مالکیت معنوی واکسن کرونا
بحث مالکیت معنوی و حق ثبت اختراع در شرایطی که پاندمی روزانه جان بسیاری را گرفته و درعینحال آسیبهای جبرانناپذیری را به جوامع وارد میکند، از منظر اخلاقی بحثی بسیار پیچیده بوده که نباید بدون بررسیهای کامل از کنار آن گذشت.
کد خبر :
۹۳۶۵۷
بازدید :
۱۵۸۸
عبدالرضا ناصرمقدسی | پس از اعلام حمایت ایالات متحده از لغو مالکیت معنوی تولید واکسن کرونا، بحثهای زیادی درباره درستی یا نادرستی چنین تصمیمی به راه افتاده است. بعضی از کشورها از آن استقبال و دستهای دیگر همانند آلمان با آن مخالفت کردهاند.
بحث مالکیت معنوی و حق ثبت اختراع در شرایطی که پاندمی روزانه جان بسیاری را گرفته و درعینحال آسیبهای جبرانناپذیری را به جوامع وارد میکند، از منظر اخلاقی بحثی بسیار پیچیده بوده که نباید بدون بررسیهای کامل از کنار آن گذشت.
اتفاقی که در این یکسالو اندی از شروع پاندمی در جهان افتاده، سبب میشود که ما نگاهی ویژه به این موضوع داشته باشیم. همانطورکه بارها گفته شده، رهایی از این پاندمی صرفا با واکسیناسیون گسترده ممکن است و این در حالی است که اکثر کشورهای دنیا بهخصوص کشورهای فقیرتر نتوانستهاند به این مهم نائل آمدهاند و کماکان در معرض خطرات بیشمار این پاندمی هستند.
البته نکته مهم و درخورتوجه این است که این پاندمی باید در کل جهان کنترل شود و نمیتوان صرفا با واکسیناسیون بخشی از آن را مصون از خطرات بعدی دانست. ویروس مرز و دیوار نمیشناسد و در صورت وجود آن در منطقهای از دنیا احتمال فراگیرشدن آن بسیار زیاد است؛ بنابراین کنترل آن باید به صورت همگانی و در همه جهان صورت گیرد؛ اما با وجود این موضوع مهم موانع بسیار جدیای بر سر راه رسیدن به آن وجود دارد که تأمین واکسن در حجم زیاد و به قیمت اندک یکی از مهمترین آنها محسوب میشود. بسیاری از کشورهای فقیر پول کافی برای خرید واکسن ندارند.
از سوی دیگر تولید واکسن توسط شرکتها نیز نامحدود نبوده و اینگونه نیست که بتوانند تمام جهان را پوشش دهند. همین اکنون ما در کشور خودمان با کمبود واکسن روبهرو هستیم و حتی اروپا نیز از شرکت آسترازنکا برای انجامندادن تعهداتش شکایت کرده است.
اینها همه مشکلاتی است که روزبهروز جامعه جهانی را با چالش روبهرو میکند و این در حالی است که پاندمی کووید ضربات بسیاری را بر پیکره اقتصاد جهانی وارد آورده و بسیاری از کشورها نمیتوانند با این شرایط ادامه دهند. در سایه همه این مشکلات است که پیشنهاد برداشتن مالکیت معنوی واکسن کرونا مطرح میشود.
وقتی حق کپیرایت واکسن وجود نداشته باشد، بسیاری از این کشورها با قیمتی ناچیز میتوانند این واکسنها را در کشور خود تولید و مردم خود را در حجمی بالا واکسینه کنند.
به نظر میرسد چارهای جز این وجود ندارد؛ اما نکته ظریفی در همینجا وجود دارد که حتما باید به آن توجه شود. حق مالکیت معنوی یک واکسن یا دارو عملا سود آن شرکت دارویی که دارو را تولید کرده، تأمین میکند. شاید در نگاه اول این سود صرفا به معنای درآمد بیشتر باشد.
البته چنین است و این سودآوری اساس سرمایهداری را تشکیل داده و عاملی است که رشد یک جامعه را تضمین میکند. پس وقتی با انباشت سرمایه روبهرو هستیم، وقتی شرکتهای سودآور داریم، اینها همه به معنای اقتصاد پویا و در نتیجه زندگی بهتر مردم آن جامعه است؛ اما موضوع به اینجا ختم نمیشود.
این سود بالا باید وجود داشته باشد تا تحقیقات و نوآوریهای جدید رخ دهد. بدون پول نمیتوان دست به تحقیق و پژوهش زد. اگر شرکت فایزر از داروهای پیشینش به واسطه وجود قوانینی مانند حق مالکیت سود کسب نمیکرد، نمیتوانست در این مدت کوتاه چنین واکسنی با تکنولوژی بالا را راهی بازار کند.
در آن صورت واکسنی هم وجود نداشت که بر سر مالکیت معنوی آن بحث شود. جلوگیری از حق مالکیت معنوی میتواند بهمثابه نبود نوآوریهای بعدی در مخاطراتی باشد که بیشک بشر در آینده با آنها مواجه خواهد شد.
همین موضوع یکی از دلایل مهم مخالفت با چنین تصمیمی است؛ چون انگیزههای شرکتهای دارویی را برای تحقیقات بیشتر از بین میبرد. بااینحال وقوع یک پاندمی با چنین ابعادی از کشندگی اولویتهای بشری را نیز گوشزد کرده و موضوع را از نظر اخلاقی بسیار پیچیده میکند. اینکه در نهایت چه راهکاری اتخاذ شود، برگی از تصمیمات مهم بشری به شمار خواهد آمد.
۰