوایای تاریک فرهنگ کاوایی

بدون هیچ شکی، فرهنگ کاوایی در پسِ این معصومیت و کودک‌وارگی، جنبه‌های تاریک زیادی نیز دارد. اولین و مبرهن‌ترین اثر منفی ناشی از آن، گریز از واقعیت و انکار بلوغ است اما ویژگی سرکوب احساسات، به آن شدت می‌دهد و باعث می‌شود ناراحتی و اضطراب آنطور که باید و شاید بروز پیدا نکند؛ نوعی فرهنگ سکوت که قربانی‌ها را در بی‌تفاوتی رها می‌کند.

فتیش‌سازی

فرهنگ‌ها و مفاهیم مختلف به اشکال منفی نیز تعبیر می‌شوند که این تعبیر نامناسب می‌تواند کل فرهنگ را زیر سؤال ببرد. ترکیب کاوایی با درون‌مایه‌های جنسی یکی از این تعابیر است که می‌تواند مفاهیم مثبت را تحت تاثیر مفنی قرار دهد. این ترکیب گاهی توسط محتویات رسمی صورت می‌گیرد، اما طرفداران با کاسپلی و فن‌آرت‌ها به آن شدت می‌دهند. متاسفانه، تحت تاثیر این پیچیدگی‌های ناخوشایند، فرهنگ کاوایی گاهی بازتابی از محتویات تحریک‌کننده به نظر می‌رسد تا فرهنگ ژاپنی.

کاوایی ریشه‌ای متضاد با ظاهر زیبا و بامزه خود دارد. شکست در جنگ جهانی دوم، اِشغال آمریکا، تاثیر دیزنی بر آرتیست‌های ژاپنی و ویژگی‌های اخلاقی خاص مردمان این کشور باعث شد تا فرهنگی شکل بگیرد که به مانند سایر فرهنگ‌ها، نکات مثبت و منفی بسیاری را در خود جای داده است و ارزش آن را دارد که از زوایای مختلف به آن نگاه کنیم.

منبع: گیمفا
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید