تک ترامپ، پاتک ایران
کد خبر :
۳۸۹۲۴
بازدید :
۱۳۲۳
صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در روزنامه ایران نوشت:
همان گونه که در کشورهای مختلف، جریانهای فکری متفاوتی وجود دارد، در امریکا هم نحلههای متعدد فکری و سیاسی وجود دارد که در بخش بندی سنتی امریکا به «کبوترها» و «عقابها» تقسیم میشوند. مطابق تقسیمبندی کلی و کلاسیک امریکا آقای باراک اوباما و دولتش از «کبوتر»ها بودند که وجه غالب سیاستشان «انعطافپذیری» بود این طیف بویژه در سیاست خارجی خواستار همکاری در قالبهای مسالمتجویانهتر هستند.
همان گونه که در کشورهای مختلف، جریانهای فکری متفاوتی وجود دارد، در امریکا هم نحلههای متعدد فکری و سیاسی وجود دارد که در بخش بندی سنتی امریکا به «کبوترها» و «عقابها» تقسیم میشوند. مطابق تقسیمبندی کلی و کلاسیک امریکا آقای باراک اوباما و دولتش از «کبوتر»ها بودند که وجه غالب سیاستشان «انعطافپذیری» بود این طیف بویژه در سیاست خارجی خواستار همکاری در قالبهای مسالمتجویانهتر هستند.
در مقابل این جریان، «عقابها» هستند که وجه ممیزهشان تندروی و حرکتهای رادیکال است؛ این گروه اغلب سیاستهایی اتخاذ میکنند که به نفع لایههای ثروتمندتر جامعه باشد و خیلی زود به سمت راه حلهای نظامی میروند. ناگفته پیداست در امریکا همواره جریانی در «عقاب»ها یا جمهوریخواهان وجود داشته که به چیزی کمتر از سرنگونی نظام جمهوری اسلامی رضایت نمیدهند. فراموش نکنیم در کشور ما نیز جریانهای تند و رادیکالی وجود دارند که آنها هم به چیزی جز ستیز و رویارویی مستقیم و کامل با امریکا رضایت نمیدهند.
بنابراین آنچه که تیلرسون مطرح کرد، همان طرز فکری است که برخی تند روها در داخل امریکا دارند و معتقدند اصلاحات فایدهای ندارد و باید نظام جمهوری اسلامی تغییر کند. وقتی میخواهیم مواضع آقای ترامپ یا اظهارات اخیر رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا را تحلیل کرده یا بر اساس آن موضع بگیریم، نیازمند توجه به تقسیمبندی درونی امریکا هستیم که در بالا ذکر شد.
مؤلفهای که مخالفان رادیکال دولت آقای روحانی نادیده میگیرد و با یکی دانستن دولت و سیاستهای آقای اوباما با آقای ترامپ، میکوشند دیپلماسی تنشزدایی دولت آقای روحانی را طی چهار سال گذشته زیر سؤال برده و ایشان را به سوی سیاستهایی خارج از چارچوب اعتدال، هل بدهند.
در حالی که اگر بگوییم بین اوباما و ترامپ تفاوتی وجود ندارد، درست مثل این است که بگوییم در انتخابات 29 اردیبهشت چه آقای روحانی انتخاب میشد و چه آقای رئیسی، سیاست خارجی ما فرق نمیکرد؛ در حالی که ما شاهد هستیم این گونه نیست؛ سیاست خارجی آقای روحانی را هیچ گونه نمیتوان با سیاست خارجی احمدینژاد مقایسه کنیم.
سیاست خارجی آقای روحانی دنبال دیالوگ و تنشزدایی است و همان طور که شاهد بودیم، در موضوع هسته ای موفقیتهای خوبی داشته؛ در ایجاد رابطه با اروپا، ژاپن، استرالیا و کانادا توفیقهای خوبی به دست آمده است.
پس قطعاً بین اوباما و ترامپ و خاستگاه فکری و سیاسیشان تفاوت وجود دارد. در مقابل طرز تفکر آقای ترامپ و تیمش، طرز تفکرهای دیگری در امریکا وجود دارد که جمهوری اسلامی و انقلاب را به رسمیت میشناسد. ما شاهد بودیم وقتی این جریان بر سر کار بود، کاخ سفید 21 ماه مذاکرات هستهای با ایران را پیگیری کرد که منجر به توافق تاریخی وین یا برجام شد.
واقعیت این است در داخل نظام امریکا، جریانهای دیگری وجود دارند که خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران نیستند؛ علی القاعده اگر آقای اوباما و دموکراتها خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند، دلیلی نداشت 21 ماه با ما مذاکره کنند.
اما در شرایط فعلی که «عقاب»ها یا همان تندروها در کاخ سفید هستند، لازم است دولت ایران برای منزوی کردن امریکا با حفظ منافع ملی کشورمان به سمت تنشزدایی جهانی برود؛ چون هر حرکتی غیر از این مطلوب تندروها در امریکا است.
باید توجه داشت وزن و جایگاه سیاسی نگاه مقابل آقای ترامپ در امریکا، سنگین و قابل توجه است؛ مجموعه آرایی که خانم کلینتون آورد، نصف به علاوه یک از آقای ترامپ بیشتر بود؛ اما سیستم انتخابات کالج الکترال به گونهای بود که در نهایت جمهوریخواهان برنده شدند.
در چنین شرایطی لازم است به وزن سنگین «کبوترها» در امریکا توجه شود تا عرصه برای آقای ترامپ تنگتر شده و پیشبرد سیاست «ایران ستیزی» را برای آقای ترامپ پرهزینه کنیم؛ نه اینکه آب به آسیاب کاخ سفید تندرو بریزیم.
ممکن است در داخل کشور برخی تندروها بخواهند از مواضع اخیر تیلرسون بهرهبرداری یا سوء استفاده سیاسی کنند؛ تندروها و جریاناتی که مخالف مشی و سیاست اعتدالی آقای روحانی است، این سخنان را دستاویز قرار خواهند داد و به دولت آقای روحانی فشار بیشتری میآورند تا سیاستهای آشتیجویانه و تنشزدایی را کنار گذاشته و به سمت سیاستهای تخاصمی بود؛ این نگاه غلط است؛ چرا که ما شاهدیم الان سیاستهای تنشزدای روحانی به بار نشسته و اکنون بزرگترین حامی برجام، نه دولت جمهوری اسلامی ایران بلکه اتحادیه اروپا و قدرتهای غربی هستند و ژاپن، فرانسه، استرالیا، آلمان و حتی انگلستان حاضر نیستند با ترامپ متحد شوند و برعکس دست همکاری به سوی ایران دراز کرده اند در چنین شرایطی باید به تندروهای داخل توصیه کرد با خویشتنداری نگذارند فضای سیاست خارجی کشور به نفع تندروها و آقای تیلرسون در واشنگتن تغییر وضعیت دهد.
ممکن است در داخل کشور برخی تندروها بخواهند از مواضع اخیر تیلرسون بهرهبرداری یا سوء استفاده سیاسی کنند؛ تندروها و جریاناتی که مخالف مشی و سیاست اعتدالی آقای روحانی است، این سخنان را دستاویز قرار خواهند داد و به دولت آقای روحانی فشار بیشتری میآورند تا سیاستهای آشتیجویانه و تنشزدایی را کنار گذاشته و به سمت سیاستهای تخاصمی بود؛ این نگاه غلط است؛ چرا که ما شاهدیم الان سیاستهای تنشزدای روحانی به بار نشسته و اکنون بزرگترین حامی برجام، نه دولت جمهوری اسلامی ایران بلکه اتحادیه اروپا و قدرتهای غربی هستند و ژاپن، فرانسه، استرالیا، آلمان و حتی انگلستان حاضر نیستند با ترامپ متحد شوند و برعکس دست همکاری به سوی ایران دراز کرده اند در چنین شرایطی باید به تندروهای داخل توصیه کرد با خویشتنداری نگذارند فضای سیاست خارجی کشور به نفع تندروها و آقای تیلرسون در واشنگتن تغییر وضعیت دهد.
۰