کمیابترین حیوانات دورگه؛ از «لایگر» تا «خرس پیزلی»

در دنیای حیات وحش، دورگههای عجیبی چون «بوفالیپسو» (ترکیب بوفالوی آبی و لوفالوی هندی) و «لایگر» (ترکیب شیر و ببر) وجود دارند که به دلیل ویژگیهای خاصشان توجهبرانگیز شدهاند، اما مشکلات سلامت و تغییرات اقلیمی موجب کاهش جمعیت آنها شده است.
فرادید| در دوران مدرسه، دنیای حیاتوحش برای ما ساده به نظر میرسد؛ اما گاهی دنیای واقعی حیوانات با موجودات عجیب و غریب ما را شگفتزده میکند، از جمله حیوانات دورگه که ترکیبهای غیرمنتظرهای از دو گونه هستند.
به گزارش فرادید، از لایگری (Liger) که حاصل ترکیب شیر و ببر (Lion+tiger) است تا ولفین (whophin) مرموز که نتیجهی ترکیب دلفین و نهنگ (dolphine+whale) است؛ این موجودات درک ما از طبیعت را به چالش میکشند.
بوفالیپسو
منشأ این گونهی عجیب و نسبتاً ناشناخته در ترینیداد و توباگو است. بوفالیپسو ترکیب گونهای از بوفالوی باتلاقی به نام «کارابائو» و بوفالوی آبی هند است. مردم محلی نام بوفالیپسو را از روی ضرورت روی این موجود گذاشتند. بوفالوهایی که پس از جنگ جهانی دوم از هند وارد شدند، به شدت در برابر بیماریهای محلی بهویژه سل و همچنین بیماریهای دهان و سُم و بیماریهای ناشی از انگلها آسیبپذیر بودند.
استیفن بنت، دانشمند دامپزشکی پس از دریافت تخصص از خارج به ترینیداد بازگشت تا راهحلی پیدا کند. او میخواست حیوانی پرورش بدهد که به قدر کافی مقاوم باشد تا از پس سختترین شرایط آبوهوایی و استرسهای محیطی برآید.
بنت گفته: «قابلیت سازگاری این حیوانات با شرایط گرمسیری نشان میدهد با پرورش انتخابی و بهبود شرایط محیطی، این حیوانات میتوانند به راحتی در مناطق گرمسیری زندگی کنند.
او دورگه خود را روی گلههایی که متعلق به شرکت شکر کارونی بودند آزمایش کرد. بنت و محققانش در نهایت به موفقیت دست یافتند. نخستین بوفالیپسوهای جهان از نظر جسمی از بوفالوهای معمولی مقاومتر بودند، گوشت بیشتری تولید میکردند، شیر با کیفیت بالاتری تولید میکردند و به کشورهای مختلفی مانند ایالات متحده، ایتالیا و آرژانتین صادر شدند.
با این حال، آزمایش بوفالیپسو پس از چند دهه پایان یافت. کمبود بودجه، عدم تأمین غذا و فقدان پروتکلهای واکسیناسیون موجب کاهش چشمگیر جمعیت این حیوانات شد. اگرچه آنها ابتدا در برابر بیماری مقاوم بودند، شروع به ابتلا به بروسلوزیس کردند که موجب کاهش مداوم جمعیتشان شد. آنچه زمانی گلهای سالم با چند هزار بوفالیپسو بود، حالا به حدود هزار عدد کاهش یافته است. آنها به مزاحمتهایی برای جمعیتهای روستایی هم تبدیل شدهاند، بدون نظارت این طرف و آن طرف میروند و محصولات کشاورزی را له کرده و مردم محلی را میترسانند.
ولفین
ولفین نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ توسط جامعه علمی در Tokyo SeaWorld شناسایی شد. این موجود نتیجه غیرمنتظرهی ترکیب یک نر «نهنگ دندانکلفت» و یک ماده دلفین بینیبطری بود. کارلین کرانکینگ، نویسنده مجله اسمیتسونیان معتقد است دلفینها نسبت به بیشتر گونهها در مورد انتخاب شریک جنسی و نوع گونهی آن انعطافپذیرتر هستند، یعنی ممکن است در طبیعت دلفینهای دورگه بیشتری وجود داشته باشد.
نام ولفین کمی گمراهکننده است. نهنگ دندانکلفت نوعی دلفین است، بنابراین از نظر فنی، یک دلفین دورگه است. جان بلنچارد، محقق Tokyo SeaWorld، ولفین را اینگونه توصیف کرد: «تیرهتر از سایر دلفینها بود و بینیاش طوری بود که انگار قطع شده!»
ولفینها معمولاً شبیه دلفین هستند اما بدنی ضخیمتر و عضلانیتر دارند و الگوهای رنگی جالبی دارند. اندازه آنها معمولاً بین دلفین بینیبطری و نهنگ دندانکلفت است. آنها اجتماعی، بازیگوش و باهوش هستند.
ولفین Tokyo SeaWorld ظرف مدت ۲۰۰ روز درگذشت. در هاوایی، یک ولفین ماده به بلوغ رسید و چندین بچه به دنیا آورد. همه بچهها پس از چند ماه مردند، جز یکی که مشکلاتی در شیردهی داشت. نرخ بالای مرگ و میر ولفینها مانع تحقیقات بیشتر در این زمینه شده است.
لایگر
لایگر ترکیب یک شیر نر و یک ببر ماده است، در حالی که تایگون ترکیب یک شیر ماده و یک ببر نر است. لایگرها بزرگترند و قدرت بدنی شیر و اندازه بزرگ ببر را دارند. آنها میتوانند بیشتر از ۳.۳ متر طول داشته باشند و وزن آنها میتواند به ۴۵۰ کیلوگرم برسد، در حالی که تایگونها معمولاً تا دو متر طول دارند و وزن آنها بین ۳۲۰ تا ۳۶۰ کیلوگرم است.
لایگرها نسبت به والدین خود به مشکلات سلامتی حساستر هستند و از چاقی و مشکلات اعضای داخلی رنج میبرند. مشاهده لایگرها حداقل از قرن هفدهم در هند به ثبت رسیده است. یکی از آنها به ملکه ویکتوریا وقتی که او شاهزاده خانم جوانی بود، هدیه داده شد. آنها خطوط کمرنگ سیاه، قهوهای یا شنی دارند. اگرچه ابتدا تصور میشد عقیم هستند، بنیاد حیاتوحش زیستشناسی اکنون اعلام کرده که احتمال دارد لایگرها بتوانند بچههای سالم به دنیا بیاورند، شانس این امر حدود ۶٪ است. در حال حاضر حدود ۱۰۰ لایگر در اسارت زندگی میکنند.
خرسهای پیزلی و گولار
خرس پیزلی و گولار ترکیبی از خرس قطبی و خرس گریزلی هستند. پیزلی ترکیب یک خرس قطبی نر و یک خرس گریزلی ماده است، در حالی که گولار ترکیب یک خرس قطبی ماده و یک خرس گریزلی نر است. این ترکیبها در مناطقی که محدوده زیستگاه این دو گونه همپوشانی دارد، مانند مناطق قطبی کانادا و آلاسکا ظاهر شدند.
نخستین بار یک شکارچی سال ۲۰۰۶ یک خرس دورگه را مشاهده کرد. او در حال عبور از جزیره بَنکس در قطب شمال کانادا بود که یک خرس شکار کرد. آن خرس کرمرنگ بود با نواحی قهوهای روی پوست، پشت خمیده مانند خرس گریزلی و چنگالهای بلندتر از خرس قطبی.
وقتی تیم تحقیقات ژنتیک حیاتوحش بینالمللی، آزمایش DNA انجام داد، معلوم شد مادر خرس قطبی و پدر خرس گریزلی بوده است. نمونههای دیگری هم در سالهای ۲۰۱۰.۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ مشاهده شدند. برخی محققان معتقدند تغییرات اقلیمی موجب افزایش دورگه شدن شده است. خرسهای گریزلی برای غذا به نواحی شمالیتر میروند و خرسهای قطبی به سمت جنوب حرکت میکنند. در نتیجه، این دو گونه بیشتر با یکدیگر تماس پیدا میکنند.
مترجم: زهرا ذوالقدر